از آنجا كه شبكه فرهنگي «امتداد» عنوان پرمخاطب ترين و پركارترين شبكه فرهنگي در عرصه مقاومت و پايداري را دارد، هفته دفاع مقدس را بهترين فرصت ديديم تا با رضا مصطفوي، سردبير فعال ماهنامه «امتداد» و پژوهشگر و نويسنده مصاحبه اي انجام دهيم:
«خبرگزاري دانشجو»- ماهنامه «امتداد» چه طور شكل گرفت و با چه هدفي كليد خورد؟
مصطفوي: زائران در مناطق عملياتي دچار يك تحول ميشدند و به يك روحيات عرفاني دست پيدا ميكردند و زماني كه به شهر بر ميگشتند قائدتا دچار يك تعارضي بودند يا تمايل داشتند فضاي ارتباطگيري با شهدا و فضاي معنوي جبههها هميشه همراهشان باشد و اين همراهي تداوم پيدا كند؛ به همين دليل «امتداد» را كليد زديم.
فكر ميكنم ايده اوليه امتداد را حضرت آقا دادند. در ديداري كه مسئولين راهيان نور با حضرت آقا داشتند، ايشان مطرح كرده بودند: خب جوانها اين همه تاثير از شهدا گرفتند، بعد كه به شهر ميآيند چه اتفاقي ميافتد؟
ما آمديم در مورد اين بعد صحبت كرديم كه چه نيازهايي دارند و به اين نتيجه رسيديم كه بهترين ابزارهاي ارتباطي موجود را شناسايي كنيم كه در چهار قالب ابزاري به نتيجه رسيديم و طراحي كرديم.
ارتباطگيري از طريق سايت، تلفن، پيامك و مجله. البته با خود مخاطبان هم مشورت كرديم؛ مثلا سال 84 كه مجله «امتداد» كليد خورد، خلاء مطبوعاتي و رسانهاي در حوزه دفاع مقدس بيداد ميكرد و بچههاي مذهبي يك مقدار با رسانه بيگانه بودند. شروع مجله بازتاب خوبي داشت يعني ما ارتباطي كه با 3 هزار نفر گرفته بوديم يك دفعه در يك جهش به ارتباط با 50 هزار نفر متقاضي تبديل شد كه پول ميدادند و مجله را ميخريدند.
خيلي از اين مخاطبان از فضاي راهيان نور به ما نپيوستند؛ يعني از طريق دانشگاه يا دوستان و... آشنا شده بودند و بنابراين دامنه مخاطبان روز به روز گسترش پيدا كرد و ما هم شبكه ارتباطي را گسترش داديم. بناي «امتداد» گسترش شبكه ارتباطي با مخاطب است.
«خبرگزاري دانشجو»- با توجه به كسب مخاطب گسترده «امتداد» در سطح كشور، آيا امروز آن هدف و آرماني كه سال 84 براي آن تعريف شده بود محقق شده است؟
مصطفوي: فكر ميكنم بله، مخاطبي كه در حوزه راهيان نور ميخواست بيشتر از فضاي فكه و شلمچه و راهيان نور بشنود و بخواند، امروز به يك مخاطب فرهيختهاي تبديل شده كه در حوزه جنگ نرم هم از ما مطلب ميخواهد.
الان مجله «امتداد» در سه بخش ارائه ميشود: يكي مجله اصلي «امتداد» كه بحث دفاع مقدس را دارد، دومي امتداد به علاوه (امتداد مثبت) كه در حوزه جنگ نرم و خاكريز امروز است و از مقوله سينمايي تا عرفانهاي كاذب و سبك زندگي را شامل مي شود و بيشتر بنايمان بر ارائه سبك زندگي جهادي است و سوم مجله «امتداد افق» كه در حوزه جهان اسلام به معرفي انقلابيون و شهداي جهان اسلام و بيداري اسلامي مي پردازد و برگرفته از صحبت حاج احمد متوسليان است كه انتهاي افق را به بسيجي نشان داده بود و گفته بود هر وقت پرچم محمد رسول الله را بر انتهاي افق زدي آن وقت بگير بخواب!
امروز ما حتي مخاطبان خارجي هم داريم و «امتداد افق» به 3 زبان عربي، فارسي و انگليسي به چاپ ميرسد.
فكر مي كنم ما به افق هاي خوبي رسيديم؛ هرچند كه ضعف هايي وجود دارد و مي شود بهتر هم كار كرد.
افق ما براي كار در زمينه دفاع مقدس اين بود كه مخاطبان محدودي علاقهمندند در حوزه دفاع مقدس بخوانند و بشنوند. حدودا تا قبل از سال 84 -به عنوان يك مقطع زماني مطرح مي شود- تيراژ كتابهاي دفاع مقدس خيلي كم بود و تصور ما هم اين بود كه مخاطبان علاقهمند به اين حوزه هم كم هستند؛ اما واقعا اوضاع جور ديگري پيش رفت.
حضرت آقا هم در ديدار ماه رمضان سال 88 با هنرمندان اشاره ميكنند كه هر محصولي كه در حوزه دفاع مقدس توليد شده پرمخاطبترين محصولات جامعه ماست. بعد كتاب «خاكهاي نرم كوشك»، كتاب «دا»، فيلم «ليلي با من است» و «اخراجيها» را مثال ميزنند.
شما تصور كنيد، فردي كه تشنه است با آب آلبالو و آب هلو سيراب نميشود. محصولاتي هم كه در بازار بود در واقع سيراب كردن جوان تشنه با آب ميوه بود؛ در حالي كه او آب زلال نياز داشت؛ آب زلالي كه امروز جوان ما نياز دارد، فرهنگ مقاومت و فرهنگ دفاع مقدس است.
اين امر در خارج از كشور هم مصداق دارد؛ مثلا دفاع مقدس براي طلابي كه از نزديك 70، 80 كشور دنيا در قم درس ميخوانند، موضوع كليدي است و به آن حساسيت دارند.
تمام كساني كه در جهان قلبشان براي انقلاب اسلامي ميتپد و تمام كساني كه دوست دارند حكومت اسلامي در كشورشان سايه بيفكند به 3 موضوع حساسيت دارند و علاقهمندند: 1. سخن گفتن از امام خميني؛ 2. سخن گفتن از فرهنگ مقاومت، انقلاب و دفاع مقدس؛ 3. سخن گفتن از حكومت اسلامي و ولايتفقيه و اين سه آب زلالي است كه ما به اندازه كافي به مخاطبان خود ارائه نداديم.
آقاي احمدينژاد در مسجد استقلال اندونزي -كه فكر ميكنم براي نماز جمعه رفته بودند- جوانهاي آنجا دور او جمع ميشوند و از او ميپرسند پيام انقلاب اسلامي را به طور خلاصه براي ما بگو! پيامي كه در مقاومت خلاصه ميشود؛ يعني تمام جهان اسلام انگيزه گرايششان به ايران -عليرغم اسلامهراسي كه در دنيا وجود دارد- به خاطر مقاومت ايران بوده و من فكر ميكنم اين نقطه كليدي است كه ميشود روي آن كار كرد و صدور انقلاب بايد از همين جا شروع شود.
«خبرگزاري دانشجو»- «امتداد» در خارج از كشور هم مخاطب دارد؟
مصطفوي: ما تماسهايي از خارج از كشور داشتيم؛ ولي هزينهها براي خارج از كشور سنگين است. البته متن مجله روي سايت قرار مي گيرد. وزارت امور خارجه را درگير كرديم كه ماهانه به سفارتخانههاي ايران مجله بدهيم و آنها در پروازها و ارتباطات خود به علاقهمندان ارائه دهند.
امروز صدور انقلاب از مبادي و مرزهاي رسمي كشور امكان پذير نيست. بايد قاچاقش كنيم؛ مگر اينكه از طريق فضاي مجازي اقدام كنيم. يكي از مسائل اين است كه ما از لحاظ تسلط به زبان انگليسي و عربي خيلي ضعف داريم. روي همين حساب نوشته هايي كه به زبان عربي و انگليسي وجود دارد خيلي كم است فكر مي كنم اگر ما در حوزه رسانه هاي مجازي حضور فعال تري داشته باشيم با موفقيت بيشتري مواجه مي شويم.
8 سال دفاع مقدس ما يك گنج است؛ گنجي بيپايان كه بايد استخراج شود با مصاحبه، تاريخ شفاهي و بيان خاطرات. خاطره هم فقط نيست؛ يك فرهنگ است. همين آقاي فرهاد نظري، ژنرال 26 ساله سپاه خميني است كه در كره شمالي با افسر 70 ساله كره مناظرهاي نظامي ميكند و 3 درجه ژنرالي ميگيرد؛ اينها افتخارات نظام ما هستند و آدم هاي ديگر.
بنده ليست صدها رزمنده را دارم كه بايد رويشان كار شود؛ ولي نه ظرفيت انتشار آنها را داريم و نه آدمي كه برود مصاحبه بگيرد. آدمهايي هستند كه ميتوانند خالق پرفروشترين كتابهاي حوزه دفاع مقدس شوند (مثل كتاب «پايي كه جاماند») به شرط اينكه كسي سراغشان برود و خاطراتشان را به صورت حرفه اي و استاندارد ثبت كند.
اين خاطرات همه دارد در سينهها مدفون ميشود و زنگهاي خطر در حوزه ثبت خاطرات خيلي وقت است كه به صدا در آمده!
اگر دغدغههاي فرهنگي حضرت آقا را مطالعه كنيد هر جا صحبت از فرهنگ ميكنند بيشترين دغدغههاي ايشان در حوزه جنگ و دفاع مقدس است. اگر بتوانيم خاطرات اين حوزه را استخراج كنيم به درد بيداري اسلامي در تونس، مصر و ساير كشورها ميخورد؛ چون خلاء جهان امروز عرفان و خداشناسي است و يكي از نابترين عرفان و خداشناسي در دفاع مقدس ما بوده است و كتاب شهاب بابايي و شهيد برنسي رمز پرفروش بودنشان روحيات عرفاني آنهاست.
«خبرگزاري دانشجو»- در قشر دانشجو پتانسيل هاي خوب و زيادي وجود دارد چرا از اين پتانسيل در عرصه ثبت و ضبط خاطرات استفاده نمي شود؟
مصطفوي: در واقع اين ضعف جبهه فرهنگي انقلاب است كه هنوز هماهنگي ها صورت نگرفته است. وقتي ميگوييم جبهه فرهنگي انقلاب يعني ديدهبان هست، فرمانده، تكتيرانداز و افراد ديگر هستند. اگر فرمانده با ديدهبان و تكتيرانداز هماهنگ نباشد چه اتفاقي ميافتد؟ بايد گوش آن كسي كه توپ شليك ميكند به گرايي باشد كه ديدهبان ميدهد.
ظرفيت دانشجويي كشور براي اين فعاليت فوقالعاده زياد است و ما تلاشهايي كرديم براي استفاده از اين ظرفيت اما يك مقدار ضعف امثال ماها در شناسايي آنهاست و يك مقدار هم ضعف از طرف خودشان است كه قابليت خودشان را ارائه و بروز نميدهند.
اين وظيفه تك تك ماست كه اين ضعف را پوشش بدهيم و از ظرفيت دانشجويي استفاده كنيم.
«خبرگزاري دانشجو»- «امتداد» از چه زاويه اي به دفاع مقدس مي نگرد؟ ديد تاريخي دارد يا نوستالوژيك و خاطره اي؟
مصطفوي: بحث نوستالوژيك در حوزه دفاع مقدس منتفي است. «آه جبهه كو برادرهاي من»، «كربلاي جبههها يادش بخير» اينها هيچ دردي از جامعه امروز را برطرف نمي كند. «كربلاي جبههها يادش بخير» بهتر است يا «كربلا همچنان جاري است»؟!
اين دو نوع حرف است. كربلا همچنان جاري است؛ يعني امروز همان روز است و كل يوم عاشورا! اما ديگري يعني آن روزها تمام شده و از بين رفته است.
بين اينها فاصله از نوستالژيك و منطق است و ما از جنگ، منطق كربلا همچنان جاري است را ميخواهيم. «امتداد» هم همين را ميخواهد بگويد؛ حتي اگر بحث تاريخي را مطرح ميكند فقط به مواردي ميپردازد كه الگو و حرفي براي امروز باشد.
كربلا روح جهاد و قيام امام حسين (ع) براي ماست. روح ظلمستيزي و استكبارستيزي است كه به شيعه منتقل شده است. «امتداد» هم ميخواهد حرف صفحاتش اين باشد.
امام در همان پيام تاريخي خود (پيام قطعنامه) ميفرمايند: جنگ ما فتح آفريقا و افغانستان را در پي خواهد داشت و زماني صداي اسلام از ناقوس كليساها بلند خواهد شد.
منطق امام ما اين بود كه بعد انقلاب مدل اسلام محمدي (ص) را ارائه داد كه در آن ستيز و عرفان با هم جمع بود. يكي از نكات فوقالعاده ناب امام از ديدگاه انديشمندان، جمع بين عرفان و جنگ است. عرفا معمولا رهبانيت پيشه ميكنند و كنج خلوتي را بر ميگزينند، اما امام عرفان ستيزي را ارائه داد كه در اوج خداشناسي و معرفت و ربوبيت در عين حال فرمان جهاد ميدهد و خون اين همه شهيد را به گردن ميگيرد.
اين بعد عرفاني است كه عرفاي يمن، تونس، مصر و… شيفتهاش شدهاند. شيعه نيستند اما شيفته اين عرفان ستيزي هستند و اين شد كه جنگ ما تبليغات و بلندگوي اسلام ناب محمدي شد. اينكه ميگويند منشا بيداري اسلامي امروز انقلاب اسلامي است و منشا انقلاب عاشوراست، حرف بيربطي نيست.
انقلاب اسلامي استكبارستيزي را در جامعه جهاني مد كرد و به مردم ياد داد.
«خبرگزاري دانشجو»- در حيطه دفاع مقدس فضاي رسانهها را چه طور ارزيابي ميكنيد؟
مصطفوي: خيلي ضعيف. معمولا روزنامهها يك صفحه را به دفاع مقدس اختصاص ميدهند كه به لحاظ كيفيت و محتوا بسيار ضعيف است؛ مثلا يك دبير بيكار يا يك نويسنده بيكار خود را براي اين صفحات ميگذارند.
من هميشه به دوستان توصيه ميكنم وقتي شما در معرفي شهدا مينويسيد، شهيد فلاني در فلان جا به دنيا آمد هيچ كس ادامه متن را نميخواند. اولا اين فرد قبل از اينكه به دنيا بيايد شهيد نبوده. ثانيا مگر شهادت يك نفر و پروانه شدن او از لحظه تولدش است. بايد از كليدي ترين، عرفانيترين و حماسيترين لحظه زندگي آن شهيد شروع به نوشتن كرد.
اينها نكاتي است كه بسياري از رسانه ها شايد بدانند اما متاسفانه بروز پيدا نميكند و زندگينامهنويسيها هنوز همان سبك زندگينامهنويسي هاي دهه 60 است و ابزارهاي جذب مخاطب يا الگو دادن به مخاطب براي روزنامهها ملاك نيست.
ما يك شهيد را براي چه معرفي ميكنيم؟ زندگي هر كسي يك بخشي دارد كه مي تواند الگو باشد، بايد اين بخش از زندگي شهدا را پيدا كرد و به عنوان الگو براي جوان امروز بيان كرد. وقتي اين صفحه الگو پررنگ شد خلاء جوان امروز ما كه الگو است، پر ميشود و اگر درست به اين مسئله بپردازيم پرمخاطب ترين بخش آن روزنامه و مجله مي شود.
در بسياري از مجلات سبك زندگي حيواني به عنوان الگو معرفي مي شود. سبك زندگي جهادي و سبك زندگي تكليفي تنها در كساني بروز پيدا ميكند كه در حساسترين لحظات تاريخ، كار و زندگي و زن و فرزند خود را رها كردند و به جنگ رفتند؛ چرا اينها در سبك زندگي ما بروز پيدا نميكند و فلان بازيگر و چهره سينمايي را در مجلات به عنوان الگو معرفي ميكنند كه خيلي از آنها آدمهاي خوبي نبودند و زندگي خوبي هم نداشتند.
جنگ كه تمام شد، خيليها ناراحت بودند و رزمندگان زانوي غم بغل كردند اما امام يك پيام قطعنامه صادر كرد كه اين پيام عصاره تمام سخنان امام از 15 خردادماه 42 تا 14 خردادماه 68 است. شما نياز نيست برويد صحيفه نور را يك دور بخوانيد، پيام قطعنامه امام را بخوانيد تكليف را ميفهميد.
جنگ كه تمام شد آيا واقعا تمام شد؟ نه امام اعلام جنگ دوباره كرد: «امروز جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استكبار، جنگ مرفهان بيدرد و پابرهنگان… آغاز شده است؛ كمربندهايتان را ببنديد هيچ چيزي عوض نشده...» اما از نظر ما همه چيز عوض شد و برگشتيم به حالت عادي.
شهرهاي ما هم عوض شد در حالي كه امام تكليف ما را روشن كرده بود. جهاد اصغر تمام شده بود و جهاد اكبر شروع! نفهميديم تا اينكه سال 78 در خيابانهاي تهران متوجه موضوع شديم مجدد خودمان را به خواب زديم تا سال 88 آن حوادث روي داد.
اگر اين فرهنگ درست به جامعه تزريق شده بود و ما پيام حضرت روحالله را كار كرده بوديم اين اتفاقات نميافتاد. كمربندهايمان را نبسته بوديم، در خواب خرگوشي فرو رفته بوديم. فكر ميكرديم همه چيز تمام شده كه متاسفانه باز دوباره بعد از جريان 88 كه فرهنگ مقاومت حالت گستردهتري در جامعه پيدا كرد، باز رو به كاهش است.
هر زمان ما در بحرانها قرار ميگيريم احساس ميكنيم به فرهنگ مقاومت و شهدا نياز داريم؛ در حالي كه بايد همواره اين امر جاري باشد و نياز ما را برطرف كند.
«خبرگزاري دانشجو»- هر شماره «امتداد» با توسل به يكي از ائمه اطهار عليهم السلام بسته مي شود، اين ايده از كجا گرفته شده است؟
مصطفوي: گفتيم هر عملياتي يك رمزي داشته ما هم هر شماره نشريه را با يك رمز شروع ميكنيم و بازتاب خيلي خوبي داشت و انرژي مثبتي را هم به ما و هم به مخاطب ميداد. ما مخاطبي داريم كه ميگويد من هر ماهم را با آن رمزي كه شما نشريه را با آن بستهايد كار ميكنم و در حقيقت عنايت شهداست.
«خبرگزاري دانشجو»- در ميان مطالب كار شده در «امتداد»، بهترين مطلب را كه در ذهن شما مانده، كدام مي دانيد؟
مصطفوي: انتخاب كردن خيلي سخت است. ما با مطالب برخي شمارهها زندگي ميكرديم. حيات شهيد شفيعي، شهيد معماريان، زندگي مرحوم رحمتالله شكوريان كه فرش زيرپايش را فروخت تا خرج جنگ كند. همه براي ما خاطره است. زندگي آقاي فرهاد نظري كه در حوادث كوي سال 78 در نظام مظلوم ماند و...
نميشود اسم برد؛ همينهايي را هم كه اسم بردم ظلم در حق بقيه مطالب است.
«خبرگزاري دانشجو»- با توجه به اينكه جنابعالي در حيطه سينما هم فعاليت هايي داريد نظرتان در مورد سينماي دفاع مقدس چيست؟
مصطفوي: دفاع مقدس امروز مورد اقبال هنرمندان قرار گرفته و بعضا دوست دارند در كارنامه كاري خود يك فيلم دفاع مقدس داشته باشند. همان طور كه حضرت آقا فرمودند، اين حوزه پرمخاطبترين حوزه است. سينما در حوزه دفاع مقدس رشد خوبي داشته ولي در برخي جهات موضوعات با كجسليقي كار شده است.
تاريخ جنگ در دنيا اين گونه كه در ايران ديده ميشود، نيست؛ يعني بهترين رمانهاي دنيا در جنگ نوشته شده، از «جنگ و صلح» تولستوي گرفته تا «خانواده تيبو» و… شاهكارهاي ادبي دنيا در حوزه و بستر جنگ شكل گرفتهاند.
بهترينهاي سينمايي دنيا هم از بستر جنگ بر آمده است. مثلا همين فيلم «نجات سرباز رايان» الگويي است از آثار شهيد آويني. استیون اسپیلبرگ فيلمهاي شهيد آويني را ديده كه توانسته «نجات سرباز رايان» را با اين كيفيت كارگرداني و توليد كند. آيا در جامعه ما هم اين چنين بود؟ آيا بهترينهاي سينماي ايران در حوزه جنگ بوده؟!
چه موقع بهترين فيلم سينمايي يك كشور در موضوعي پديد ميآيد؟ موقعي كه آن موضوع آن قدر دغدغه جامعه باشد و آن قدر به آن پرداخته باشند كه تجربهها در آن موضوع انبوه شده باشد؛ اما ما اين را در سينماي خودمان نميبينيم. كارگردانها دوست دارند در كارنامه خود در حوزه دفاع مقدس هم كاري داشته باشند، اما بعضيها صرفا تفنني است.
در ديداري كه ما با حضرت آقا داشتيم ايشان تاكيد كردند كه اين حركتهاي خودجوش است كه پايداري، ثبات و حركت نظام را تضمين ميكند. آقا وضعيت فرهنگي ما را به جادهاي توصيف ميكنند كه ماشينها در ترافيك سنگين گير كردهاند و همه بوق ميزنند تا راه باز شود؛ اما اتفاقي نميافتد و نياز به موتورسواري است كه اين ترافيك را بشكافد و جلو برود. جوان حزباللهي امروز اگر بخواهد حركت جهادي انجام دهد بايد آن موتور سوار باشد.
ما سعي كردهايم در «امتداد» آن موتورسوار باشيم؛ يعني ساختارهاي وزارتخانهاي و اداري و فرمايشي و اساسنامهاي را بشكنيم و جلو برويم. ولي فكر ميكنم بچه مذهبيها بايد به جايي برسند كه هر كدامشان افسر جوان جنگ نرم و موتور سواري باشند كه ترافيك فرهنگي كه البته خود سازمانهاي فرهنگي نظام درست كردهاند را بشكافند و جلو بروند.
«خبرگزاري دانشجو»- در حوزه ناشران دفاع مقدس تنها انتشارات «سوره مهر» را ميبينيم كه قويتر از ديگران كار ميكند. علت اين امر چيست؟ آيا حمايت مادي و معنوي صورت نمي گيرد يا انگيزه كافي وجود ندارد؟
مصطفوي: بحث عدم انگيزه مطرح نيست. يك بخشي به ناآگاهي و بخش ديگر شايد به مافياي حاكم بر ميگردد.
«سوره مهر» سابقه حدود 25 سال نشر را دارد و با اين تجربه، شخصيتهايي مثل آقايان سرهنگي، بهبودي، كمرهاي پشت كار هستند و الان ما داريم خروجي اين تجربه 25 ساله را ميبينيم.
در حوزه دفاع مقدس تخصص و يافتن سوژههاي مناسب لازم است كه هر دو به تجربه نياز دارد و انتشارات «سوره مهر» آنها را دارد.
البته ناشران خوب ديگري نيز وجود دارند كه با افت و خيز در حال كارند و در چند سال اخير با يك نگاه منصفانه ميتوان گفت خوب كار كردهاند.
اما آفتي در ناشران خصوصي وجود دارد كه با تغيير مدير و اساسنامه و بالا و پايين شدن بودجهها دچار چالش ميشوند. حمايت دولت هم، اگر سنگ نيندازند، هيچ چيز نيست. با اين اوضاعي هم كه الان در بازار كاغذ داريم ناشران تعطيلاند. قيمت كاغذ دو سه برابر شده و تقريبا بحث نشر منتفي است؛ نشر ما به خاطر كاغذ رو به اغماست.
سوپرماركت ها احساس نياز مشتري را تحريك ميكند ما هم بايد همان طور باشيم و جنس بايد سوپرماركتي ارائه شود. نشريات حوزه انقلاب اسلامي در ويترينهاي سوپرماركتي كالاهاي فرهنگي ارائه نشده و به همين دليل خيليهايشان مشكل مخاطب دارند يا خيليها منظم منتشر نميشوند و اين هم به دليل عدم مطالبه مخاطب است.
اين ضعف ماست. اول كه ما شروع كرديم ميخواستيم هر ماه مهمان يك دانشگاه باشيم و يك فضاي روايتگري فرهنگي باشد؛ اما ضعف به وجود آمد. ما هم مثل نشريات ديگر دچار اين آفت شدهايم كه خودمان را نميتوانيم خوب ارائه كنيم و نميتوانيم استعدادها را كشف كنيم.
«خبرگزاري دانشجو»- فكر ميكنيد فرماندهي هماهنگي نيروهاي ارزشي در كشور با چه كسي است؟
مصطفوي: فرمانده كل حضرت آقاست چون خط ميدهد و حتي خلاءها را مشخص ميكند و در برخي موارد مصداق معرفي ميكند. ولي فقيه و نائب امام زمان تاكيد دارند بر اينكه كتابخواني بايد در كشور گسترش پيدا كند. ايشان در حد يك مبلغ كتاب، حاضر به فعاليت هستند و اين نكته خيلي مهم است.
فرمانده همه آقاست؛ اما رسالتي هم براي امثال من و شما مشخص كردهاند و فرمودند كه تك تك ما بايد افسر جوان جنگ نرم باشيم. در حوزه جنگ نرم وقتي افسر شدي بايد جبهه را و گرا را شناسايي كني، سلاح و نقشه عمليات را مشخص كني و وقتي نقشه كامل شد و گرا مشخص و دشمن مشترك پيدا شد، آن وقت خيليها وسط كار ميآيند و شما هر جا پرچم فرهنگي بلند كني، بسياري از دانشجويان به زير اين پرچم ميآيند و كار ميكنند.