به گزارش
سرویس خانه ملت پایگاه 598، یکی از وظایف و اختیارات نمایندگان مجلس شورای اسلامی بیان نطق های پیش از دستور و میان دستوری است که طبق آئین نامه داخلی مجلس شورای اسلامی به هر نماینده برای بیان مطالبات، تذکر و پبشنهادات خود در صحن علنی مجلس فرصت داده شده است.
در ماده 106 آئین نامه داخلی مجلس شورای اسلامی در خصوص نطق نمایندگان این گونه آمده است که : "
در هر جلسه رسمى بهجز جلسات بررسى لوايح برنامه توسعه، بودجه سالانه و
استيضاح يا رأى اعتماد به وزيران، سهنفر از نمايندگان مىتوانند به نوبت و
طبق فهرستى كه از قبل به قيد قرعه توسط هيأت رئيسه تنظيم شده است، حداكثر
به مدت هفتدقيقه نطق نمايند. همچنين دونفر از نمايندگانى كه در آن جلسه
نوبت نطق نداشته باشند به جهت مسائل ضروري ميتوانند يك ساعت قبل از شروع
جلسه در لوح مخصوص يا دستگاه الكترونيكي ثبت نام كرده و حداكثر به مدت
پنجدقيقه نطق نمايند. درصورتى كه بيش از دو نفر از نمايندگان متقاضى اين
نطق باشند، هيأت رئيسه به قيد قرعه به دونفر وقت خواهد داد."
چندی است برخی از نمایندگانی که بر اثر قرعه هیات رئیسه از بیان نطق خود در صحن مجلس باز می مانند اقدام به انتشار متن نطق پیش یا میان دستوری خود در روزنامه ها و سایت های متعلق و یا همسو به جریان سیاسی خود می نمایند.
امری که بیانگر دو نکته می تواند باشد :
1- این آقایان قرعه و نوبت را قبول ندارند و مجلس را در منگنه دادن تریبون و یا رسانه ای کردن نطق خود معلق میکنند.
2- اصولا این نطق ها برای مجلس و ایفای وظایف کارشناسی نمایندگی نبوده و هدف مخاطب عام است، حال تریبون مجلس نشد...روزنامه ها و وبسایتهای خبری.
به طور مثال روزنامه ملت ما در روز پنجشنبه ششم مهر ماه سال جاری با انتشار نطق میان دستوری علی مطهری نماینده مردم تهران علت ایراد این نطق را در ملت ما نیفتادن قرعه به نام ایشان بیان می دارد.
فارغ از اغراض سیاسی برخی از نمایندگان در ایراد نطق های جهت دار، این سوال مطرح می گردد ایراد سخنانی[نطق] که جهت اطلاع نمایندگان مجلس شورای اسلامی در صحن علنی مجلس تنظیم و تهیه شده است با چه نیتی در برخی از روزنامه ها و سایت های خبری منتشر می شود.
آیا ایجاد چنین بدعتی در انتشار نطق نمایندگانی که موفق به بیان آن در مجلس نمی شوند در رسانه ها به صلاح مردم، مجلس و نظام جمهوری اسلامی ایران است؟ آیا تمام نمایندگان از چنین شرایطی برخوردارند؟ و اصولاً کشاندن مباحث تخصصی و نیز دعواهای سیاسی آقایان به بطن جامعه عملی صحیح است؟
البته انتشار نطق مجلسی هایی که موفق به ایراد آن در مجلس نشده اند در گذشته نیز توسط افرادی چون علی مطهری و احمد توکلی مسبوق به سابقه می باشد.
اما با نگاهی بر موضوع مطرح شده در نطق منتشر شده علی مطهری در روزنامه ملت ما در اعتراض به تغيير اساسنامه صندوق تامين اجتماعي برای حفط یک فرد (که در جای خود نیز قابل بررسی می باشد ) نکته ای ویژه وجود دارد که در زیر اختصاراً بدان میپردازیم :
ماجرا چیست؟علی مطهری در این نطق رسانه ای شده ی خود در خصوص تغییر اساسنامه صندوق تأمین اجتماعی(آنهم به خاطر حفظ موقعیت یک شخص در صندوق) بیان میدارد :
((
چرا بايد براي حفظ يك فرد در مقام رياست يك مجموعه، اساسنامه آن را تغيير دهيم؟ اگر اين كار، كار لازمي بوده چرا قبلا انجام نشد؟))
صرفنظر از درستی این سخن، باید از این نماینده منصف!! پرسید :
جناب آقای مطهری
شما که دغدغه ی اجرای درست قانون را دارید.
عطف به جملات بالا که خودتان رسانه ای فرموده اید پاسخ دهید که :
((
چرا باید برای حفظ ریاست شما بر مجموعه آثار شهید مطهری، قانون محدودیت زمانی کپی رایت را تغییر دهید؟ اگر این کار، کار لازمی بوده چرا قبلا انجام نشده؟))
محض اطلاع خوانندگان محترم :
قانون محدودیت زمانی کپی رایت آثار نویسندگان و مولفان مصوب سال 1348 تصریح میدارد که پس از مرگ نویسنده و صاحب اثر، ورثه اش انحصار چاپ و نشر آثار او را برای حداکثر 30 سال در اختیار دارند.
در تیرماه سال 1389 که قریب به سی سال از شهادت استاد مرتضی مطهری میگذشت، علی مطهری که صدارت بر انتشارات صدرا و کپی رایت استاد را برعهده دارد برای آنکه آثار شهید مطهری از انحصار ایشان و خانواده خارج نشود به مدد رانت نمایندگی خویش طرحی را در مجلس ارائه و پیگیری و تصویب نمود تا بر اساس آن محدویت زمانی 30 سال برداشته شود که این طرح با پیگیری های مصرانه وی به تصویب رسید.
بهانه ایشان نیز خطر تحریف آثار شهید مطهری بود. غافل از آنکه اندیشه های والا و مطهر، در طول زمان از گزند تندبادهای مختلف عبور کرده و چونان بنیانی مرصوص پابرجا خواهند ماند.
همانگونه که آثار بزرگانی همچون علامه امینی، مجلسی، شیخ مفید و ... باقی ماندند.
و این ما انسانهاییم که دچار انحراف و تحریف فکری میشویم و به خاکی که از آن آمده ایم میرویم.
به جاست تا آقای علی مطهری پیش از هر نطقی، روی کارنامه و عملکرد خویش واکاوی ساده نمایند تا در محضر وجدان عمومی به خودخواهی و یکجانبه گرایی متهم نگردد.
که چه نیکو سُفته اند : رطب خورده منع رطب کی کند؟
و اما پرسش های بر زمین مانده ی دیگری از علی مطهری در همین خصوص :
می دانیم که یزید خبیث، فرزند عاقبت بخیری به نام معاویه داشت و نوح عاقبت بخیر نیز فرزندی خبیث که خداوند عزوجل در وصف او فرموده است «لیس من اهلک».
بنابراین به هزارو یک دلیل، صِرف فرزند کسی بودن، دلیل بر انطباق افکار مابین فرزند و پدر نیست لذا جنابعالی برای اثبات اینکه هیچکس شایسته تر از شما برای صیانت انحصاری از آثار شهید مطهری نیست جز ادعا و گفته های خودتان چه حجتی دارید؟
آیا از مردمان ایران رای گیری کرده اید؟
آیا قاطبه ی علمای عظام و جهان اسلام رای داده اند که شما بیشترین تطابق فکری و سیره عملی!! را با آثار و افکار معلم شهید دارید؟
آیا هیچ یک از علمای حی و معاصر مورد وثوق تر و زبده تر از شما در اینکار نبوده و نیستند؟
جناب آقای علی مطهری!
آیا بهتر نبود به تغییر دادن قوانین ریشه دار این مملکت، محض خاطر صیانت!! از آثار شهید مطهری، قدری به مطالعه و عمل به آثار و افکار ایشان بپردازید؟
آیا هیچ اطلاع داشتید که شهید مطهری در خصوصِ برابری افراد در برابر قانون ، استناد به سیره امیرالمومنین می کنند که حتی فرزند خود را نیز از آن مستثنی نمی داند و در این باره روایت زیر را در آثار خود درج کرده اند که :
برابری همگان در برابر قانون
علی علیه السلام چه قدر حسّاسیّت نشان می دهد که قانون خدا تعطیل بردار نیست؛ ولو در مورد
فرزند خودم.
می شنود که عبداللّه بن عباس، پسرعموی عزیز و مورد احترامش (که واقعا هم
از جهاتی مرد بزرگی بوده، ولی خوب معصوم نبوده، اشتباهی کرد)، مرتکب خطایی شده.
به علی خبر دادند که ابن عباس پسرعموی بزرگ تو، دانشمند و عالم تو، سیاست مدار و
مورد اعتماد تو از بیت المال تصرّفی کرده است؛ از آن تصرّفاتی که امروز اصلاً کسی آنها را به
حساب نمی آورد. علی علیه السلام نامه ای نوشته که این نامه در نهج البلاغه هست: پسرعباس! من از
تو دیگر انتظار نداشتم. به خدا قسم، اگر چنین و چنان بشود و اگر چنین بکنی، با آن
شمشیری که به هرکس زدم یکسره به جهنم رفت و حساب و کتابی ندارد، تو را آدم خواهم
کرد.
بعد می گوید: پسر عباس! به خدای عالم قسم، اگر حسن و حسین هم چنین کاری بکنند
با همین شمشیر می زنمشان.
جناب مطهری !
آیا قبول دارید که اگر پدرتان زنده می بود سیره ی امیرالمونین را به شما گوشزد و به آن عمل می کرد ؟
پدر حضرتعالی اگر در قید حیات می بودند عیناً جمله ی امیرالمومنین را تکرار می کردند و قطعاً به شما می گفتند که :
« قانون جمهوری اسلامی تعطیل بردار نیست حتی برای فرزند خودم ». و شما حق ندارید به خاطر نظر شخصی خودتان ، قانونی را به مجلس برده و چون آثار تحت سیطره تان به مرز سی سال نزدیک شده و به آزادیِ نشر رسیده، کل قانون یک مملکت را زیر و زبر کنید.
یک راننده ی خوب وقتی به پیچ جاده می رسد فرمان را می چرخاند و از پیچ جاده تبعیت می کند.
اما یک راننده ی خودخواه وقتی به پیچ جاده می رسد می گوید من فرمان را نمی چرخانم، جاده را محض خاطر من تغییر جهت دهید و روبرویم را آسفالت کنید.
آیا خبر دارید که در این مملکت ده ها و صدها عالم و مجتهد بزرگ ( و حتی اساتید شهید مطهری )، که به رحمت خدا رفته اند خانواده شان و آثارشان تابع قانون کشور بوده و هستند و آثارشان پس از سی سال آزادی نشر یافت و از انحصار ورثه خارج شد؟ آیا شما خون خود را رنگین تر از خون ورثه ی علمای دیگر و حنی ورثه ی اساتید شهید مطهری می دانید؟
اگر مطالب بالا را قبول دارید، پس عمل کنید. اما اگر این مطالب را برای خودتان قبول ندارید چرا برای دیگران قبول دارید و به تغییر قانون به میل دیگران ایراد می گیرید؟یک بام و دو هوا که نمی شود !
بروید بخوانید ! بروید آثار پدرتان را بخوانید و به آن عمل کنید.
این برای شما بهتر است ان کنتم تعلمون!