به گزارش خبرگزاری فارس از اصفهان، علی شاهحاتمی که سال گذشته با فیلم زیبای «رویای سینما» در جشنواره کودک و نوجوان حضور داشت، امسال به عنوان داور بخش بینالملل در این جشنواره شرکت کرده بود.
سال گذشته در مراسم اختتامیه جشنواره کودک، نوجوانی مبتلا به بیماری «اماس» حضور داشت که به دلیل شدت علاقه خود به تماشای فیلمهای سینمایی با سختی زیاد از زاهدان به اصفهان آمده بود تا در جشنواره حضور پیدا کند.
شاهحاتمی زمانی که برای دریافت جایزه خود به روی صحنه رفت قول داد که تمام هزینههای بیماری پروین را تقبل کند تا وی بار دیگر سلامتی و نشاط روحی خود را باز پیدا کند.
احساسات پاک شاهحاتمی در مراسم اختتامیه تأثر و تحسین همگان را برانگیخت و اشک در چشمان تمام حضار حلقه زد.
پروین پیش از اتمام مراسم اختتامیه جشنواره را ترک کرد و دیگر از او خبری نداشتیم تا اینکه امسال بار دیگر شاهحاتمی به جشنواره آمد اما گویی تمام مسئولان جشنواره که حامی پروین در سال گذشته بودند وی را فراموش کرده بودند.
این نکته نیز قابل ذکر است که شاهحاتمی علاوه بر علاقه خاصی که به کودکان دارد عاشق برو بچههای جبهه است و در تمام فیلمهایش رنگ و بویی هر چند اندک از رزمندگان هست، وی بارها گفته حاضر است برای دو گروه جانش را فدا کند: رزمندگان و کودکان.
در حاشیه بیست و ششمین جشنواره کودک و نوجوان به سراغ علی شاهحاتمی رفتیم و با او درباره پروین، علاقهاش به کودکان و بچههای جنگ و فیلمهایش به گفتوگو نشستیم:
* فارس: آقای شاهحاتمی از پروین چه خبر، از سال گذشته تاکنون با وی در تماس بودهاید؟
من آخرین بار با پروین چند روز پیش صحبت کردم که روند درمان بیماری وی توسط پزشکان متخصص در حال پیگیری است.
پروین سال گذشته شرایط جسمی و روحی خیلی بدی داشت و نیاز به سیستمهایی خاص برای فیزیوتراپی وی بود که برایش تهیه کردم، الان نسبت به قبل خیلی بهتر شده است، درسش را میخواند، راحتتر از گذشته راه میرود و صحبت میکند و همچنان به عنوان دختر من تحت درمان است.
ما هر روز و همیشه با تلفن و پیامک با هم در تماس هستیم و من منتظر روزی هستم که پروین به طور کامل بهبود پیدا کند.
خیلی دوست داشتم پیش از جشنواره امسال بروم و او را در زاهدان ببینم اما فرصتی برایم پیش نیامد، فکر میکردم مسئولان جشنواره امسال دعوتش میکنند اما این اتفاق نیفتاد، شاید یادشان نبوده و شاید سختی راه اذیتش میکرده است.
* فارس: شرایط روحی پروین نسبت به سال قبل چگونه شده است؟
الان شرایط روحی بسیار بهتری دارد، در واقع خاله پروین از وی نگهداری میکند و گر چه کمی مراقبت از وی سخت است اما من مواظب هستم که به حرفی که زدم مردانه عمل کنم و پای حرف خود ایستادهام برخلاف برخی که پای حرف خود نمیایستند.
* فارس: شما علاقه زیادی به بچههای جنگ دارید و این موضوع در آثارتان نیز مشهود است، دلیل این همه علاقه چیست؟
این موضوع پیچیده و سخت نیست، من فکر میکنم افرادی که به بر و بچههای جنگ علاقه ندارند انسانهای بیغیرتی هستند، زمان جنگ آدمها را به دو دسته تقسیم میکردند، یک گروه افرادی که مردانه برای رویارویی با دشمنی که آمده بود همه چیز ما را بگیرد به جبهه رفتند که این موضوع شوخی نیست.
گروه دیگر را نمیگوییم بهانه آوردند، شاید نتوانستند بروند.
کسانی که در کنار بچههای جنگ بودهاند در تعامل با آنها خیلی چیزها یاد گرفتند و فهمشان از جهان هستی بالاتر رفت اما کسانی که نرفتند مطمئن باشید حسرت میخورند که چرا این کار کردند، من فکر میکنم تمام مردم ایران به بچههای جنگ مدیون هستند و این دین از آنجا ناشی میشود که این اقدامی ساده نبود.
حتی اگر فراتر از ایدئولوژی به بچههای جنگ بنگریم افرادی را میبینیم که از کشوری دفاع کردند که قرار بود بخش عظیمی از آن به دست قشری از عربها به نام بعثیها و به فرماندهی صدام بیفتد که در وحشیگری و بیفرهنگی کمنظیر بودند و نمونه آنها را در برخورد با مردم خودشان و بمباران شیمیایی مردم بیدفاع حلبچه و برخورد با زنان و کودکان دیدیم.
بنابراین دفاع در برابر این گروه بسیار قدرتمند که من آنها را دیوانه جهانی میدانم آن هم با کمترین امکانات و فدا کردن جان خود در این راه آنقدر ارزشمند است که به راحتی نمیتوان از کنار آن گذشت بنابراین نه تنها من بلکه تمام ایرانیها آرامش و استقلال خود را مدیون این افراد هستند، بچههای جانبازی که اکنون در شهر به عنوان شیمیایی و قطع نخاعی دارند زندگی میکنند نمونه دیگری از این افراد هستند.
* فارس: برخوردی که تاکنون با بچههای جبهه و جنگ داشتهایم را چگونه ارزیابی میکنید؟
این تنها موضوعی است که نمیتوان با آن شعار داد، من این موضوع را بارها گفتهام که بروید ببینید که غربیها به سربازان جنگ خود چقدر احترام میگذارند و ما چقدر زود اسطورههایی را که در سراسر ایران پراکنده هستند فراموش کردهایم.
واقعاً چه کسی این افراد را میبیند؟ چه کسی به آنها احترام میگذارد؟ آیا حاضر هستیم به ملاقات افرادی برویم که 20 تا 30 سال است روی تخت بیمارستان افتاده چرا که برای یک ترکش قطع نخاعی شده است؟ چه کسی به دیدن خانوادههایی میرود که پدرشان همین امروز و دیروز به علت شیمیایی بودن شهید شدهاند.
اینها شعار نیست و هر کس با این قضیه مشکل دارد نمیخواهم بگویم پست است اما باید واکاوی در درون خود کند تا ببیند اکنون در کجا قرار دارد، چرا هست و این بچهها که بودند.
* فارس: آیا تصویری از ماورایی بودن بچههای جبهه و جنگ ایجاد نکردهایم ؟
این حرفها نشانه ماورایی بودن آنها نیست بلکه من فکر میکنم درک آنها برای همه کار سختی است، من سالها در کنار آنها در کانالهایی در بحبوحه عملیات و در سنگر زندگی کردهام اما هنوز وقتی میخواهم برایشان فیلم بسازم فکر نمیکنم بتوانم حق مطلب را ادا کنم، فکر میکنم تنها خودشان، خود را میشناسند و بس.
* فارس: برگردیم به سینمای کودک، چرا امسال هیچ فیلمی در جشنواره نداشتید با وجود اینکه از کارگردانان موفق سینمای کودک هستید؟
خیلی دوست داشتم که میتوانستم به جای داور به عنوان کارگران در جشنواره شرکت داشته باشم اما امسال به دلیل شرایط بد حاکم بر سینما امکان اینکه فیلم دیگری را به بچههای خوب سرزمین ایران تقدیم کنم از من سلب شد و امیدوارم این کار در سالهای آینده تکرار نشود چرا که در غیر این صورت مجبورم به کارهای دیگری دست بزنم که دلم نمیخواهد.
من کودکان را برای ژانر فیلمسازی انتخاب کردم و برایشان احترام زیادی قائلم و تمام آنها را دوست دارم که این را بچهها به خوبی میدانند.
* فارس: تأثیر فیلم را در ساخت آینده کودکان چگونه میبینید؟
من فکر میکنم همانطور که 30 تا 40 سال پیش آینده به دست من افتاد امروز نیز آینده به دست کودکان میافتد، کودکانی که دچار بحران هویت هستند، به جرات میتوان بگویم در جنگ نرمی که اتفاق افتاده است ما باختهایم و نتوانستهایم کاری کنیم.
کمترین کاری که برای این بچهها میتوان کرد این است که با کتاب و فیلم به زندگی امیدوارشان کنیم، یادشان بدهیم که ایرانی و دارای فرهنگ غنی هستند و در کشوری زندگی میکنند که کشور اسطورههاست و این اتفاق به کمک ادبیات شعر و موسیقی میتواند رخ دهد اما به شرطی که به واقع وقت بگذاریم و برایشان کار کنیم.
* فارس: عدم اکران فیلمهای جشنواره کودک را چگونه ارزیابی میکنید؟
سالهاست که این اتفاق میافتد، من فکر میکنم تیمی در سینما هستند که در دورهای با فیلمهای ضد ارزش و سخیف سینمای ما را اشغال کردند و در این روند نه تنها حق بچهها خورده شد فیلمهای خوب دیگری که مربوط به بزرگسالان بود نیز نادیده گرفته شدند، من فکر میکنم ما باید روشمان را عوض کنیم، ما مردم کشورمان را به دیدن فیلم بد عادت دادیم و کاری کردیم که تعداد زیاد فیلمهای ضد ارزشی که کارشان به سوپرمارکتها نیز کشیده شد و کنار شانه تخممرغ جای گرفتند، گوی سبقت را از بقیه ربودهاند.
تصور میکنم که باید کمی تأمل بایستیم و با همفکری برنامهریزی صحیحی برای اصلاح این روند انجام دهیم، شاید با یکی دو فیلم خوب نمیتوان ذائقه مردم را عوض کرد اما با کمی صبر این موضوع امکانپذیر است و تلویزیون و منتقدان در این میان نقش مهمی دارند.
من میخواهم بگویم بازیگرانی که ادعا میکنند نوکر مردم بوده و برای آنها زنده هستند برای اثبات ادعایشان فیلمهای سخیف بازی نکنند و کارگردانانی که ادعای مردمی بودن دارند و معتقدند اگر مردم نباشند آنها نیز چیزی نیستند دست از ساختن فیلمهای ضد ارزش بردارند، در این راه نیاز به همدلی تمام افراد درگیر در سینما و فضاسازی برای مردم داریم که هنوز این کار را نکردهایم و به جای آن سینما را به دست افرادی کاسب سپردهایم.
و اینکه من به صراحت میگویم برخی تهیهکنندههای سینمای ما در حد اندازه دستفروشی نیز نیستند آنگاه ما فرهنگ مملکتمان را به دست این افراد سپرده و دم از سینمای بخش خصوصی میزنیم، این حرف به این معناست که هر کس که پولدار باشد میتواند سکان کشتی فرهنگسازی در سینمای ما را بر عهده بگیرد.
همه میدانیم که با پول نه میتوان فرهنگسازی کرد و نه جامعه را ساخت، بخش عظیمی از سینمای ما دولتی است و این را باید پذیرفت و ما نیز تا زمانی که مردم یاد بگیرند فیلم خوب ببینند و فیلمهای نامناسب را از سبد خود دور بریزند فکر میکنم باید به جهاد فرهنگی خود ادامه دهیم که اگر این اتفاق بیفتد دیگر کسی نگران نیست که آیا اگر فیلم کودک و نوجوان سالمی بسازد، اکران میشود یا خیر؟
این فرهنگسازی باید انجام شود، کار سختی است اما سختتر از انقلاب کردن و جنگیدن نیست، ما از این دو مرحله سخت گذشتهایم بنابراین با همدلی با یکدیگر و با کمک مسئولان میتوانیم این تحول عظیم فرهنگی را نیز در باب سینمای کنونی ایجاد کنیم.
.....................................
گفتوگو از فاطمه کازرونی