بولتن نيوز: مانند هميشه سخنان رهبر انقلاب در جمع پر شور مردم بجنورد، حاوي مطالب مهمي بود كه نيازمند بازخواني مجدد است.
به گزارش بولتن، يكي از محورهاي اصلي بحث ديروز رهبر انقلاب، پيرامون مسأله «تحريمهاي ايران» بود. موضوعي كه در روزهاي گذشته و بهطور خاص پس از بروز آشوب در بازار سكه و ارز، ابعاد جديدي به خود گرفت و رسانههاي بيگانه نيز با ذوقزدگي خاص آن را از پيامدهاي تحريم اقتصادي ايران تلقي كردند. تا جايي كه هيلاري كلينتون نيز در همان روز آشوب بازار به صراحت اعلام كرد:
"اگر دولت ایران با قدرتهای جهانی برای روشن کردن ابهاماتی که در مورد برنامه اتمیاش مطرح است همکاری کند، تحریمها علیه این کشور میتواند به سرعت کاهش یابد."
اما رهبر انقلاب ديروز به مسأله تحريمها از زاويهاي ديگر نگاه كردند. ايشان در خصوص تحریمها خاطر نشان كردند: "مسأله تحریمها، مسئله جدیدی نیست و از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی وجود داشته است اما دشمنان تلاش دارند تا موضوع تحریمها را بزرگ نمایی كنند و متأسفانه برخی هم در داخل با آنها همزبان میشوند."
رهبر انقلاب تشدید تحریمها بر ضد ملت ایران را در چند مرحله، دلیل بی نتیجه بودن آنها خواندند و افزودند: آمریكا و برخی كشورهای اروپایی، تلاش دارند تا این تحریمها را به دروغ به موضوع انرژی هستهای مرتبط كنند در حالیكه در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی كه تحریمها شروع شد، موضوع انرژی هستهای به هیچ وجه وجود نداشت.
ایشان علت اصلی عصانیت جبهه استكبار را، تسلیم نشدن ملت ایران به بركت اسلام و قرآن دانستند و خاطر نشان كردند: به همین دلیل است كه آنها با اسلام دشمنی و به پیامبر اسلام (ص) توهین میكنند.
رهبر انقلاب اسلامی افزودند: آنها به دروغ میگویند كه اگر ملت ایران از انرژی هستهای صرفنظر كند، تحریمها برداشته میشود درحالیكه علت اصلی اِعمال این تحریمهای غیر منطقی كه نوعی وحشیگری نیز به حساب میآید، بغض و كینه آنها از ملت ایران است.
از اين منظر، مسأله تحريمها مسألهاي نيست كه به مختص به سالهاي اخير باشد. اگرچه ممكن است در اين سالها و با روند رو به جلوي جمهوري اسلامي در حوزه فناوريهاي هستهاي، ابعاد تحريمها نيز گسترش يافته است اما ملت ايران به خوبي به ياد دارند كه در طول دوران سي و اندي سال انقلاب اسلامي، همواره با آن روبرو بودهاند.
اين مسألهاي است كه حتي در گزارش چند روز پيش «هافينگتون پست» نيز به آن اشاره شده بود. اين روزنامه نزدیک به جریان محافظهکار آمریکا نیز با رد ادعای کلینتون كه در بالا ذكر شد، کوتاه آمدن ایران در پرونده هستهای را نه تنها زمینه ساز کاهش تحریمها بلکه زمینهساز افزایش فشارهای امریکا بر ملت ایران ارزیابی کرد.
هافینگتون پست نوشت: "برخي اميدوارند کاهش شديد ارزش ريال نارضايتي گستردهاي در ايران به راه اندازد. به عبارت ديگر برخي منتظر بهار عربي ديگري در ايران در نتيجه فشارهاي اقتصادي ناشي از تحريمهاي بين المللي بر مردم اين کشور هستند. اما با بررسي واقع بينانهتر ميتوان دريافت که کاهش ارزش ريال نه به مذاکره درباره متوقف کردن غني سازي اورانيوم و نه بهار عربي ديگر منجر نخواهد شد".
اين روزنامه ادامه داد: "هيچ تفاوتي ندارد تا چه حد تحريمها بر اقتصاد ايران آسيب وارد ساخته است، اما تهران بدون ترديد ميداند تغيير در سياست هاي هستهاياش اعتراف به ضعف و فشارهاي ناشي از تحريمها خواهد بود. در صورت متوقف کردن برنامه هستهاي، بدون ترديد آمريکا موضع بسيار شديدتري در مقابل تهران اتخاذ خواهد کرد، چرا که به موفقيت تحريمهاي اقتصادي ايمان خواهد آورد."
پس تا اينجاي بحث مشخص شد كه دليل تحريمها عليه ايران همانگونه كه رهبر انقلاب فرمودند نه به دليل مسائل هستهاي ايران كه به دلايل ديگري است. اما سؤال مهم آن است كه آن دلايل چيست؟ چرا غرب و در رأس آن ايالات متحده تا بدين حد سر دشمني با جمهوري اسلامي دارند؟ آن هم در حال كه اين نظام در طول دوران عمر خود نشان داده كه با هيچ كشوري جز رژيم صهيونيستي سر دشمني ندارد.
جواب سؤالات فوق را بايد در "ماهيت" نظام سياسي در ايران جستجو كرد. به موازات پيروزي انقلاب اسلامي در 1979 ميلادي، غرب از اينكه ميديد نظامي در ايران روي كار آمده كه از طرفي داعيهي ورود "دين" به عرصهي سياست و "نظامسازي" را دارد و از طرفي ديگر الگوي جديدي براي حكومتمداري نيز در جهان معرفي كرده است به شدت به وحشت افتاد.
اين مسأله از چشمان تيزبين انديشمندان غربي به دور نيفتاد. براي مثال «اريك هابسبام» از تاريخنگاران انگليسي معاصر عنوان كرد انقلاب اسلامي ايران نخستين جنبش عمدهي اجتماعي در دوران جديد است كه سنتهاي 1789 و 1917 ميلادي را رد كرد. منظور او از سنت 1789 انقلاب فرانسه بود كه در آن «بورژوازي» فرانسه عليه طبقهي «اشراف» قيام كرد و نيز مراد او از سنت 1917 انقلاب كمونيستي روسيه است كه در آن شاهد انقلاب طبقهي «پرولتاريا» بر عليه «بورژوازي» بوديم. اما از منظر هابسبام انقلاب اسلامي ايران بدين معنا فاقد خاستگاه طبقاتي و تعريفهاي طبقاتي بود. چرا كه در انقلاب ايران، كارگران و بازاريان (پرولتاريا و بورژوازي)، و روحانيون و روشنفكران توأمان با هم در شكلگيري و نضج انقلاب نقش داشتند.
از سويي ديگر، انقلاب ايران كه از پشتوانههاي محكم ديني و ملي برخوردار بود موجب شد تا ساير ملل اسلامي نيز با تأسي از انقلاب اسلامي ايران وارد مرحلهي جديدي از مبارزات خود با استعمار شرق و غرب شوند. بههمين علت در اوائل پيروزي انقلاب شاهد شكلگيري جريانها و گروههاي اسلامي در سراسر جهان اسلام بوديم. واضح است كه غرب در مقابل چنين موضوعي چارهاي نداشت جز آنكه بخواهد با تبليغات رسانهاي و عمليات رواني، از حجم آن بكاهد. اما آنگاه كه نتوانست با هجمههاي تبليغي و رسانهاي خود به اهداف مورد نظر دست يابد، از سناريوي جديد تحريمهاي اقتصادي استفاده كرد.
از اين منظر، مشكل اصلي غرب با ايران، "ماهيت نظام سياسي" آن يعني نظامي مبتني بر گزارههاي ديني و الهي است نه موضوعات كوچكتري چون پرونده هستهاي. پس واضح است كه حتي اگر جمهوري اسلامي در زمينه هستهاي كوتاه بيايد، به گفته هافينگتون پست، غرب نه تنها از تحريمهاي خود عليه ايران كم نميكند كه با اثر بخش دانستن آن، تحريمها را افزايش هم خواهد داد.