کد خبر: ۸۲۷۷۹
زمان انتشار: ۱۲:۳۵     ۱۰ مهر ۱۳۹۱
یکی از سؤالات رایجی که غالباً در جلسات دانشجویی پرسیده می‌شود و مبنای این پرسش را هم اتفاقاً خود مدیران صداوسیما فراهم می‌کنند، این است که مگر صداوسیما زیر نظر رهبری نیست؟ مگر ریاست صداوسیما را رهبری تعیین نمی‌کند؟ پس چرا وضعیت بدین شکل است؟ این سؤال وجه دیگری هم دارد، بدین شکل که آیا نقد صداوسیما تضعیف رهبری محسوب نمی‌شود؟من شما را ارجاع می‌دهم به مشروح مذاکرات شورای بازنگری قانون اساسی در سال ۱۳۶۸ در زمانی که حضرت آقا هنوز رئیس جمهور بودند.
از جمله‌ مذاکرات این شورا در مورد اصل ۱۷۵ قانون اساسی و وضعیت صداوسیما بود. در آنجا مقام معظم رهبری از معدود کسانیست یا بهتر است بگویم تنها کسی است که مخالف این است که صداوسیما زیر نظر رهبری باشد و استدلال‌های بسیار جالبی هم در این زمینه دارند. من چند جمله‌ ایشان را عیناً در این جلسه یادداشت کرده‌ام و می‌گویم: «به هر حال سیئات صداوسیما دامن رهبر را خواهد گرفت.
این را هم چیز کمی نگیرید. به هر حال وجود خواهد داشت یک چیزهایی. ما بایستی سیئات واقعی و گناهان را از صداوسیما تا آنجا که می‌توانیم رفع کنیم. یک چیزهایی تا یک زمان‌هایی اجتناب ناپذیر است. به هر حال سوء تفاهم‌هایی در مردم هست. یک وقت یک غفلتی پیش می‌آید. همه‌ مردم را به رهبر بدبین می‌کند. همه‌ این چیزها متوجه رهبر خواهد شد که به نظر می‌رسد که این هیچ به مصلحت نیست. البته نظارت تام و تمام بگذارند. کما اینکه امام هم در اینجا فرمودند که سه قوه نظارت داشته باشند. در این مورد با استناد به این جمله‌ نظارت، به نظر من می‌شود قانون خیلی خوبی نوشت.» این اتفاقی است که ما الان سی و سه سال است منتظر وقوعش هستیم. یعنی ما همچنان منتظریم که صداوسیما بر اساس یک قانون مدیریت شود؛ نه به صورت یک جزیره‌ خودمختار.
این سؤال بزرگ را گوشه‌ ذهن‌تان داشته باشید که چرا چنین قانونی هنوز در کشور ما نیست؟ چه کسانی سود می‌برند از اینکه صداوسیما در مورد تمام مسائل مالی و اداری، خط مشی‌ها، انتصابات و جرائم و … به صورت خودمختار و بی‌قانون تصمیم بگیرد؟
من به این دلیل بر این موضوع تأکید می‌کنم که رئیس صداوسیما -آنطور که من خود شاهد بوده‌ام- بیشترین تأکید را روی این موضوع دارند که من همه چیز را با رهبری چک می‌کنم. این یک اجحاف بزرگ به جایگاه رهبری و ولایت فقیه است. چرا باید برای رهاندن خود از زیر فشار انتقادات، بار همه‌ اتفاقات را بر دوش رهبری بیاندازیم. الحمدالله که خود مقام معظم رهبری در سفر به کرمانشاه خیلی شفاف به این نکته اشاره کردند و فرمودند که ظاهراً بعضی مسئولین کشور خیلی تأکید دارند که بگویند ما هر کاری می‌کنیم با رهبری هماهنگ کرده‌ایم. ایشان در سال ۸۴ هم در دیدار با شورای نظارت بر سازمان صداوسیما فرمودند که: «نسبت من با صداوسیما مثل نسبت من با وزارت پست و تلگراف و تلفن است.»
نکته‌ بعدی اینکه بعضی مدیران سازمان به این بهانه که جایگاه صداوسیما به خصوص در سال‌های اخیر و در دوره‌ جنگ نرم، جایگاه حساس‌تر و بااهمیت‌تری است، معتقدند که بهتر است صداوسیما فقط به رهبری پاسخگو باشد تا به کسان دیگر. در واقع با این بهانه از زیر بار نظارت فرار می‌کنند. می‌گویند که اگر کسی از رسانه‌ زیرمجموعه‌ رهبری استنطاق کند و از آن پاسخ بطلبد، این کار تضعیف جایگاه رهبری است. این استدلال کاملاً ناقص است. مگر روزنامه‌های کیهان و اطلاعات منسوب به رهبری نیستند؟ پس چرا باید اینها به خاطر اشتباهاتشان به دادگاه مطبوعات پاسخگو باشند؟
سؤال بعدی ناظر بر ساختارهایی است که با محتوا و پیام در صداوسیما نسبت دارند. از ما می‌پرسند که مگر صداوسیما این همه مرکز نظارتی و برنامه‌ریزی و تحقیقاتی ندارد؟ آیا همه‌ کسانی که در این مراکز کار می‌کنند، آدم‌های بی‌سواد و بی‌دغدغه و بی‌دینی هستند؟ نخیر، بلکه اتفاقاً غالب دینداران صداوسیما هم در همین‌جا و در پشت جبهه هستند و در پیشانی تولیدی رسانه‌ ملی قرار ندارند. پشت جبهه‌ای که ارتباطی با پیشانی این جبهه ندارد. اصلاً تهیه‌کننده و برنامه‌ساز تلویزیونی احساس نیاز نمی‌کند که سراغ تحقیقات و آموزش برود.
ضمن اینکه مدیران سازمان آن چیزی را از این نهادها می‌خواهند که خلاف فلسفه‌ وجودی آنهاست. در مرکز نظارت و ارزیابی هم در زمانی که من خود فعالیت داشتم شاهد بودم که گزارش‌هایی که ناظر بر یک اشکال دقیق در امر تولید در رسانه بود، به دلیل اینکه آقای ضرغامی و دوستان متولی تولید ناراحت نشوند، منتشر نمی‌شد.
سؤال بعدی این است که مدیران چقدر در این اتفاقات مقصرند؟
محکم عرض می‌کنم که صداوسیما با این وضعیت حقوقی فعلی، خیلی حزب اللهی‌تر از آقای ضرغامی و دارابی را هم به چنین باتلاقی خواهد کشاند. اما این طور نیست که ما خود مدیران را تبرئه کنیم. مدیران نقش بسیار مهمی در فرهنگ سازمانی صداوسیما دارند. مثالی می‌زنم. یکی از دغدغه‌های مهم برنامه سازان در صداوسیما این است که ما کی مورد تقدیر مدیران ارشد سازمان قرار خواهیم گرفت. یعنی بالاخره ما چه چیزی بسازیم که بگویند خوب ساختید و یا اینکه خدایی ناکرده چه چیزی نسازیم که فردا مدیر ارشد صداوسیما در رسانه‌ها علیه ما مصاحبه نکند.
باید پرسید که چگونه است که آقای ضرغامی به عنوان عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی راجع به انتصاب تک تک رؤسای دانشگاه‌ها اظهار نظر می‌کند اما هیچ رئیس دانشگاهی درباره‌ نحوه‌ انتخاب مدیران شبکه‌های سیما حق دخالت و پرسش ندارد؟ چند سال پیش با تذکر مستقیم مقام معظم رهبری و مراجع تقلید، یکی از مدیران شبکه‌ها برکنار شد. چهار سال پس از این اتفاق، هنوز هم آقای ضرغامی هر جا می‌نشیند از این مدیر تعریف می‌کند و می‌گوید ما مثل ایشان هنوز هم نداریم!‌ همین‌ها باعث شده است که بسیاری در این سازمان کم انگیزه شوند و حتی کار را رها کنند. برای خود من پیش می‌آمد که به مدیر شبکه‌ای زنگ می‌زدم و می‌پرسیدم که مهمان برنامه‌ امروز فلانی و فلانی هستند نظر شما چیست؟ و در جواب، ایشان می‌گفت به من چه! من دارم می‌رم دعای کمیل!

نقل از "خبرنامه دانشجویان ایران”

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها