کد خبر: ۸۱۲۱۲
زمان انتشار: ۱۲:۵۹     ۰۳ مهر ۱۳۹۱
«تا پنج سال دیگر ما هیچ پیروزی نداریم . ممکن است در صورت داشتن وسایلی که در طول پنج سال به دست می‌آوریم ، قدرت عملیات انهدامی و یا مقابله به مثل را داشته‌باشیم و بعد از پایان سال 71 ، اگر ما دارای 350 تیپ پیاده ، 2500 تانک ، 3000 توپ ، 300 هواپیمای جنگی ، 300 هلیکوپتر و...که از ضرورتهای جنگ در آن موقع است ، باشیم می‌توان گفت به امید خدا بتوانیم عملیات آفندی داشته باشیم.»
بولتن نیوز: هفته دفاع مقدس فرصتی را برای افراد و مجموعه ها فراهم می سازد تا دیدگاه خود را پیرامون ابعاد مختلف جنگ تحمیلی مطرح سازند.

از جمله مسائل مرموز و رازآلود مربوط به دفاع مقدس، مسئله پذیرش قطعنامه 598 از سوی حضرت امام(ره) می باشد که تا به امروز نیز بسیاری از ابعاد آن و لایه های آن ناشناخته باقی مانده است.

بدون شک از جمله کسانی که در این مورد نقش مستقیم داشته است شخص هاشمی رفسنجانی است که این روزها وب سایت شخصی او به بازنشر نظرات او در این زمینه اما در ورای نظرات رهبری می پردازد.

این وب سایت ذیل عنوان « نظر رهبری درباره قطعنامه و جام زهر» به جمع آوری سخنانی از رهبر معظم انقلاب پرداخته است که عموما بر تایید پذیرش قطع نامه دلالت دارد و تلویحا نظر حجت الاسلام هاشمی را نیز می رساند.

بعید به نظر می رسد که گردانندگان محترم این سایت و سایر عقلای سیاسی انتظار داشته باشند که مسئولان رده بالای نظام- آن هم در سطح رهبری- به مخالفت با مسئله ای به این حساسیت بپردازند اما نکته این جاست که این سایت با این اقدام به دنبال سرپوش و پناهگاهی برای نظرات هاشمی می باشد.

نگاهی به سیر پذیرش قطعنامه و نقش هاشمی در آن نکات قابل توجهی را یاد آور می شود که در ذیل به طور گذرا از آن عبور می کنیم.

مشکلات اقتصادی و نامه جنجالی محسن رضایی

در ابتدا باید یادآور شویم که حضرت امام(ره) در پیام پذیرش قطعنامه 598 تاکید می کنند که:

« مسئولین مورد اعتماد من می باشند.   آنها را از این تصمیمی(پذیرش قطعنامه) كه گرفته اند شماتت نكنید، كه برای آنان نیز چنین پیشنهادی سخت و ناگوار بوده است. كه انشاءاللّه خداوند همه ما را موفق به خدمت و رضایت خود فرماید.»

اما گاهی خود مسئولپن خواهان شماتت و یادآوری هستند و موجب بازنشر تاریخ می شوند.

آن طور که از شواهد برمی آید در سال های پایانی جنگ شرایط اقتصادی بسیار به تنگنا می رسد و مسئولین سیاسی و نظامی کشور به این جمع بندی می رسند که ادامه جنگ ممکن نیست.

در این هنگام(2/4/67) نامه ای منتسب به محسن رضایی فرمانده وقت سپاه به حضرت امام(ره) می رسد که در آن نامه می آورد:

« تا پنج سال دیگر ما هیچ پیروزی نداریم . ممکن است در صورت داشتن وسایلی که در طول پنج سال به دست می‌آوریم ، قدرت عملیات انهدامی و یا مقابله به مثل را داشته‌باشیم و بعد از پایان سال 71 ، اگر ما دارای 350 تیپ پیاده ، 2500 تانک ، 3000 توپ ، 300 هواپیمای جنگی ، 300 هلیکوپتر و...که از ضرورتهای جنگ در آن موقع است ، باشیم می‌توان گفت به امید خدا بتوانیم عملیات آفندی داشته باشیم.»

وی می‌گوید قابل ذکر است که باید توسعه نیروی سپاه به هفت برابر و ارتش به دو برابر و نیم افزایش پیدا کند . او آورده است ؛ البته آمریکا را هم باید از خلیج فارس بیرون کنیم و اِلاّ موفق نخواهیم بود. این فرمانده مهم‌ترین قسمت موفّقیت طرح خود را ، تهیّه به موقع بودجه و امکانات دانسته است و آورده است که بعید به نظر می‌رسد دولت و ستاد فرماندهی کل قوا بتوانند به تعهد خود عمل کنند . البته با ذکر این مطالب می‌گوید باید باز هم جنگید که این دیگر شعاری بیش نیست. "

نامه رضایی برای پایان جنگ بود یا فتح بغداد؟

بسیاری این نامه برادر محسن را تیر آخر مسئولان برای پایان جنگ می دانند اما خود او به دو نکته مهم در مورد این نامه اشاره می کند: اول آنکه نامه من خطاب به آقای هاشمی بوده است نه امام و دوم آنکه این نامه برنامه ریزی بلمدمدت برای ادامه جنگ بود نه پایان جنگ!

رضایی در تبیین نگارش این نامه اظهار می کند:

به هر حال نمي‌دانم برداشت آقاي هاشمي چه بوده است اما اين بحث معروفي بين فرماندهان و آقاي هاشمي بود.

فرماندهان به ويژه پس از عمليات خيبر، مي‌گفتند استراتژي سياسي نتيجه‌اي ندارد و اجازه بدهيد برنامه‌اي براي استراتژي نظامي تهيه و جنگ را تمام كنيم. هيچ‌گاه مسئولان سياسي و آقاي هاشمي اين را نپذيرفتند.

وي با اشاره به اين كه يك روز آقاي هاشمي گفتند ما حتي نمي‌توانيم بند پوتين سربازان و بسيجي‌ها را فراهم كنيم، افزود: اين تعبير بيانگر اين بود كه هيچ‌گاه به استراتژي نظامي فرماندهان نظامي توجهي نشد و هميشه مي‌گفتند توان اقتصادي حمايت از اين استراتژي را نداريم و اقتصاد كشور تحمل اين استراتژي را ندارد.

فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در دوران دفاع مقدس اضافه كرد: بعد از عمليات رمضان هميشه پيشنهادات فرماندهان را اگرچه براي انجام يك عمليات مي‌پذيرفتند، ولي براي پايان دادن به جنگ رد مي‌كردند. تنها موقعي كه راضي شدند، در اواخر جنگ بود؛ زماني كه ديدند استراتژي سياسي با شكست مواجه شده است ولو قطعنامه 598 هم دستاورد عمليات فاو و كربلاي 5 بود. آنها احساس مي‌كردند همين 598 هم عملي نباشد.

رضايي با بيان اين كه در اين موقع از ما پرسيدند براي پايان دادن جنگ چه مي‌خواهيد، خاطرنشان كرد:آن زمان سپاه نامه‌اي را براي آقاي هاشمي‌رفسنجاني ـ نه امام ـ تنظيم كرد. زيرا امكانات كشور در اختيار مسئولان سياسي كشور بود. در اين نامه براي پيروزي در جنگ امكاناتي خواسته شده بود. آقاي هاشمي هم اين نامه و هم چند نامه ديگر از جمله نامه آقاي خاتمي وزير ارشاد وقت، نامه ميرحسين موسوي به عنوان مسئول دولت، و نامه فرماندهان ارتش را با هم خدمت امام برد و گفته بود كه نظاميان اين گونه مي‌گويند و مسئولان سياسي و اقتصادي هم مي‌گويند پول نداريم. شما تكليف را روشن كنيد و امام هم با پذيرش قطعنامه موافقت كردند.

محسن رفیق به عنوان وزیر سپاه وقت در تبیین شرایط نظامی کشور در پایان جنگ با تاکید این مطلب که ما در زمان پذیرش قطعنامه در قوی‌ترین حالت نظامی و دفاعی به سر می‌بردیم‌می گوید:

« بعد از پذیرش قطعنامه و در یک زمان کوتاهی منافقین و ارتش عراق با همکاری یکدیگر از غرب و جنوب به ما حمله کردند که به لطف خدا شکستی که عراق از ما بعد از آتش بس خورد افتضاح‌تر از شکست جنگ 8 ساله‌اش بود لذا ما قدرت نظامی خوبی داشتیم‌.»

ناراحتی بی اندازه امام از پذیرش قطعنامه

از جمله نکات محرز و مسلم پس از پذیرش قطعنامه 598، ناراحتی عجیب و حضرت امام از این اقدام بود به نحوی که بعضی از اطرافیان ایشان اظهار داشته اند که پس از پذیرش قطع نامه دیگر کسی خنده امام را در خانه ندید!

این ناراحتی حتی در متن پذیرش قطعنامه نیز خود رانشان می دهد تا جایی که ایشان می فرمایند:

« و اما در مورد قبول قطعنامه كه حقیقتا مسئله بسیار تلخ و ناگواری برای همه و خصوصا برای من بود، این است كه من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و كشور و انقلاب را در اجرای آن می دیدم، ولی به واسطه حوادث و عواملی كه از ذكر آن فعلا خودداری می كنم...

بدا به حال من كه هنوز مانده ام و جام زهرآلود قبول قطعنامه را سر كشیده ام، و در برابر عظمت و فداكاری این ملت بزرگ احساس شرمساری می كنم و بدا به حال آنانی كه در این قافله نبودند!»

 

حسین شیخ الاسلام که در زمان پذیرش قطعنامه آتش بس میان ایران و عراق به عنوان یکی از اعضای تیم مذاکره کننده در سازمان ملل حضور داشت و هم اکنون ریاست کمیسیون حمایت از فلسطین را بر عهده دارد از حال و هوای امام(ره) در آن روزها این چنین روایت می‌کند: " پس از پذیرش قطعنامه598 توسط امام خمینی (ره)، ایشان نامه‌ای را خطاب به دکتر ولایتی مرقوم کرد که این نامه همان شب در جلسه‌ای که در منزل آقای ولایتی برگزار گردید برای حاضرین جلسه قرائت شد. متن این نامه که به بیان دلایل پذیرش قطعنامه توسط حضرت امام پرداخته بود حاکی از اندوه فراوان امام (ره) داشت. نکته‌ای که ناراحتی ما را بیش از پیش نمود اثر قطرات اشک امام بر وی دست نوشته ایشان بود. گریه امام در حال نوشتن این نامه به حدی بود که کاغذ نامه را چروکیده نموده که این خود نشان از احساسات و ناراحتی فراوان امام در هنگام نوشتن نامه بود."

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها