به گزارش 598، مجيد معلم در نوشتاری به یادآوری نکاتی درباره خانم مرضيه حديدچي(دباغ) که اکنون در بيمارستان خاتم الانبياء(ص) بستری گردیده است، پرداخته است:
سوزن هاي ته گرد را زير انگشتانش نهادند، چشمان زن بسته بود، جائي را نميديد، ناگهان دستانش را به ديوار كوبيدند، سوزنها از زير ناخنها تا ته فرو رفتند، درد استخوانهاي زن را ميسوزاند، اما لب از لب نميگشود.
خاموش كردن ته سيگار روي بدن زنها از دوران جنگ ويتنام مد شده بود، آمريكائيها كشف كرده بودند زنان "ويت كنگ "تنها با اين شيوه لب به سخن باز ميكنند، ساواكيها زن را روي تخت خواباندند، پس از فحشهاي تكان دهنده و سرگيجه آور حالا سيگارهاي خود را روي بدن او خاموش ميكردند، بي فايده بود. گويي ساواكي ها بايد به دنبال راه ديگري مي بودند.
زن ديگر جاي سالمي براي شكنجه شدن نداشت دخترانش را آوردند، حالا نوبت آنها بود،راضيه و رضوان13-14ساله بودند، آنقدر آنها را زدند و كوفتند و سوختند كه زن دعا ميكرد دختركانش زودتر بميرند، تا اينقدر زجر نكشند، زن اما مگر حرف ميزد، هرگز.
آن زن مرضيه حديدچي(دباغ) بود...
حديدچي خيلي بزرگتر از آن است كه چون بندهاي در وصفش بكوشد.
اگر يكي از توگوشيهايي كه اين زن خورده بود، را امثال زهرا رهنورد خورده بودند، تا الان ادعاي راهبري انقلاب را مي كردند. ادعا ميكردند با استقامتترين زن تمام اعصار تاريخ بشريت هستند.الحمدلله كه يك قطره خون از دماغ اينها نريخت.
مرضيه حديدچي بر اثر عارضه ريوي در بيمارستان خاتم الانبياي(ص) تهران بستري شدي خوب كه چه؟ شد كه شد.
حالا اگر الناز شاكر دوست بستري ميشد، يك چيزي، كل سينماي ايران ميخوابيد. شونصدتا نشريه زرد آه و ناله سر ميدادند.اصلا چرا خودمان را گول بزنيم، همين صدا و سيما يك بساطي راه مي انداخت.
ساواك براي آنكه مقاومت اين زن را بشكند، آخر كار رفتند دخترانش را آوردند و جلوي چشم مادرشان شروع به دردناكترين شكنجهها بر روي آنها كردند، همه ميدانيم شكنجه فرزند جلو چشم مادر چقدر وحشتناك است ،اما اين كوه صبر لب از لب باز نميكرد(آخر الگويي چون زينب(س) داشت).
كروبي كه گوئي دچار بيماري "همه كس به خود تجاوز بيني "شده است، بچه اش توي درگيريها يك كشيده خورد، از همين يك كشيده يك پيراهن عثماني عليه انقلاب درست كرد كه "فارين پاليسي " آخر او را به عنوان يكي از انديشمندان بزرگ سال انتخاب كرد، انصافا كسي كه از يك توگوشي بتواند اينهمه جار و جنجال راه بيندازد، دانشمند است ، حضرت عباسي انديشمند است.
حديد چي زماني كه مسئول سپاه غرب كشور بود، از افتخاراتش همين بس كه به اندازه موهاي سر اعظم طالقاني منافق و ضد انقلاب به درك واصل كرده است، اما هيچوقت ادعاي رياست جمهوري نكرده است.
اگر شيرين عبادي به فرض محال يكي از شلاقهايي كه حديد چي خورده است، را خورده بود الان با "بان كي مون " سر رياست سازمان ملل متحد دعوا داشت.
حديدچي نه باند و دفتر و دستكي دارد، نه صاحب ملك و املاك و باغ و ويلائيست، نه بچه هايش در انگليس هستند كه غصه شان را بخورد نه حتي ادعا دارد، يك آلبوم با امام عكس دارد، نه ادعا دارد روشنفكرترين زن ايران است، حديدچي فقط يك چيز دارد، عفونت پاهايش كه بر اثر كشيده شدن ناخن هايش در زمان شاه (معدوم) هنوز رنجش ميدهند.همين
من ماندهام مسئول برگزيدن چهرههاي ماندگار كيست؟ ميترسم آخرش احمد پور مخبر چهره ماندگار شناخته شود، مرضيه حديدچي نشود.نشد هم نشد، اشكالي ندارد، مرضيه حديد چي همين كه يكي از چهره هاي ماندگار پيش حضرت امام است، برايش كافيست.
اتفاقا الان كه فكر ميكنم، ميبينم اگر چهره ماندگار نشود، خيلي بهتر است، چون آنوقت مسئولين خيال ميكنن دينشان را ادا كردهاند نسبت به اين زينب انقلاب.
خلاصه اينكه حديد چي بستري شده است توي بيمارستان خاتم الانبياء(ص). اگر پزشكان خاتم الانبياء از پس درمانش بر نيامدند، خود خاتم الانبياء(ص) در بهشت بر داغهاي كهنه شده دلش مرهم خواهد نهاد...