اندر احوالات حسینی و دلیلش برای خروج

* خب شما که هنوز سئوالی نکردی!

- لااقل سلام و احوالپرسی با بینندگان داشته باش! ناراحت میشن!

* همون طور که از اسمم پیداست «شوت» هستم، بیننده ها هم درکم می کنن و مشکلی ایجاد نمیشه! شما سئوالت رو بپرس!

- نظر شما در مورد اینکه "سید محمد حسینی" در انتقاد از اپوزیسیون خارج نشین گفته است: «ما راه حلی برای آینده ایران نداریم. چطور امکان دارد؛ آدمی که "شومن" است برای آینده ایران 10 الی 30 راه حل دارد و می تواند پیشنهاد بدهد ولی سیاستمداران ما نمی توانند؟» چیست؟!

* منظورش این هست که: "منکه اینقدر آی کیوم پایین هست این همه راه حل دارم، چطور بقیه ندارن؟!" و بعد به این نتیجه رسیده: "بقیه که مثلا اسم سیاستمدار رو یدک می کشن خیلی شوت هستن!"

- حالا چرا ایشون گفته 10 الی 30؟! مثلا نگفته ده یازده تا! و یا ده دوازده تا؟! یعنی خودش حدودا نمی دونه چند تا راه حل داره؟!

* من خبرش رو دارم؛ این حسینی دوست داشت پیشرفت کنه توی کارهاش! به همین خاطر می خواست بیاد اینطرف آب ها تا توی یکی از سیرک های خارجی نقش یک دلقک رو داشته باشه تا بقیه بهش بخندن! اما وقتی اومد اینطرف دید توی سیرک های اینجا همه اش پارتی بازی هست و باید چندتا آشنا داشته باشه که بتونه دلقک بشه! حتی با خبر شد که اوباما سفارش برخی دلقک ها رو می کنه و نتانیاهو هم واسه اینکه رزومه خوبی توی دلقک بودن داشته باشه و بعدها بره بطور رسمی دلقک سیرک بشه، رفته اون حرکات رو توی سازمان ملل انجام داده! حتی اوباما هم از الان به چندتا سیرک سپرده اگه توی انتخابات برنده نشد بره اونجا کار کنه و بیکار نمونه!

- بعدش چی شد که حسینی سر از شبکه های ماهواره ای در آورد؟!

* ایشون بین گوشه خیابون نشستن و گدایی کردن و مفسر سیاسی در شبکه های ماهواره ای شدن، گزینه دوم رو انتخاب کرد. بعدش هم شباهت های بسیاری بین مفسرین سیاسی شبکه های ضدانقلاب و دلقک ها هست. هر دو بیننده رو می خندونن! به عبارت بهتر، حسینی بالاخره شغل مورد علاقه اش رو پیدا کرد! حالا می تونه با خیال راحت با تفسیرهای سیاسی اش مردم رو بخندونه!

رها ابریشمی