کد خبر: ۸۳۷۸۲
زمان انتشار: ۱۲:۳۳     ۱۵ مهر ۱۳۹۱
مصطفی لعل شاطری:در خطه ی خراسان کمتر کسی وجود دارد که نام آیت الله مروارید را نشنیده باشد و یا ایشان را نشناسد. این عالم ربانی تکیه گاهی برای بی پناهان و یار و یاور محرومان بود. یاد خدا شعار او و کار برای خدا، عمل او بود. وی هیچ گاه از عبادت و تبلیغ دین خسته نشد و تمامی عمر پربرکت خود را در راه احیای دستورات ائمه (ع) و دین اسلام صرف کرد.
قدس آنلاین،‌ آیت الله حاج میرزا حسنعلی مروارید در روز هشتم شوال ۱۳۲۹ ق. در مشهد مقدس پا به عرصه حیات نهاد. پدرش حاج شیخ محمدرضا مروارید از عالمان وارسته مشهد بود و با عالم بزرگوار حاج شیخ حسنعلی نخودکی رابطه ای بسیار دوستانه داشت و این رابطه پس از فوت پدر آیت الله مروارید به صورت شاگردی و استادی استمرار یافت به نحوی که بنا به وصیت پدر از شیخ نخودکی تلمذ نمود بطوری که از ۹ سالگی نزد این استاد گرانقدر خواندن و نوشتن و قرائت جز سی ام قرآن و کلیات سعدی را آغاز و در ۱۳ سالگی به دلیل علاقه ی وافر به علوم اسلامی وارد حوزه ی علمیه گردید. وی در این راه از محضر درس اساتیدی چون: حاج شیخ هاشم قزوینی، میرزا مهدی اصفهانی و... بهره برد.

آیت الله مروارید پس از فوت استاد خویش، میرزا مهدی اصفهانی، برای تکمیل علوم خود و کسب فیض از محضر آیت الله بروجردی عازم قم گردید. ولی ایشان به دلیل بدی آب و هوا و تنگی نفس که وی را بسیار آزار می داد، مجبور شد پس از یک ماه اقامت در قم دوباره به مشهد بازگردد و پس از بازگشت در حوزه علمیه به تدریس خارج فقه و معارف دینی پرداخت و نزدیک به چهل سال بسیاری از دانشوران علوم و معارف اسلامی را از درس های خود بهره مند ساخت و سرانجام این وجود پربرکت، در ۹۶ سالگی و در آخرین ساعت شامگاه سه شنبه نوزدهم شعبان المعظم ۱۴۲۵ ق. برابر با چهاردهم مهر ۱۳۸۳ ش. پس از قرائت زیارت عاشورا که همیشه بر آن مداومت می ورزید و نیز تجدید پیمان با حضرت ولی عصر ارواحنافداه در زیارت آل یس، در پی سکته قلبی از این دیار رخت بربست و به لقای حق شتافت.

پیکر پاک ایشان روی دست های هزاران مشتاق و ارادتمند و باحضور علمای طراز اول کشور همچون حضرت آیات واعظ طبسی، سید عزالدین زنجانی و میرزا علی فلسفی و نمایندگان رهبری و مراجع و مسئولان مملکتی از مسجد ملاحیدر تا حرم مطهر تشییع و به همت آیت الله واعظ طبسی و طبق وصیت خود این بزرگوار در حرم مطهر خاکسپاری شد و لازم به ذکر است آیت الله فلسفی در حرم مطهر بر پیکر این عالم گرانقدر نماز گزارد.

اهمیت به نماز جماعت

آیت الله مروارید از سنین جوانی و حتی در سنین کهولت در اقامه ی نماز آن هم در اول وقت تاکید ویژه ای داشتند، به نحوی که رحیمیان در این باره می نویسد:
آیه الله مروارید نماز را محور سلوک و دعا و ذکر را عمده ترین طریق تعالی می دانست. بر نماز اول وقت، بسیار حساس و به جماعت مقید بود. این مسائل، از خطوط مهم در تربیت فرزندان و نوادگان وی به شمار می رفت. و از معدود مسائلی بود که کمترین سستی در آن، او را به التهاب و عتاب می آورد. در سلوک معنوی به ریاضت های خاص اساساً معتقد نبود و به شدت از آن ها پرهیز کرد و دیگران را نیز از این روش ها نهی می کرد. او آیینه ای از سلوک جاری در زندگی و مراقبت و محاسبه، به جای ریاضت کشی بود. اساساً روش وی در سیر الی الله، توجه به عظمت خدای متعال و تفکر در نعمت های او، با محوریت نماز، دعا و ذکر بود.

به نوافل تأکید بسیار می ورزید؛ چندان که در سال های پایان حیات نورانی خویش، نیمه شب، بارها از مقدار فاصله تا اذان صبح می پرسید؛ تا مبادا وقت فضیلت مناجات و نماز شب از دست برود.

کرامتی عجیب!

آیت الله مروارید چنان در راه وصال حق غرق بودند که بعضاً از ایشان کراماتی نیز ظاهر می گردید به نحوی که سیدعباس موسوی مطلق در کتاب کرامات معنوی ماجرایی جالب از کرامت آیت الله نقل می کنند. وی می نویسد: یک بار یکی از دوستان همدرس، از جمعی از ما دوستان که حدود هشت نفر بودیم، دعوت کرد و چون ما وضع اقتصادی یکدیگر را می دانستیم، شرط کردیم که اگر آبگوشت ساده ای بدون مخلفات می دهی. می پذیریم. او قبول کرد و فردای آن روز برای ناهار به خانه اش رفتیم؛ ولی برخلاف شرط خود از ما پذیرایی بهتری کرد و برای ناهار پلوخورشت و میوه تهیه کرده بود. پرسیدیم که چرا شما برخلاف آنچه وعده داده اید، عمل کردید که او شرح ماجرا را این طور نقل کرد:

«دلم آرام نمی گرفت که جمعی از دوستان صمیمی را دعوت کنم و یک آبگوشت ساده به آن ها بدهم؛ حدود ساعت نه امروز رفتم به حرم مطهر؛ عرض کردم: یا علی بن موسی الرضا (ع)! این درست است که بعد از سالیانی عده ای از رفقای خود را دعوت کنم و نتوانم از آنان پذیرایی نمایم؟ شما این را می پسندید؟ یک مقداری با حضرت عامیانه، ولی صادقانه صحبت کردم و آمدم بیرون؛ وارد صحن کهنه (عتیق) شدم؛ دیدم آیه الله مروارید ایستاده اند؛ گویا منتظر کسی هستند و چون چشممان به یکدیگر افتاد، رفتم جلو و سلام نمودم؛ ایشان با لبی متبسم فرمودند: فلانی این وقت روز، وقت تشرف شماها نبوده، آیا خبری است که مشرّف شده ای؟ عرض کردم: ما همیشه محتاج این دریم. ایشان تبسمی کردند و دستشان به جیب رفت و یک تعداد اسکناس، بدون این که بشمرند، به من دادند و از یکدیگر خداحافظی نمودیم و من آمدم بازار و وسایل پذیرایی را تهیه کردم»

تذکر غیرمستقیم

ایشان به شدت از عیب جویی برکنار بود. یکی از تجار متدین که سالیانی ایشان را برای نماز صبح به مسجد می برد، روزی از شخصی گله کرده بود. حضرت آیت الله مروارید برای او خاطره ای نقل کرد که در نوجوانی از ظلمی که یکی از ارحام به او و خانواده شان کرده بود، نزد استاد و مربی خویش حاج شیخ حسنعلی نخودکی گلایه کرده بود. استاد ایشان فرموده بود: «پدر شما بیست و پنج سال با من رفیق بود و در این مدت حرف احدی را از او نشنیدم، شما هم برای خدا این ها را اظهار نکن». بدین ترتیب آیت الله مروارید با نقل این سخن استاد، که خود تا آخر عمر به بهترین صورت بدان عمل کرد، به دوست متدین خود تذکر داد.

خاطره ای از آیت الله مروارید و مقام معظم رهبری

آیت الله خامنه ای خاطراتی بس خواندنی و جالب در مدت ارتباط خود با آیت الله مروارید داشتند. این خاطرات که در دیدارهایی که بین ایشان (اغلب در محل اقامت رهبر معظم انقلاب در مشهد و گاهی در حرم مطهر رضوی یا منزل مرحوم مروارید در فضایی بسیار صمیمی برگزار می‌شد) برقرار می گردید به وجود می آمد.

حجت الاسلام مجتبی الهی خراسانی می نویسد: خطیب فاضل حجت الاسلام والمسلمین راشد یزدی در سخنرانی مراسم هفتم مرحوم آقا در مسجد جامع گوهرشاد که توسط آیت الله واعظ طبسی نماینده ی محترم ولی فقیه در استان خراسان برگزار شده بود، فرمودند: مرحوم آیت الله مروارید دعای کوتاهی را در محضر رهبر معظم انقلاب مطرح نمودند. بنده فرصت را مغتنم شمردم و آن را یادداشت کردم. سپس به مرحوم آقا عرض کردم: مأخذش را هم بفرمایید بنویسم! رهبر معظم انقلاب بلافاصله فرمودند: ایشان خودشان سند هستند؛ بنویسید! سند: آقای مروارید.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها