سرویس نقد رسانه پایگاه 598 - طبقه مذهبی و انقلابی جامعه اگرچه نقدهایی را بر عملکرد صدا و سیما در عرصه فیلم و سریال وارد می دانند، اما عموماً تصور می کنند در زمینه "اخبار" می توان به تلویزیون نمره قبولی و حتی بیست داد. این تصور از آنجا ناشی می شود که این افراد، یا به ماهواره دسترسی ندارند و یا همواره تنها با نگاهی تهدید محورانه آن را تماشا کرده اند و هیچگاه به مهارت ها و قوت های آن توجهی نداشته اند. در این نوشتار نشان خواهیم داد که چرا صدا و سیما در زمینه اخبار، به هیچ وجه نمره قبولی را نمی گیرد.
اولین و مهمترین دلیلی که جامعه رابه سمت ماهواره ها سوق می دهد، حجم عظیم اخباری است که از آن پخش نمی شود. این اخبار را می توان در چند دسته کلی طبقه بندی کرد.
1. در مطالب گذشته توضیح داده شد که سیاست صدا و سیما، «ایجاد آرامش با غفلت» می باشد. لذا اصولاً حداکثر تلاش خود را بکار می بندد تا اخباری که موجب ایجاد دغدغه و نگرانی در مخاطب شده را پخش نکند. تصویری که مخاطب تلویزیون از رابطه مسئولین با یکدیگر دریافت می کند، کاملاً دوستانه، بدون اختلاف خاص و کاملاً همسو با یکدیگر است. شاید اولین تصویری که به محض شنیدن "روابط رؤسای قوا" به ذهن مخاطب تلویزیون برسد، جلسه ایست که این سه با لبخند و صمیمانه کنار هم نشسته و مشغول گل گفتن و گل شنیدن هستند. صدا و سیما تا جای ممکن تلاش می کند اختلاف نظر مسئولین در زمینه های مختلف را پوشش خبری ندهد و اینگونه وانمود کند که همه با وحدت نظر و دوستی در حال پیگیری جهت واحدی هستند.
اما اندک نگاهی به رسانه های خبری، واقعیتی 180 درجه متفاوت با این را اثبات می کند. رسانه های مکتوب و مجازیْ عرصه اختلاف نظر جدی مسئولین و نقدهای اساسی ایشان بر یکدیگر و حتی کارشکنی برخی نسبت به برخی دیگر است. در این زمینه مثال بقدری زیاد است که ذکر آن ضروری نمی نماید. این اولین سنگ بی اعتمادی مخاطب به رسانه ملی است. او وقتی حتی بین آنچه در روزنامه ها و سایت های درون نظام که از فیلتر وزارت ارشاد عبور می کنند با آنچه رسانه ملی ارائه می دهد، تا این حد تفاوت می بیند، بدیهی است قائل به وجود حجم عظیمی از اخبار شود که اصلاً در رسانه های درون نظام بازتابی ندارند و برای اطلاع از آنان می بایست به بی بی سی و VOA و... رجوع کرد.
2. صدا و سیما بر خلاف آچه تصور می شود، در عرصه اخبار بین الملل با نقائصی فوق العاده جدی روبروست. اصولاً اخبار بین الملل صدا و سیما را می توان در «ارائه شواهد متعدد در تأیید پیام واحد القائی» خلاصه کرد. فرضاً در مسأله سوریه، اکثریت اخبار صدا و سیما را می توان در «خبرهای پیروزی ارتش سوریه»، «دیدارهای بشار اسد و تأکید او بر راهکار سوری-سوری» و «اظهار نظر افرادی که مخالفین سوریه را محکوم می کنند» خلاصه نمود. اما از بحران های آن، اظهار نظرهای مخالف و در یک کلام «واقعیت کامل مسأله سوریه» در صدا و سیما خبری نیست.
صدا و سیما ترجیح می دهد با اشاره ای مختصر از سخنرانی های افراد مهم نظیر رؤسای جمهور کشورهای اثرگذار، از کنار آنها بگذرد. تا سال گذشته بجز سخنان رئیس جمهور خودمان، تقریباً هیچ بازتابی از سخنان روسای جمهور دیگر کشورها در سازمان ملل در اخبار صدا و سیما وجود نداشت. حال آنکه بررسی و تحلیل این سخنان، میزان سطحی بودن آنان، روند عوض شدن حرف ها و... یکی از بهترین سوژه های خبری است که متأسفانه در صدا و سیمای ما از دست می رود.
