کد خبر: ۸۴۲۰۰
زمان انتشار: ۱۲:۱۲     ۱۷ مهر ۱۳۹۱
وارد آشپزخانه شدم، دیدم بابا گوشه آشپزخانه نشسته، تنش می‎لرزه و داره گریه می‎کنه. رفتم بغلش کردم بغضش ترکید و گفت: عزیزم تمام دوستام شهید شدن و من تنها شدم، برام دعا کن تا شهید بشم، تو کوچیکی، خدا حرفتو گوش می‎ده، دعاتو مستجاب می‎کنه. دعا کن بابات شهید بشه.
هفته نامه پنجره این هفته به بررسی جزئیات و ابهامات حادثه مزارشریف و همچنین ابهامات موجود در پرونده شهادت دیپلمات‎های ایرانی در مزارشریف پرداخت که در ادامه جزئیاتی از شهدای این حادثه را می توانید ملاحظه کنید.

 این مختصر، حق این شهدا را ادا نمی‎کند. اما دست به نقد، این مطالب را با جست‎وجو از سایت‎‎های مختلف و کمک گرفتن از بخش ایثارگران وزارت امور خارجه، همچنین درخواست همراهی از برخی خانوادههای شهدا آماده کردیم تا بعدها بیشتر به آنها بپردازیم.


حیدرعلی باقری
سمت: مدیر تدارکات و مدیر داخلی سرکنسولگری جمهوری اسلامی ایران در مزارشریف
تاریخ تولد: 1324
محل تولد: نیشابور
وضعیت تأهل: متأهل و دارای هشت فرزند
تقیدش به دین برای اطرافیانش محرز و مشخص بود. این‎طور شنیده‎ایم که مهربانی‎اش، فداکاری‎اش، خوش‎رویی‎اش و حسن‎برخورد با خانواده‎اش زبانزد خاص و عام بوده. شاید همین تقید به دین و صفاتش حسنه‎اش سبب شده بود دائما احوالش در غبطه به حال شهدا سیر کند.
سال 1369 در وزارت امور خارجه مشغول به‎کار شد و در تاریخ 01/01/1374 برای مأموریت به افغانستان اعزام شد. رنج و سختی‎‎های مسلمانان افغانستان، ترجیع‎بند حرف‎هایش شده بود و احساس وظیفه نسبت به آن‎ها، ترجیع‎بند کارش.

رشید پاریاو  فلاح
سمت: کارشناس امور کنسولی سرکنسولگری جمهوری اسلامی ایران در مزارشریف
تاریخ تولد: 28/12/1340
محل تولد: سوادکوه
وضعیت تأهل: متأهل و دارای سه فرزند
خاطرهای از فرزند شهید: «نیمه‎‎های شب از خواب بیدار شدم، صدایی آرام شبیه به گریه کردن به گوشم خورد. خیلی بچه بودم، ترسیدم، دنبال صدا را گرفتم. صدا از توی آشپزخانه بود، کمی شبیه به صدای بابا بود. وارد آشپزخانه شدم، دیدم بابا گوشه آشپزخانه نشسته، تنش می‎لرزه و داره گریه می‎کنه. رفتم بغلش کردم و گفتم: بابا! چرا گریه می‎کنی؟ دوباره بغضش ترکید و گفت: عزیزم تمام دوستام شهید شدن و من تنها شدم، برام دعا کن تا شهید بشم، دعا کن برم پیش دوستام. بابایی! تو کوچیکی، خدا حرفتو گوش می‎ده، دعاتو مستجاب می‎کنه. دعا کن بابات شهید بشه. منم دوست نداشتم بابام بیشتر از این گریه کنه. همونجا دعا کردم خدایا بابامو شهید کن.»

کریم حیدریان
سمت: کارشناس امور کنسولی سرکنسولگری جمهوری اسلامی ایران در مزارشریف
تاریخ تولد: 15/06/1336
وضعیت تأهل: متأهل و دارای سه فرزند
محل تولد: یزد
سال ورود به وزارت امور خارجه: 1374
تاریخ آغاز مأموریت در افغانستان: 1/5/1377
شاید سه ساله بود که به تهران آمد. دو سه سالی هم تهران بود و بعد رفت شاهرود ساکن شد. برای تکلیف انقلابیاش، با خانوادهاش جاهای مختلفی رفت و جنگید؛ از آذربایجان غربی و کردستان گرفته تا سیستان و بلوچستان. جنگ که تمام شد به دانشگاه تهران رفت و کارشناسی علوم سیاسی گرفت. بعدها به وزارت خارجه رفت و سال 1374 مأمور به خدمت در افغانستان شد.

ناصر ریگی
سمت: سرپرست سرکنسولگری جمهوری اسلامی ایران در مزارشریف
تاریخ تولد: 01/01/1346
محل تولد: اهواز
وضعیت تأهل: متأهل و دارای یک فرزند
چهارده سالگی پدرش را از دست داد و از آن به بعد، هم کار می‎کرد هم درس می‎خواند. درسش خوب بود و در انجمن اسلامی مدرسه هم فعالیت می‎کرد. غیر از آن کمربند مشکی دان 3 کاراته را هم گرفته بود. بعد‎ها وارد وزارت خارجه شد و هم‎زمان در رشته جغرافیا تحصیل می‎کرد. یکی از دوستانش می‎گفت در افغانستان شب‎‎ها به‎صورت ناشناس به خانه شیعیان می‎رفت و مایحتاج زندگی‎شان را تأمین می‎کرد. یک مدرسه، یک درمانگاه و دو مسجد در مزارشریف، توسط او ساخته شد و همه این‎‎ها در حالی بود که خودش در خانه‎ای اجاره‎ای زندگی می‎کرد.

محمدعلی قیاسی
سمت: کارشناس امور کنسولی سرکنسولگری جمهوری اسلامی ایران در مزارشریف
تاریخ تولد: 01/01/1342
وضعیت تأهل: متأهل و دارای دو فرزند
تاریخ تولد: 1345
محل تولد: تهران
تاریخ آغاز مأموریت در افغانستان: 18/3/1377


محمدناصر ناصری
سمت: کارشناس امور فرهنگی سرکنسولگری جمهوری اسلامی ایران در مزارشریف
تاریخ تولد: 07/03/1340
محل تولد: روستای گازار از توابع بیرجند
وضعیت تأهل: متأهل و دارای چهار فرزند
انقلاب که پیروز شد، عضو کمیته انقلاب اسلامی شد و مبارزه با منافقین، دغدغه‎اش شده بود. اوایل سال 1362، فرمانده سپاه بیرجند شد و تا پایان جنگ در جبهه بود. خیلی‎‎ها می‎گویند در افغانستان کارشناس امور فرهنگی بود. اما کارش بسیار فراتر از این حرف‎‎ها بود. ارتباط گسترده و مردمی‎اش در افغانستان و ارتباط مؤثرش با گروه‎‎های مختلف مجاهدین افغان، شاید تنها بخشی از کار‎های مهم او بود.

نورالله نوروزی
سمت: کارشناس امور اقتصادی سرکنسولگری جمهوری اسلامی ایران در مزارشریف
تاریخ تولد: 16/03/1347
محل تولد: ساوجبلاغ
وضعیت تأهل: مجرد
می‎گویند شخصیت اصلی‎اش عملا بعد از پیروزی انقلاب شکل گرفت. سنش کم بود اما شخصیت او به‎گونه‎ای بود که کم‎سن‎وسالی‎اش مانع رفتنش به جبهه نبود. او به جبهه رفت و در عملیات بیت‎المقدس مجروح شد. بعد از جنگ باز سراغ تحصیل را گرفت و فوق‎دیپلمش را اخذ کرد.
محل مأموریت او از طرف وزارت خارجه، یکی از کشور‎های اروپایی تعیین شده بود. اما او انگار با این کشور‎ها سازگاری نداشت و خدمت به مسلمانان محروم افغانستان را مهم‎تر می‎دید. محل مأموریتش را تغییر داد و همان‎جا شهید شد.

محمود صارمی
سمت: مسئول دفتر خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران در مزارشریف
تاریخ تولد: 01/01/1347
محل تولد: بروجرد
وضعیت تأهل: متأهل و دارای یک فرزند
«این‎جا محل کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در مزارشریف است. من محمود صارمی خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران هستم. گروه طالبان از چند ساعت پیش وارد مزارشریف شده‎اند. این شهر به دست طالبان سقوط کرده است. عده‎ای از افراد طالبان در حیاط کنسولگری دیده ‎می‎شوند. به من بگویید که چه وظیفه‎ای...» این آخرین خبری بود که او مخابره کرد.
دوره کارشناسی ارشدش را در رشته جغرافیای انسانی  دردانشگاه شهیدبهشتی گذراند. حضورش در جبهه هم بخش مهمی از زندگی اوست که شاید تحت‎تأثیر وجهه خبرنگاری‎اش کم‎تر دیده می‎شد.

مجید نوری نیارکی
سمت: مسئول امور مالی سرکنسولگری جمهوری اسلامی ایران در مزارشریف
تاریخ تولد: 27/05/1346
محل تولد: تهران
وضعیت تأهل: متأهل و دارای دو فرزند
اواخر خدمت سربازی‎اش، به‎عنوان یک عضو افتخاری، همکاری‎اش را با ستاد مبارزه با مواد مخدر آغاز کرد. او طوری کار می‎کرد که مسئولیت‎پذیری، صداقت و سخت‎کوشی‎اش برای بقیه نمایان شده بود. سال 1368 به وزارت امور خارجه رفت و همان ابتدای کار، وارد دفتر ویژه افغانستان شد. چند سال گذشت تا این‎که در سال 1374 مأمور شد به افغانستان برود. اول در کابل بود و بعد به کنسولگری ایران در مزارشریف رفت؛ همان‎جا که تقدیر، شهادتش را رقم زده بود 
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها