بولتن نيوز: هفته نامه آسمان در آخرين شماره خود با قلم اسحاق جهانگيري استاندار اصفهان دولت هاشمی رفسنجانی(1371) كه به جای غلامحسین کرباسچی نشست و از موسسین کارگزاران سازندگی و عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی كه با پیروزی محمد خاتمی در انتخابات، به عنوان وزیر معادن و فلزات در هر دو دوره ریاست جمهوری وي بر تخت وزارت نشست و هم اكنون هم عضو هیات علمی بنیاد باران است، از هاشمي رفسنجاني و توانايي هاي وي تعريفها و تمجيدها كرد و در اوصاف رابطه صميمي اصلاح طلبان با وي نوشت و گفت آنها كه در فتنه 88 پيروز ميدان شدند در پي تخريب هاشمي هستند و سعي دارند اين تنها رجالي را كه در جمهوري اسلامي باقي مانده را با همدستي تخريب نمايند. دشمنان رفسنجاني دشمنان انقلاب اسلامي هستند و گروهي از قماش فرقان. دشمناني كه امروز از درون به فكر ضربه زدن به انقلاب اسلامي هستند و البته خرد ورزان اصولگرا و اصلح طلب به اين نتيجه رسيده اند كه هاشمي تنها رستم افسانه اي ميدان و تنها كسي است كه مي تواند در قالب يك سوپرمن مشكلات ايران را حل كند و به داد مردم تهي دست كه در زير بار فشارهاي اقتصادي هستند برسد.
از نظر جهانگيري كساني كه اين روزها به نقد و تخريب عليه هاشمي مي پردازند دشمنان اصلي انقلابند و اوست كه به همراه اصلاح طلبها مي تواند ايران را از فتنه هاي دشمنان نظام و به خصوص از نوع داخلي اش نجات دهد. هفته نامه آسمان با قلم مدير عالي رتبه دوران خاتمي و همچنين زمان رياست جمهوري رفسنجاني مي نويسد: الان در مقطعي قرار گرفتهايم كه در داخل كشور نياز به انسجام داريم، اما ميبينيم كه اين مسأله حتي بين افراد درون جناح اصولگرا هم ديده نميشود و انشقاق بيسابقهاي به وجود آمده است. ارتباط روحانيت با دولت به هيچ وجه مطلوب نيست و مجموعه كنشگران سياسي در داخل كشور با يكديگر فرسنگها فاصله دارند.
وي با بيان اين جملات و بسياري جملات ديگر مي نويسد: به طور حتم امروز انتخابات يك كانون، اصلي براي حل مشكلات است. در اين شرايط هاشمي رفسنجاني مهمترين فردي است كه اصلاحطلبان و اصولگرايان معتدل ميتوانند براي رسيدن به انسجام داخلي به وي مراجعه كنند و توطئهها را خنثي كنند.
كمي مشروح تر:
هفته نامه آسمان، اسحاق جهن گيري: نام آيت ا... هاشمي رفسنجاني با انقلاب و جمهوري اسلامي ايران گره خورده است. ايشان سالها پيش از وقوع انقلاب اسلامي در صف اول مبارزه عليه رژيم گذشته حضور داشت و همين حضور و تأثيرگذاري را در جبهه انقلاب نيز حفظ كرد. پيوند عميقي كه ميان او و بنيانگذار انقلاب وجود داشت، باعث ميشد تا آقاي هاشمي همواره مورد تفقد و لطف امام خميني (ره) و انقلابيون اصيل باشد. به اين جهت همواره جريان مخالف نظام جمهوري اسلامي سعي در حذف آقاي هاشمي داشت و تا امروز نيز از اين هدف خود عقب ننشسته است. در نخستين سالهاي پس از پيروزي انقلاب، هاشمي رفسنجاني از اولين روحانيوني بود كه هدف گلوله نفاق گروه فرقان قرار گرفت و همين نشان دهنده سطح تأثيرگذاري او در نظام نوپاي جمهوري اسلامي و ميزان كينه دشمنان انقلاب از او بود. اين جريان كه زاييده دشمنان انقلاب بود، در ماجراي آقاي بنيصدر هم تلاش بسياري كرد تا هاشمي را از صحنه سياسي ايران حذف كند، اما اين تلاش هم به نتيجه نرسيد.
ضديت با جناب هاشمي در مقاطعي هم از روي حساسيت گروه هاي سياسي به درون نظام كشيده شد. در هر مقطعي، جرياني كه قدرت را در دست ميگرفت، براي مقابله با آنچه غلط ميدانست، هاشمي را اولين سنگر نشان ميداد و بيش از پيش از همه سعي در تخريب او داشت.
حتي در دوران اصلاحات هم اين اتفاق توسط برخي افراد منسوب به اين جريان شكل گرفت، حال آنكه در مجموعه نظام اجرايي كشور كه در اختيار اصلاحطلبان بود، هرگز چنين تلقياي وجود نداشت و همواره در دولت آقاي خاتمي به نيكي از آقاي هاشمي ياد ميشد.
پس از دوران اصلاحات نيز جرياني براي اين كه روي كار بيايد، دست به تخريب چهره هاشمي زد كه مهمترين دليل آن اين بود كه آنها به خوبي جايگاه آقاي هاشمي را در حفظ و تقويت نظام فهميده بودند و تلاش ميكردند تا اين جايگاه را تخريب كنند.
مجموعه تخريبكنندگان چهره سياسي آقاي هاشمي را ميتوان به دو طيف درون و بيرون نظام تقسيم كرد. آنها كه خارج از جبهه انقلاب هستند كه دشمنيشان با نظم معلوم است. آنها از هيچ تلاشي براي تخريب چهرههاي انقلاب و در رأس آنها هاشمي رفسنجاني فروگذار نميكنند. اين دسته، وقتي از طريق نيروهاي آرمدار و شناخته شده خود نتوانستند به اهداف برسند، به روشهاي سهلتر يعني استفاده از نيروهاي داخلي پرداختند. البته اين بدان معنا نيست كه هر كس نقدي نسبت به آيت ا... هاشمي داشته، وابسته به پايگاه دشمن بوده است. اما مرز نقد و تخريبهاي به شدت غيرمنصفانه بايد مشخص شود. دشمن شايد به طور مستقيم در ميان نيروهاي انقلاب يارگيري نكند، اما از جهل برخي افراد براي تخريب نظام و ستونهاي آن بيشترين بهره را ميبرد كه در جراين تخريب آقاي هاشمي ميتوان رد پاي اين ناداني را به خوبي ديد. اگر تمام حركتهاي سياسي عليه هاشمي روزي بررسي شود و اسناد آن به آگاهي مردم برسد، خواهيم ديد كه پشت صحنه اين تخريب خطرناك، دشمنان اصلي انقلاب هستند.
از طرفي آقاي هاشمي چندين ويژگي منحصر به فرد دارد كه نمونه آن در بين مبارزين نسل اول انقلاب هم يا ديده نميشود يا بسيار نادر است. اولين و مهمترين شاخصه ايشان، سعه صدر بسيار بالايي است كه لازمه حضور در مديريت كلان كشور است و محصول سالها سرد و گرم چشيدن ساحت سياسي است. او در برابر بحرانها و مشكلات جدي بسيار صبور بود و هرگز نمونهاي مبني بر تصميمگيري عجولانهاي از سوي ايشان ديده نميشود. هاشمي پيش از هر تصميمي، چندين مرحله بعد را پيشبيني ميكند و اگر به نتيجه برسد كه تصميم امروزاش ممكن است در آينده خطراتي را متوجه نظام كند، از آن منصرف ميشود.
او هرگز به برخوردهاي حذفي نميانديشد، حتي در جريان مجلس چهارم و دولت دوم، برخوردهاي بسيار زنندهاي از سوي جريان راست آن روز با ايشان شد، اما آينده نشان داد هاشمي در سختترين روزها هم به حذف آنها نميانديشيده است.
در مقاطعي هم شاهد برخوردهاي تند منسوبين اصلاحات با ايشان بوديم، اما هاشمي به دليل علاقهمندي به اصل نظام، هرگز به حذف نيروهاي جريان اصلاحات نپرداخت و همين باعث شد نيروهاي مؤثر اصلاحات از گرودنه اجرايي كشور دور نشوند.
با اين حال از سال 84 به اين سو به ويژه در سه سال اخير،ما شاهد حاكميت انتقامجويي به جاي رقابتجويي هستيم و اين آفتي است كه نظام سياسي تهديد ميكند. با اين حال هاشمي هرگز در برابر اين روحيه انتقامجويي هم به مقابله به مثل نپرداخته است.
به واقع ميتوان آيت ا... هاشمي را سمبل جريان اعتدال، عقلانيت و منطق در ساحت سياسي ايران دانست. به همين جهت امروز ميبينيم كه خردورزان جريان اصولگرا و مجموعه اصلاحطلبان به درستي به دنبال تقويت ارتباط خود با اين مهره ارزشمند نظام هستند. اما جرياني تندرو از سال 88 به دنبال مسايلي كه پس از انتخابات به وقوع پيوست قدرت بيشتري گرفت و البته بزرگترين مانع بر سر راه خود را آقاي هاشمي ميديد. آنها حتي از اصلاحطلبان به عنوان مانع اصلي ياد نميكردند و مي دانستند مهمترين مشكل پيش پايشان عقلانيت و اعتدال هاشمي است. به همين جهت تلاش كردند با فرضهايي كه از اساس غلط بود، نقش ايشان را در جريان اعتراضات به صورت غيرواقعي پررنگ جلوه دهند.
از سوي ديگر، كساني كه هاشمي و مقام معظم رهبري را ميشناسند، ميدانند كه ارتباط اين دو، فارغ از تمام اختلاف نظرهاي سياسي، محصول رفاقتي 60 ساله است و هر دو نفر هرگز اجازه نميدهند اين رابطه خراب شود. رفتار اين دو در برابر شرايطي كه به ويژه از سال 88 كليد خورد، به خوبي نشان داد اين رابطه خرابشدني نيست. نمونه آخر آن در برگزاري اجلاس سران عدم تعهد ديديم كه آقاي هاشمي بلافاصله پس از مقام معظم رهبري وارد سالن شد و در كنار ايشان قرار گرفت. اين صحنهها پيغام روشني براي آنان بود كه تصور ميكردهاند، توانستهاند تا حدودي رابطه رهبري و هاشمي را سرد كنند.
يكي ديگر از ابزار توهين و تخريب آقاي هاشمي در سه سال گذشته، موضوع فرزندان ايشان بود كه با تدبير، اين توطئه هم خنثي شد. حالا كه مهدي به ايران باز گشته و در اختيار نهادهاي مسئول است، ديگر هيچ ابزاري در اختيار دشمنان داخلي آيت ا... هاشمي نيست. همان طور كه ايشان گفت، فرزند هاشمي بودن نبايد براي كسي جايگاه خاصي درست كند، به همان نسبت نيز قوه قضاييه بايد مراقب باشد تا حقوق شهروندي هيچ كس ضايع نشود و بدون توجه به فشارهاي بيروني احتمالي، در عين استقلال در اين پرونده تصميم بگيرد.
حال كه اين ابزار نيز از دست دشمنان ايشان خارج شده، قطعاً نقش برجسته آيت ا... هاشمي در تصميمات كلان پررنگتر ميشود. الان در مقطعي قرار گرفتهايم كه در داخل كشور نياز به انسجام داريم، اما ميبينيم كه اين مسأله حتي بين افرادي درون جناح اصولگرا هم ديده نميشود و انشقاق بيسابقهاي به وجود آمده است. ارتباط روحانيت با دولت به هيچ وجه مطلوب نيست و مجموعه كنشگران سياسي در داخل كشور با يكديگر فرسنگها فاصله دارند. در موضوعات اقتصادي هم شاهديم كه مردم از گرانيهاي لجام گسيخته رنج ميبرند كه محصول بيتدبيري دولتي است كه به نظر ميرسد اساساً كشور و اداره آن را رها كرده است. رشد بيكاري و نگراني از روند توليد در كشور هم مجموعه نگراني از اوضاع داخلي را تكميل ميكند. همه اينها در شرايطي است كه وضعيت ما در در نظام بين الملل هم به شدت در مخاطره قرار گرفته است كه وضعيت نظام ما در نظام بين الملل هم به شدت در مخاطره قرار گرفته و دشمنان جرأت و جسارت بسيار علني به جنگ را يافتهاند.
در علم مواد يك اصل ساده وجود دارد: وقتي فشار بيروني افزايش مييابد، بايد استحكام داخلي بسيار بيشتر شود. همين اصل ساده را بايد در سياست هم اجرا كرد. به طور حتم امروز انتخابات يك كانون اصلي براي حل مشكلات است. در اين شرايط هاشمي رفسنجاني مهمترين فردي است كه اصلاحطلبان و اصولگرايان معتدل ميتوانند براي رسيدن به انسجام داخلي به وي مراجعه كنند و توطئهها را خنثي كنند.
از طرفي هاشمي به دليل ظرفيت بالايي كه در تصميمگيريهاي كلان جامعه دارد، ميتواند با رايزني فضا را براي حضور همه جريانات فكري در انتخابات باز كند و ما هم مطمئنيم او در اين راه موفق ميشود.