3. در ادامه سیاست "غفلت با آرامش" صدا و سیما ترجیح می دهد تا جای ممکن شبهاتی را که رسانه های بیگانه نسبت به نظام مطرح می کنند را اصولاً بازتاب ندهد تا زحمت پاسخ و تحلیل آن را هم بر گردن نداشته باشد. مخاطب ماهواره، صدا و سیمای نظام را کاملاً عاجز از پاسخگویی به نقدها می یابد.
4. بجز بیست و سی که اکنون تقریباً در تمام روزهای هفته بخشی را به بازتاب معضلات و مشکلات داخلی اختصاص می دهد، در دیگر اخبار صدا و سیما بازتابی از معضلات مردم وجود ندارد. ماهواره های فارسی زبان نیز از این خلاء استفاده تام و کامل را می برند و با پخش ویدئوها ها و نظرات مردم در باب معضلاتشان، پناهگاهی برای مردمی که در رسانه خود جایی ندارند ایجاد کرده اند. متأسفانه وقتی هم که صدا و سیما قصد پخش نظرات انتقادی مردم را دارد، آنها را در برنامه ای در شبکه خبر و یا رادیو بصورت "گله ای" و پشت سر هم، بدون پیگیری و بدون توضیح و تأکید پخش می کند تا به خیال خود، آب نبات چوبی دست مردم داده باشد.
5. شاید برای تمام اقشار تعجب آور باشد که بدانند صدا و سیما خط قرمز ویژه ای برای بازتاب اخبار فرهنگی جبهه فکری انقلاب اسلامی دارد. فعالیت ها و همایش های این جبهه نظیر جشنواره عمار، جشنواره طبس، سخنرانی های بزرگان جبهه فرهنگی در ایام دهه فجر و اصولاً همایش ها و سخنرانی های این افراد (سعید جلیلی، حسن عباسی، سعید قاسمی، پناهیان، کوشکی و...) در بایکوت کامل خبری صدا و سیما می باشند.
6. کارشناسان اخبار صدا و سیما عموماً افرادی کلیشه ای و استخدامی، با تحلیل هایی کلیشه ای و سفارشی و حداقل های جذابیت گفتاری می باشند. اصولاً کارشناس خبری صدا و سیما، حرف مهمی غیر از آنچه همه می دانند و در اخبار هم گفته می شود نمی زند. این در حالی است که امثال حسن عباسی و وحید جلیلی و سایر نیروهای جبهه فرهنگی انقلاب، راهی به اخبار صدا و سیما ندارند.
7. یکی از مواردی که سستی صدا و سیما در آن مشهود است، عدم پوشش کافی از معضلات اجتماعی کشورهای غربی است. صدا و سیما غیر از بحران های کلان اقتصادی غرب، هیچ بازتابی از معضلات عمیق و جدی مدرنیته برای خانواده، محیط زیست، افسردگی، بمبست های علم و... که تصویر خیالی بهشت گونه جامعه از غرب را زیر سوال ببرد ندارد. آنچه در صدا و سیما از خشونت و نا امنی و بیکاری و فقر و تجمعات ده نفری و... در کشورهای غربی بازتاب می یابد، در مقابل مشکلات عظیم مدرنیته هیچ به حساب می آید. اصولاً "نقد مدرنیته" در صدا و سیما جایی ندارد.
8. در مقابل، شاهد پخش اخبار غیر مهم نظیر مراسمات خودتشکری و همایش های بی حاصل، اخبار بی اهمیت کشورهای استعماری (نظیر سقوط یک هواپیمای تک سرنشین در آمریکا)، اخبار مسابقات لغو کشورهای غربی بصورت جذاب و بدون تحلیل منفی از آنها (نظیر مسابقات پرتاب گوجه) و اظهار نظرهای سطحی درست و غلطی که اهمیت خاصی ندارند در اخبار صدا و سیما هستیم.
9. قالب ها و فرم های خبری صدا و سیما نیز (مانند سایر برنامه های آن) فاقد اولیات قالب های اخبارگویی امروزی می باشند و از جمله آنها می توان به عدم رعایت ترتیب اخبار به دلیل دعواهای سیاسی (مثلاً پخش خبر سخنان مهم رئیس جمهور در انتهای اخبار)، استفاده از اخبارگوهای آنکارده و خُشک، دکور و تیتراژ ثابت و خسته کننده، حداقلی بودن نظرسنجی ها در مورد مسائل روز (در رسانه های بیگانه، حداقل روزی یک نظرسنجی وجود دارد)، مصاحبه های سفارشی و غیرچالشی (زدن حرف خود از دهان مردم و ندیدن دگراندیشان) و تحلیل های جانبدارانه نسبت به اختلافات داخلی اشاره کرد.