کد خبر: ۸۵۳۶۷
زمان انتشار: ۱۱:۰۰     ۲۲ مهر ۱۳۹۱
نبرد ايران و كره را می‌توان با دیدارهای کلاسیکی همچون برزیل -آرژانتین در آمریکای جنوبی و آلمان - ایتالیا یا آلمان - انگلیس در اروپا مقایسه کرد
iran1977
iran1977

سايت گل- ایران – کره‌جنوبی را باید سنتی‌ترین دیدار آسیا نامید. در دورانی که هنوز قدرت‌های نوظهوری مانند ژاپن و عربستان پیدا نشده بودند، دو تیم شرق و غرب آسیا معادلات فوتبال قاره بزرگ را شکل می‌دادند. نبرد آنها را می‌توان با دیدارهای کلاسیکی همچون برزیل -آرژانتین در آمریکای جنوبی و آلمان - ایتالیا یا آلمان - انگلیس در اروپا مقایسه کرد. در کشورمان حداقل سه نسل از هواداران فوتبال خاطراتی را از دیدارهای این دو تیم به یاد دارند. مطلب زیر شرح روایتی است از زبان یکی از این سه نسل. تصویری است از این روزگار سپری شده، تاریخی است از لابه‌لای دفترچه یادداشت‌های خط‌خطی شده مردمانی که عشق‌ها، امیدها و آرزوهای‌شان را در جای‌جای وطن‌شان دفن کردند و رفتند. تلخ و شیرینی است از آنچه بر فوتبال و مردمان این سرزمین گذشته. حکایتی است از دیروز، امروز و فردا. شاید هم عبرتی برای آیندگان باشد!


 

بازی‌های آسیایی ۱۹۵۸ توکیو- سوم خرداد ۱۳۳۷- کره جنوبی ۵ - ایران صفر

شب است و نوجوان در هوای پاک و مست‌کننده بهاری روی تخت پشت بام خانه‌شان دراز کشیده و مجله فردوسی را می‌خواند. پسر، دلبسته مصدق و جبهه ملی است. عاشق هدایت و تولستوی است و از خواندن سیر نمی‌شود. چند سالی از کودتا گذشته اما جامعه هنوز از شوک آن بیرون نیامده. پسر منتظر است تا رادیو خبری از بازی‌های آسیایی و فوتبال آن بدهد. اما پدر رادیو را روی موج کوتاه گذاشته، بی‌بی‌سی را گوش می‌دهد و بر آن‌ها لعنت می‌فرستد. و می‌گوید همه‌ش زیر سر این انگلیسا ست! پدر فرزند را نصیحت می‌کند این کتاب‌ها مغزت را خراب می‌کند. درس‌ات را بخوان که مثل من نشوی.

امروز ایران سنگین‌ترین شکست تاریخش را در مقابل کره تجربه می‌کند. حسینعلی مبشر رئیس فدراسیون، فرانس مساروش مجاری را مربی تیم قرار داده اما میانگین سنی تیم در حدود 30 سال است و همین پیر بودن یکی از دلایل اصلی نتیجه نگرفتن تیم در این دوره می‌شود. مسعود برومند، پرویز دهداری، محمد و محمود بیاتی، نادر افشار، پرویز کوزه‌کنانی، امیر عراقی، بیوک جدیکار و عارف قلی‌زاده از بازیکنان اصلی تیم هستند. ایران در دور مقدماتی حذف می‌شود. مبشر استعفا می‌دهد. مساروش برکنار می‌شود. جوانانی همچون مصطفی عرب، حمید شیرزادگان، حمید برمکی، کامبیز جمالی، داوود حیدری، عباس حجری، جعفر نامدار جایگزین بازیکنان مسن تیم می‌شوند. خیلی‌ها اعتقاد دارند این تغییرات باید قبل از بازی‌ها رخ می‌داد اما.... ترانه قوامی پایان بخش برنامه‌های رادیوست «شبی که آواز نی تو شنیدم... چو آهوی تشنه پی تو دویدم...»

 

بازیهای آسیایی ۱۹۷۰ بانکوک- ۳۰ آذر ۱۳۴۹- ایران صفر - کره جنوبی 1


خانه‌ای دانشجویی در جنوب غربی شهر. کتاب‌های مارکس، انگلس، گورکی، جک لندن، آل احمد و... وسط اتاق پخش و پلا شده. جوان‌ها حواس‌شان به رادیو مبله بزرگ روی طاقچه است تا خبری از بازی‌های آسیایی بشنوند. جوان‌ها پر از زندگی هستند. می‌خواهند دنیا را تغییر دهند. مدام این جمله مارتین لو‌تر را تکرار می‌کنند: «من رویایی دارم» اما اخبار ناخوشایندی از تیم ملی به گوش می‌رسد. برخی بازیکنان در مراسم افتتاحیه مرغ مسموم خورده و مسموم شده‌اند. مجید حلوایی یک روز را در بیمارستان می‌گذراند.. جوان‌ها پای امپریالیسم را وسط می‌کشند و می‌گویند چون ایگور نتو -مربی اهل شوروی- مربی تیم بوده، امپریالیسم برای ضربه زدن به جنبش پرولتاریا بازیکنان تیم را مسموم کرده!

ایران در برابر کره متوقف می‌شود. با اندونزی هم ۲ بر ۲ مساوی می‌کند و در دور اول حذف می‌شود. گل‌های تیم ایران را شرفی و آشتیانی به ثمر می‌رسانند. آشتیانی ستاره تیم در این بازی‌هاست. حسین سرودی بازیکن سابق تیم ملی و رئیس کنونی فدراسیون خیلی ناراحت است. حسن حبیبی کاپیتان تیم از بازی‌های ملی خداحافظی می‌کند. ایگور نتو برکنار می‌شود. او اولین و آخرین مربی روس ایران است.

 

فینال جام ملت‌های آسیا ۱۹۷۲ بانکوک- ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۱- ایران ۲ - کره جنوبی ۱

قهوه‌خانه‌ای در مرکز شهر. چند جوان داخل قهوه‌خانه می‌شوند. جای نشستن نیست. در میز انتهایی جایی برای خود پیدا می‌کنند. سیگارهای زر، هما و اشنو ویژه روی میز ولو می‌شود. مشخصه بارز جوان‌ها، سبیل‌های پرپشت، عینک‌های ته استکانی و بوت‌های سبک برای دویدن‌های سریع است. آن‌ها همدیگر را رفیق خطاب می‌کنند. نگاه‌های سنگین صاحب قهوه‌خانه به آن‌ها ادامه دارد به شاگردش می‌گوید: «الان می‌ریزن اینجا بگیر و ببند راه می‌ندازن... برو جوابشون کن!» شاگرد تا می‌خواهد حرفی بزند یکی از آن‌ها به ترکی دستور چند چای قندپهلو را می‌دهد. زبان شاگرد بند می‌آید.

گوینده خانم بر پرده تلویزیون ظاهر می‌شود. جمعیت دست می‌زنند. بانوی مجری می‌گوید به محض دریافت تصاویر از ماهواره اسدآباد همدان، آن را برای شما رله خواهیم کرد. یکی که سر تا پا مشکی پوشیده و کلاه شاپو بر سر دارد از ته قهوه‌خانه فریاد می‌زند به‌سلامتی آقاتختی و قیصر که هر دوتاشون خیلی مرد بودند. جمعیت صلوات می‌فرستد. عکس تختی روی میز قهوه‌خانه برق می‌زند. بازی شروع می‌شود. جوان‌ها سراغ قلیچ را می‌گیرند. علی جباری در شلوغی دروازه گل اول را می‌زند. قهوه‌خانه به هوا می‌رود. محمد رنجبر مربی تیم از روی نیمکت بلند می‌شود اما کره‌ای‌ها بعد از چند دقيقه با شوتی سرضرب از هجده‌قدم بازی را مساوی می‌کنند. ناصر تکان نمی‌خورد.

نگاه سنگین و چپ‌چپ قهوه‌خانه‌چی و تعداد دیگری از مشتریان به جوان‌ها ادامه دارد. بازی در وقت قانونی مساوی می‌شود. جوان‌ها احساس خطر می‌کنند. منتظر وقت اضافه نمی‌شوند. آرام بیرون می‌روند در دو گروه جداگانه و دو مسیر مختلف حرکت می‌کنند. حسین کلانی با ضربه سر گل پیروزی را می‌زند. شماره ۶ کاپیتان مصطفی عرب با پیراهن سبز روشن جام را بر بالای سر می‌برد. رئیس مصطفی مکری لبخند می‌زند. این دومین قهرمانی پیاپی در آسیاست. در شهر شیرینی پخش می‌کنند.

 

بازی‌های آسیایی ۱۹۷۴ تهران- ۳۰ شهریور ۱۳۵۳- ایران ۲ - کره جنوبی صفر

همه شهر چراغانی شده. خیلی‌ها پیراهن بازی‌های آسیایی را برتن دارند، توریست‌ها در اتوبوس‌های دوطبقه در هوای پاک اول پائیز به این طرف و آن طرف شهر روان هستند. مجموعه ورزشی آریامهر امروز شلوغ‌تر از روزهای دیگر است. عطا بهمنش از مسابقات کشتی گزارش می‌دهد. حبیب روشن‌زاده در پیست دوچرخه‌سواری است و از آنجا به سالن مسابقات شنا می‌رود و با حسین نسیم کاپیتان تیم واترپولو مصاحبه می‌کند. روشن‌زاده اضافه می‌کند امروز بعدازظهر بازی ایران و کره را گزارش خواهد کرد. شازده از اتاقک طبقه دوم با دوربین شکاری بازی‌ها را دنبال می‌کند. ایران در یک بازی آسان با دو گل غلامحسین مظلومی کره را شکست می‌دهد و به دور بعد می‌رود. کاپیتان پرویز قلیچ‌خانی با پیراهن سبز شماره ۶ برای جمعیت دست تکان می‌دهد. ایران پس‌فردا باید در دیدار نیمه‌نهایی در مقابل چین قرار بگیرد.

 

انتخابی جام جهانی آرژانتین- ۱۲ تیر ۱۳۵۶- بازی رفت: ایران صفر - کره جنوبی صفر

هوای شرجی و دم‌کرده بوسان طاقت را از ملی‌پوشان برده. حشمت کلافه است و می‌گوید مساوی هم برای ما حکم برد را دارد. حشمت مچ علیرضا را در اتاق هتل می‌گیرد و او را برای همیشه از تیم ملی خط می‌زند. ساعت مسابقه فرا می‌رسد. بازی کاملا یکطرفه به نفع کره است. ایران کاملا در حالت دفاعی قرار دارد. حشمت پک‌های چپقی به سیگارش می‌زند. تنها خطر ایران در دقیقه سی و نه روی کرنر و ضربه سر حسین کازرانی است که با فاصله خیلی کمی از کنار دروازه عبور می‌کند. نیمه دوم کره فشار را بیشتر می‌کند. هافبک‌های ایران کمک خوبی به دفاع تیم می‌کنند و دروازه را بسته نگاه می‌دارند. بازی تمام می‌شود. حشمت خیلی خوشحال است. او فقط 39 سال سن دارد.

 

 انتخابی جام جهانی آرژانتین- ۲۰ آبان ۱۳۵۶- بازی برگشت: ایران ۲ - کره جنوبی ۲

گروه جوان‌ها از هم پاشیده. چند نفر در زندان. چند نفر در گریز به خارج کشور و چند نفر هم به دنبال زندگی خودشان رفته‌اند. جوان ما که حالا مردی شده، کتک سختی خورده و دست از همه چیز کشیده، ازدواج کرده و صاحب فرزندانی شده. حالا کودکانش پای تلویزیون بازی ایران - کره را تماشا می‌کنند اما خودش در پستوی خانه رادیو بی‌بی‌سی را گوش می‌دهد. خبرهای بزرگی در راه است. مرد به کودکانش نصیحت می‌کند دنبال سیاست و فوتبال نروید که هیچ‌کدام آخر و عاقبتی ندارد.

بازی شروع شده. حشمت با گرمکن آدیداس سه‌خط آبی آسمانی با ته سیگارش سیگار بعدی را روشن می‌کند. روشن گل اول را می‌زند. کره‌ای‌ها جبران می‌کنند. نیمه دوم روشن یکی از معدود گل‌هایش را با ضربه سر می‌زند. ایران تقریبا برنده به نظر می‌رسد اما کره در غفلت خط دفاعی در آخرین لحظات، بازی را مساوی می‌کند. بوم کو چان که هر دو گل کره را زده از شدت خوشحالی زانوی شکر می‌زند. کودک افسوس می‌خورد اما مرد سال‌هاست که دیگر افسوس نمی‌خورد. با همین مساوی هم صعود ایران به جام جهانی تقریبا مسجل شده.

روشن ستاره بازی بود اما مینیسک پایش پاره شده و حضورش در جام جهانی مشخص نیست. شازده سراغش را می‌گیرد. او بازیکن مورد علاقه شازده بود. کودک سراغ کاپیتان پرویز را می‌گیرد. مرد زیر لب زمزمه می‌کند «پرویز برید و شکست» رضا می‌گوید روشن باید در جام جهانی بازی کند و روی «باید» خیلی تاکید دارد. کیهان ورزشی تیتر می‌زند: «کره در پوسان زجرمان داد و در تهران عذاب» تیتری برای تمام فصول. مهدی اسدالهی می‌نویسد: جام جهانی پایان جهان نیست. مانوک خدابخشیان می‌گوید دفاع تیم ملی مشکل دارد. ایران به جام جهانی می‌رود. زندگی شیرین می‌شود.

 

بازی‌های آسیایی ۱۹۸۲ دهلی نو- ۲ آذر ۱۳۶۱- ایران ۱ - کره جنوبی صفر

یکی از پر قصه و غصه‌ترین تیم‌های تاریخ فوتبال ایران. مصطفی داوودی رئیس سازمان تربیت‌بدنی در یک اقدام عجیب طرح ۲۷ ساله‌ها را ارائه می‌دهد. بازیکنان بالای این سن حق شرکت در تیم‌های ملی را ندارند. این طرح بیشتر یک طرح سیاسی برای کنار گذاشتن بازیکنان قبلی تیم ملی بود. حسین راغفر رئیس ۲۶ ساله آرام فدراسیون جایش را به حسین آبشناسان می‌دهد. آبشناسان در اقدامی که احتمالا باید به عنوان رکورد در کتاب گینس ثبت شود به عنوان رئیس فدراسیون و سرمربی تیم روی نیمکت می‌نشیند! کمک‌هایش جلال چراغپور و تقی جهانی هستند.

تعدادی از بازیکنان مانند حجازی، روشن، عبداللهی و مراغه‌چیان مشمول طرح ۲۷ ساله‌ها می‌شوند. تعدادی دیگر از بازیکنان مانند حسن نظری، قاسمپور، برزگری، شعار غفاری، فریبا بدلیل لژیونر بودن حذف می‌شوند! بازیکنی که در خارج کشور بازی می‌کند حق ندارد در تیم ملی جای داشته باشد!! در این میان بازیکنانی مانند عبدالرضا برزگری و هدایت شعار غفاری در سنین بیست و سه چهار سالگی بودند که با این اتفاق فوتبال‌شان نابود می‌شود. این دو نفر از بزرگ‌ترین استعداد‌های تاریخ فوتبال ایران بودند. بازیکنان خوب دیگری هم مانند فرزام‌نیا، حاجیلو، عباد‌زاده وجود داشتند اما ستاره زندگیشان با ستاره رئیس/ مربی جور در نمی‌آمد.

در کنار این‌ها یک لیست منشوری‌ها هم قرار داشت و بازیکنانی مانند چنگیز، علیدوستی و درخشان در این فهرست قرار داشتند. چنگیز صورتش را تیغ می‌انداخت و ریش پروفسوری می‌گذاشت که این با ارزش‌های آن دوره ناهمخوان بود. حمید علیدوستی هنرمند‌ترین بازیکن تیم بود. حمید گیتار می‌زد و ته صدای خوبی داشت. فیلم‌های هنری اروپا را هم زیاد تماشا می‌کرد از برگمان گرفته تا فلینی. دختر کوچولویش را همین جوری آلوده سینما کرد. حمید درخشان هم خوش‌تیپ بود و زیاد با ماشینش ویراژ می‌داد. درخشان در لحظات آخر با ضمانت و گارانتی مایلی‌کهن و دادکان به تیم برگشت.

با این اوصاف تیم در برابر کره‌جنوبی قرار گرفت. در حالی که تلویزیون هیچ گونه اخباری از تیم را پخش نمی‌کرد اخبار ورزشی رادیو با صدای طبسی‌نژاد در میان شگفتی همگان خبر از برد ایران داد. زنده باد رادیو! اما در بازی چه گذشت؟ کره، ایران را به توپ بسته بود. بهروز سلطانی بهترین بازی عمرش را انجام داد و تقریبا ده تا گل مسلم را درآورد. بهروز را باید یکی از بر‌ترین دروازه‌بان‌های تاریخ فوتبال ایران در زمینه خروج از دروازه و جمع کردن سانتر‌های کنار و ضربات ایستگاهی دانست. او خیلی راحت توپ‌ها را حتی تا نزدیکی هجده قدم هم جمع می‌کرد. اکثر دروازه‌بانان تاریخ فوتبال ایران به دلیل آموزش‌های پایه‌ای نامناسب و همچنین به دلیل نژادی ایرانیان که دارای انگشتان و دستان درازی نیستند روی خروج از دروازه توپ‌های کنار مشکل دارند. البته بهروز هم در فوتبال ایران به حقش نرسید. یکی از دلایلش هم مربی کم‌دانش باشگاهی او در دهه شصت بود که با قانون من‌درآوردی‌اش،‌ یک هفته در میان به او بازی می‌داد و فوتبال او را نابود کرد.

به هر شکل ایران در اوایل نیمه دوم روی شوت بازیکن منشوری‌اش حميد درخشان توانست کره را شکست دهد. البته در بازی بعد ایران از کویت شکست خورد و حذف شد. در پایان بازی با کویت آقای ضامن نتوانست ناپرهیزی نکند و سراغ داور مسابقه رفت که با دخالت پلیس و دینورزاده غائله ختم شد. آقای میم در جریان بازی از تعویض شدن خودش هم امتناع کرد. به قول حسین خوانساری روزنامه‌نگار آن سال‌های کیهان ورزشی یک کسی باید ضامن خود این آقا می‌شد! از نکات جالب دیگر این‌که عباس کارگر گوش راست تیم کفش بازی نداشت و با گرفتن کفش بازیکن کره که دو شماره هم برایش کوچک بود، بازی کرد!
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها