در زندان مرا شبها چند مرتبه از خواب بيدار کرده و مجبور ميکردند سرپا بايستم با اينکه وضعيت مناسب جسمي نداشتم؛ به بزرگان ديني و اعتقاداتم اهانت ميکردند... مجبورم ميکردند عکس پادشاه و نخستوزير بحرين و شاه عربستان را ببوسم و امتناع من با ضرب و شتم همراه بود.
گروه بينالملل مشرق - چند
هفته پيش و در اواسط شهريورماه، دادگاه بحرين حکم 20 تن از رهبران سطح اول
انقلاب اسلامي بحرين را صادر کرد که طي آن 13 تن از آنان به حبس ابد و
سايرين به احکام سنگين از جمله 15 سال و پنج سال حبس محکوم شدند.
شايد
بتوان اين 20 چهره شاخص را "موتور محرک انقلاب بحرين" ناميد که رژيم
آلخليفه هزينههاي داخلي و بينالمللي صدور چنين احکام سنگيني را تحمل
کرده است تا به اعتراضات دامنهدار مردمي پايان ببخشد هرچند امروز روح
انقلاب بحرين در تمام افراد و خانوادهها و مساجد و تکاياي بحرين رسوخ کرده
و جوانان انقلاب 14 فوريه درسهاي آزاديخواهي را از اين رهبران خود بخوبي
فرا گرفتهاند.
کساني
مانند "حسن مشيمع"، "عبدالوهاب حسين" و "عبدالهادي الخواجه" که عمر خود را
در اصلاح و مبارزه با ديکتاتوري آلخليفه گذراندهاند تا بتوانند در
سرزمين مادري خود عادلانه زندگي کنند و آزادانه رفتار کنند و امروز در اوج
غربت و مظلوميت در کنج زندانهاي آلخليفه تاوان آن را ميپردازند.
در
سلسله يادداشتهاي معرفي رهبران انقلابي بحرين در زندانهاي آلخليفه به
معرفي مختصري از اين پيشگامان حرکتهاي مردمي و احزاب بحرين ميپردازيم که
اينک نخستين بخش آن، تقديم شما ميشود.
عبدالوهاب حسين کيست؟ اين
انقلابي 58 ساله، دارنده مدرک کارشناسي رشته فلسفه و جامعهشناسي از
دانشگاه کويت است که به جرم "قانونشکني"، "شرکت در توطئه تغيير نظام" و
"برقراري تماس با گروههاي خارجي" از سوي رژيم آل خليفه به حبس ابد محکوم
شده است.
"عبدالوهاب
حسين" که در بين انقلابيون بحريني عموماً با لفظ «استاد» و لقب "مُفجّر
الثورة (آغازگر انقلاب)" خطاب ميشود رهبر و مؤسس گروه انقلابي «تيار
الوفاء الإسلامي» است. اين گروه را شايد بتوان از حيث نظري و عملي
نزديكترين گروه به مباني انديشگي انقلاب اسلامي ايران دانست. وي پيشتر
همراه گروه "الوفاق" بود ولي پس از مماشات نسبي اين گروه با رژيم بهويژه
در تحولات سال 2005 ميلادي از اين گروه جدا شد و به انزوا رفت.
انفجار انقلاب وي
نخستين کسي بود که در انقلاب 14 فوريه بحرين از صبح زود در صف اول
تظاهرکنندگان به ميدان آمد زيرا در واقع او بود كه جوانان را به ايجاد
تظاهرات براي اصلاحات تشويق كرده بود. استاد از چند روز قبل، در سخنراني در
جمع جوانان بحريني گفته بود كه ما اصلاحات را طلب خواهيم كرد ولي اگر
حكومت خون كسي را بريزد تنها خواسته ما «اسقاط نظام» خواهد بود.
سخنرانيهاي آتشين استاد، جرقهاي بر بشکه باروت انقلاب بحرين بود
حضور در صف نخست همه تظاهراتها، مشي هميشگي استاد است
وي
همچنين در روزهاي بعد در ميدان لؤلؤ حاضر شد و پس از انجام خطابههاي تند
برضد رژيم و خصوصاً سخنراني روز 12 مارس، در هفدهم همان ماه و در روزهاي
اول شروع انقلاب دستگير شد. در سخنراني که در روزهاي اول انقلاب در جمع
انقلابيون ايراد کرد به صراحت از تغيير نظام در بحرين سخن گفت و در برابر
برخي صحبتها در مورد اکتفا به سلطنت مشروطه اعلام کرد: "در اينجا دو سقف
براي مطالبات مطرح شده است: سقف تغيير نظام و سقف سلطنت مشروطه. من معتقدم
سقوط حکومت کاملاً امکانپذير است و اگر از اين خواسته کوتاه بياييم سلطنت
مشروطه هم عملاً غيرقابل تحقق ميشود چرا که گفتوگو با حکومت براي اقامه
نظام مشروطه چند روز يا چند هفته نخواهد بود و ماهها به طول ميانجامد و
شور انقلابي از بين ميرود که مذاکرات بدون اين فضاي انقلابي قطعاً شکست
خورده است."
مغز متفکر سياسي و طراح ساختار احزاب نظريات
وي در اين رابطه دقيقاً محقق شد. وي اساساً مغز متفكر سياسي بحرين در دو
دهه گذشته بوده است و تحليلهاي وي همواره راهگشاي انقلابيون بوده است.
طراحي ساختار اوليه بسياري از گروهها و احزاب نيز توسط ايشان صورت گرفته
است.
دفاعيات افشاگرانه استاد در دادگاه رژيم، نقض حقوق بشر را به اثبات رساند
در
فرصتي که دادگاه براي دفاع وي از خود به او داده بود، جزئيات دستگيري خود
را بيان کرد که بخشي از آن به اين شرح است: "در نيمه شب 17 مارس با شکست
درب بيروني وارد منزل شخصي من شدند و قبل از اينکه درب داخل را هم بشکنند
آن را باز کردم... با خشونت من را کتک زدند و بر اثر کوبيدن سرم به ديوار
پيشانيام خونريزي کرد و دست و چشم من را بستند... پس از ضرب و شتم مرا
وارد اتاقي کردند و گفتند اگر دستور نداشتيم از اين اتاق زنده خارج
نميشدي... پس از مدتي متوجه شدم آنها پس از بازداشت من به منزلم نيز حمله
بردند که اين فقط يک تفتيش عادي نبوده بلکه به قصد انتقام برخي اموال از
جمله دوربين، ساعت، انگشترها، تلفن همراه، لپتاپ و بلندگوهاي مجلس من را
سرقت کرده بودند... در زندان مرا شبها چند مرتبه از خواب بيدار کرده و
مجبور ميکردند سرپا بايستم با اينکه وضعيت مناسب جسمي نداشتم... به بزرگان
ديني و اعتقاداتم اهانت ميکردند... مجبورم ميکردند عکس پادشاه و
نخستوزير بحرين و شاه عربستان را ببوسم و امتناع من با ضرب و شتم همراه
بود."
سابقه زندان و خلف وعده رژيم اما
اين نخستين بار نبود که استاد عبدالوهاب بازداشت ميشد. او قبلاً نيز يک
بار در سال 1995 ميلادي به مدت ششماه، و بار ديگر براي مدت طولاني از سال
1996 تا 2001 ميلادي در زندان انفرادي به سر برده بود در حالي که در سال
2000 ميلادي دادگاه تجديدنظر حکم وي را حتي مغاير با قوانين بحرين اعلام
کرد اما وي آزاد نشد تا اينکه نهايتاً در سال 2001 ميلادي در حالي که
پادشاه جديد بحرين با وعده اصلاحات سياسي وارد عرصه شده بود اين رهبر
بحريني هم در کنار ساير زندانيان سياسي از زندان آزاد شد و به «ميثاق عمل
ملي» رأي مثبت داد. ميثاقي که در بندهاي آن حاکميت بر اساس قانون، اختيار
قانونگذاري با مجلس منتخب، آزادي بقيه زندانيان، بازگشت تبعيدشدگان و توقف
قانون فوقالعاده امنيتي آمده بود.
استاد عبدالوهاب حسين پس از آزادي از زندان
اما
پس از چندي رژيم موارد سوم و پنجم را عملي کرد و موارد اول و دوم با خلف
وعده حکومت عملي نشد و اين يکي از دلايلي بود که انقلاب 14 فوريه بحرين را
در سال 2011 ميلادي شعلهور کرد و هماکنون نيز با وجود وعدههاي اغواکننده
شاه و وليعهدش براي گفتوگو، گروههاي انقلابي بحريني به چيزي جز "اسقاط
النظام" راضي نيستند. گروه هايي که يکي اثرگذارترين آنها "ائتلاف براي
جمهوري" ميباشد که از به هم پيوستن سه گروه انقلابي "جنبش احرار بحرين" به
رهبري "سعيد الشهابي" و "جريان الوفاء الاسلامي" به رهبري استاد
"عبدالوهاب حسين" و "جنبش حق" به رهبري حسن مشيمع تشکيل شد و در عين
زندانيشدن دو تن از رهبران آن و تبعيد ديگري در لندن همچنان از مخالفان
سرسخت آلخليفه و جريانهاي مطرح عرصه انقلاب بحرين به شمار ميرود.
مقابل دوربين ضبط اعترافات در
همين رابطه درباره "عبدالوهاب حسين" نقل شده که در زندان يکي از مسؤولان
حکومتي با وي ديدار کرد و از وي درخواست کرد که از پادشاه و نخستوزير
عذرخواهي کند تا همانند اعترافات "آيات القرمزي" از وي تصويربرداري و منتشر
شود که وي در پاسخ عنوان ميکند: "...اما مسأله عذرخواهي محال است که
انجام شود بلکه آن کس که در حق ملت ستم کرده بايد عذر بخواهد."
در کنار آيتالله شيخ عيسي قاسم، رهبر معنوي انقلاب بحرين