«خبرگزاري دانشجو»؛ توجه به مسئله عدالت بالاخص در خصوص نزديكان مسئولان نظام امري است كه در صدر اسلام نمونههاي فراواني دارد.
حتي در سيره ائمه اطهار و امامان معصوم
به جد مشاهده ميكنيم كه در مواردي كه فرزندان يا بستگان ائمه اطهار دچار
خبط و انحراف ميشدند نخستين مقابلهكننده با آنان امامان بزرگوار
بودهاند.
در طول 30 سال گذشته انقلاب اسلامي
نمونههاي فراواني از برخورد مسئولان با انحرافات اطرافيان آنها وجود دارد
كه به عنوان بزرگترين دستاورد فردي انقلاب اسلامي ميتوان توجه به مسئله
عدالت در رفتار بزرگان نظام را مشاهده كرد.
تيغ عدالت اسلامي برندهتر از روابط فاميلي
حجتالاسلام حسنی که از پیشگامان مبارزه
با رژیم ستمشاهی و از مدافعان نظام اسلامی در برابر جریانات منحرف سیاسی
دهه اول انقلاب در منطقه آذربایجان بود، در دوران دفاع مقدس نیز در صحنه
دفاع از اسلام و کیان اسلامی حضور فعال داشت.
وی در اوایل انقلاب در اقدامی شجاعانه و انقلابی محل اقامت فرزندش
«رشید» را که از اعضای گروهک ضدانقلاب فدائیان خلق بود، به کمیته انقلاب
اسلامی اطلاع داد که در نهایت پسرش پس از محاکمه اعدام شد.
آیتالله محمد محمدی گیلانی، رئیس سابق دیوانعالی کشور همان کسی است که
تیرماه سال 88 از دکتر محمود احمدینژاد «نشان درجه یک عدالت» گرفت.
در مراسم اعطای این نشان بود که رئیس جمهور اظهار داشت: باید با افتخار
اعلام کنم که آیت الله گیلانی ابتدا عدالت را در مورد خود اجرا کرد و بعداً
منشأ خدمات ارزنده ای به نظام جمهوری اسلامی و انقلاب شد و اگر اقتدار،
شجاعت و جسارت ایشان نبود شاید در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی آن همه
گروهک های ضد انقلاب ریشه کن نمی شدند.
آیت الله مشکینی، رئیس فقید مجلس خبرگان و
آیت الله جنتی، دبیر شورای نگهبان از جمله شخصیت هایی هستند که وقتی از
اصلاح پسرشان و جدا کردن آنان از گروهک های ضدانقلاب ناامید شدند، فرزندشان
را به دستگاه عدالت سپردند که نهایتا منجر به اعدام آنان شد.
آیتالله خزعلی، عضو مجلس خبرگان رهبری دو سال پیش با اعلام برائت از پسرش
مهدی، او را «منحرف» خواند، آن هم به دلیل انحراف «فکری» و نه حتی مفاسدی
افزون بر آن.
آیتالله خزعلی که به گفته خودش کاسه صبرش لبریز شده بود و دیگر نصیحت کردن
را کارساز نمیدانست، در این بیانیه تاکید کرده بود: «مدت مديدي است پسرم
مهدي خزعلي از راه مستقيم منحرف شده، درست در خط مقابل قرار گرفته هر چه
نصحيت ميكنم و براي هدايتش متوسل به اولياي خدا ميشوم اثر نميكند.
با بعضي از علماي بزرگ صحبت كردم، فرمود دست نگه دار شايد به راه بيايد.
ديگر كاسه صبرم لبريز شده، ديگر با او صحبت نميكنم و حرفهاي نامناسب او
را بر نميتابم.
ملت انقلابي عزيز هميشه در صحنه ما
بدانند او از ما جدا هست و هر چه از من نقل كند، نپذيرند. با من ارتباطي
ندارد ولي الان هم دعا ميكنم خداوند به او توفيق دهد كه از راه انحرافي كه
پيش گرفته است برگردد وگرنه خداوند مقتدر، اسلام و انقلاب و امام و رهبر و
رئيس جمهور و مسلمين عزيز را از شر او مصون و محفوظ بفرمايد.»
چند ماه پیش هم وقتی آیت الله حائری شیرازی از اتهام زمین خواری فرزندش
اطلاع یافت خواستار دستگیری و محاکمه او شد؛ اقدامی شجاعانه که به 6 سال
حبس و پرداخت خسارت برای محمدطاهر ختم شد.
آیت الله حائری شیرازی حتی در تاریخ 26/7/89 طی نامه ای از رئیس قوه قضائیه
خواسته بود که رسیدگی به اتهامات با قاطعیت و عدالت انجام شود.
درسهايي كه هاشمي نميآموزد!
رويكرد مثبت مسئولاني مانند آيتالله
گيلاني، جنتي، حسني و … در برخورد با انحرافات عقيدتي و اقتصادي فرزندان
خود به طور قطع از جمله نكات مثبت كارنامه انقلاب اسلامي است.
به اين نكته بايد توجه داشت كه اتخاذ چنين رويكردي نيازمند عزم جدي در پيادهسازي عدالت علوي است و از سيره بزرگان ديني بر ميآيد.
اما رويكرد هاشمي در بحث برخورد با فرزند
خاطي خود مهدي نشان ميدهد وي علاقهاي به بررسي پرونده پر سوال وی در
دادگاههاي انقلاب اسلامي ندارد.
مهدی هاشمی رفسنجانی از دو سال پیش به طوری جدی متهم به مفاسد مختلف سیاسی و
اقتصادی است تا جایی که منتقدانش معتقدند فساد وی بسیار عمیق است و قابل
مقایسه با اتهامات کسانی همانند محمد طاهر حائری نیست.
با این حال و در شرایطی که حدود یک سال از احضار مهدی هاشمی به دادگاه می
گذرد، نه تنها وی حاضر به بازگشت به ایران و پاسخ به اتهاماتش نشده که حتی
در مقاطعی با حمایت پدرش به ادامه اقدامات سابقش دلگرم شده است.
حتي در اتفاقي جالبتر هاشمي رفسنجاني در سخنرانيهاي متعدد خود و پاسخ به
سوالات در زمينه دو فرزندش به صراحت ميگويد: مهدی ما رفته خارج و خیالش از
پرونده هایش راحت راحت است، مهدی بارها به دیوان محاسبات رفته است اما
مجلس با وارد شدن به آن قضیه وی را مبرا دانسته است.
وی ادامه می دهد: وزارت اطلاعات اعلام كرده است ۲ سال روی پرونده مهدی كار كرده است و وزارت نفت هم گفته مهدی ما مبراست.
نکته ای که هاشمی در سخنان خود به آن اشاره می کند نشان می دهد که نخستین
مخالف بازگشت مهدی کسی جز پدرش نیست: مهدی دائما می خواهد بیاید ولی من به
او می گویم نیاید و كارهایش را انجام بدهد، جالب اینكه هیچ دادگاهی تا
امروز به وی احضاریه نداده و مهدی نیز هر وقت كه لازم باشد می آید. الان هم
رفته است دكترا ثبت نام كرده است و قرار است رساله اش را در یكی از
دانشگاه های خارج از كشور بگذراند.
به نظر ميرسد وي به هيچ عنوان قصد ندارد
كه پرونده مهدي به دليل برخي نكاتي كه به نظر ميرسد به ضرر وي تمام خواهد
شد مورد كنكاش قرار گيرد.
نكته جالب آنكه بسياري از تحليلگران وابسته به جناح كارگزاران معتقدند مهدي
اطلاعاتي در دست دارند كه سبب ميشود عزم جدي در پيگيري اتهامات اين دو
فرد در دستگاه قضايي مورد ابهام قرار گيرد.
مطالبه ای که باقی است
به طور قطع رفع ابهامات اساسي پرونده وی و ادعاهاي برخي افراد جز با به
عرصه آمدن این آقازاده ميسر نخواهد بود؛ چرا كه در پس اين اتفاق برخي
ميكوشند تا با شايعهپراكني از نظام امتياز بگيرند.
اما بايد توجه داشت كه مقام معظم رهبري
بارها بر سخنان خود تاكيد كردهاند كه نظام اسلامي براي هيچ فردي امتياز
ويژه قائل نيست و هر كس با هر جرمي بايد مورد واكاوي قرار بگيرد.
با این حال انتظارها از آقای هاشمی کاهش نیافته است و افکار عمومی و فعالان
سیاسی و دانشگاهی همچنان منتظرند که آقای هاشمی به اجرای قانون درباره
مهدی کمک کند.
آیا رئیس مجمع تشخیص مصلحت به این خواسته پاسخ مثبت خواهد داد یا اینکه رویکرد او همانند سابق حمایت از مهدی خواهد بود؟