بولتن نيوز: با نزديك شدن به ايام انتخابات، فعاليت اصلاحطلبان نيز شدت گرفته است. عمده اصلاحطلبان كه به دليل عملكرد نامناسب خود در انتخابات رياست جمهوري گذشته، نتوانستند كارنامه خوبي از خود بر جاي بگذارند با انتقاد شديد دلسوزان انقلاب مواجه شدهاند.
انتقاد اصلي به اصلاحطلبان آن بود كه چرا مرزبندي دقيق و شفافي با فتنهگران و آشوبگران 88 نداشتند؟ چرا هنگامي كه ديدند بسياري از اصلاحطلبان ديروز و براندازان امروز (يعني در سال 88) به دنبال ضربه زدن به اصل نظام هستند وارد معركه نشده و از ظلمي كه در حق رأي مردم و از آن بزرگتر از ظلمي كه در حق نظام ميشد اعلام برائت نكردند؟!
اين مسائل موجب شد كه عملا اصلاحطلبان حتي از چشم موافقان پيشين خود نيز افتاده و با كاهش شديد سرمايه اجتماعي مواجه شوند تا آنجا كه حتي در محافل خصوصي خود نيز با كمبود نيرو روبرو شدند.
اما اين روزها با رصد فضاي خبري كشور ميتوان به اين نتيجه رسيد كه گويا اصلاحطلبان مجددا براي ورود به عرصه سياست، خيز برداشتهاند. چند روز پيش بود كه محمدرضا تابش، نماینده اصلاحطلب مجلس شورای اسلامی و خواهرزاده سید محمد خاتمی، به اين موضوع اشاره كرد و گفت: اصلاح طلبان منتظر چراغ سبز حاکمیت برای حضور در انتخابات ریاست جمهوری هستند.
بر همين اساس، سيدمحمد خاتمي كه يكي از محورهاي اصلي جريان فتنه در داخل كشور بوده نيز اين روزها بيش از سه سال گذشته در جمعها و محافل سياسي و اجتماعي حضور يافته و به ايراد سخن پرداخته است. محور اصلي سخنان وي نيز چيزي نيست جز حضور اصلاحطلبان در انتخابات.
البته سياستي كه وي در پيش گرفته است، نشان دادن چهرهاي دلسوز و معتقد به نظام و مباني آن و در عين حال همراه با «مظلومنمايي» است. براي مثال وي چندين روز پيش، هدف از ورود اصلاحطلبان در انتخابات را ايجاد «شور انتخاباتي» بيشتر عنوان كرد. او گفت:
«بیش از اینکه به انتخابات بیاندیشم به تغییر فضای موجود میاندیشم. اگر حاکمیت هم خواهان انتخابات پرشوری است باید بپذیرد که با این فضا به دست نمیآید.»
يكي دو روز پيش نيز، وي حتي چهره انقلابي هم به خود گرفت و در مورد خصوصيات انقلابي بودن نيز سخناني به زبان آورد و گفت:
«اگر بپرسند انقلابی واقعی کیست؟ باید گفت انقلابی واقعی کسی است که بر اساس آرمانهای انقلاب بخواهد ایران را به عنوان الگو بسازد؛ انقلابی که بر اساس آزادیهای اساسی- نه بداخلاقی و لاابالی گری- هیچ چیز کمتر از کشورهای پیشرفته دموکراتیک دنیا نداشته باشد، از نظر پیشرفت، استفاده از نیروهای داخلی و اندیشمندان و دانشمندان و دانشجویانش بهترین زمینه را برای پیشرفت کردن فراهم کند. همچنین استقلال به معنای واقعی کلمه را فراهم کند؛ استقلال فقط پشت کردن به دیگران نیست؛ حتی به معنی قطع رابطه با دیگران نیست. بلکه به معنای این است که از موضع قدرت و امکانات فراوان با دنیا تعامل کنیم روی پای خودمان بایستیم؛ اگر چیزی از دنیا می گیریم چیزی هم به آنها بدهیم. این معنای استقلال واقعی است و الا هیچ کشوری نیست که همه نیازهایش را بتواند در داخل تامین کند و ایجاد کند. از جمله آن استفاده از منابع گازی و نفت است که از لحاظ برخورداری از این منابع دومین کشور دنیا هستیم.»
البته ايشان مشخص نكرده كه منظور از پايبندي به آرمان هاي انقلاب آيا يعني همان كاري كه همپالگي هاي آنان در ماجراي فتنه 88 انجام دادند يا نه! زير سؤال بردن انتخابات، پايمال كردن حق مردم، زير سؤال بردن سلامت انتخابات، همراهي با سرويسهاي جاسوسي و معاندين انقلاب، حمله به عزاداران حسيني، پاره كردن و آتش زدن عكس امام(ره) و... آيا مصداق پايبندي به آرمان هاي انقلاب است يا خير؟
از طرف ديگر، خاتمي آن چنان از موضع قدرت و روي پاي خود ايستادن در دنيا صحبت مي كند كه گويا افكار عمومي و مردم ايران از ياد برده اند كه چگونه تيم هسته اي ايران در دولت وقت اصلاحات، تا آنجا از منافع ملي و حقوق مسلّم ما پا پس كشيد كه در نهايت رهبر انقلاب مجبور شد خود وارد معركه شده و حقوق از دست رفته مردم را باز پس ستاند.
خاتمي كه در جمع تعدادي از آزادگان دفاع مقدس صحبت مي كرد با بيان اينكه "شما آزادگان و همه ما برای انقلاب هزینه داده ایم و اگر این انقلاب از بین برود مملکت از هم می پاشد" گفت: «با این وصف ما هم باید این وضع را حفظ کنیم و هم اینکه منتقد باشیم. ما می گوییم شما بمانید، اما بگذارید انتقاد کنیم. ما اعلام کرده ایم و نمی خواهیم نظام از بین برود زیرا به آن دلبسته ایم؛ دلمان می خواهد نظاممان الگو باشد؛ انسان در آن آزاد باشد و وضع پیشرفت هم مناسب باشد.»
اين سخنان آن هم از سوي كسي كه يكي از رئوس مثلث فتنه در داخل كشور را تشكيل مي داده و تا به امروز نيز حاضر نشده است كه از مواضع گذشته خود عدول كند، به قدري مضحك است كه اصلا جاي پاسخ دادن را از انسان مي گيرد. آخر چطور مي توان اين ادعا را از ايشان پذيرفت كه دوست ندارند نظام از بين برود در حالي كه عملكرد او و حلقه پيرامونش دقيقا خلاف اين موضوع را اثبات مي كند!
وي در ادامه اظهار كرد: «یکی از دوستان گفت وقتی شما را به انتخابات راه نمی دهند، چرا حرف از انتخابات می زنید؟ بله؛ انتخابات حق مسلم یکایک مردم است، ولی مهم این است که راه برای حضور همگان طبق قانون باز باشد. و از یاد نبریم که دشمنانی داریم که "اصل" را نمیخواهند؛ نه اینکه این جناح و آن جناح را نخواهند، اصلا جمهوری اسلامی را نمی خواهند. ولی بالاخره این حکومت است که باید شرایطی را فراهم آورد که اولا همه جناحها و جریانها امکان حضور در عرصه انتخابات را داشته باشند و ثانیا مردم دوباره اشتیاق به حضور پیدا کنند.»
آري، ايشان درست گفتهاند، دشمنان اين ملت، مشكلشان با اصل جمهوري اسلامي است. طبق همين گفته ايشان ميتوان اينگونه نتيجه گرفت كه بنابراين دوستان و نزديكان ايشان نيز جزو دشمنان جمهوري اسلامي محسوب ميشوند. چرا كه همين دوستان ايشان بودند كه در فتنه 88 شعار «مرگ بر اصل ولايت فقيه» و شعار «جمهوري ايراني» به جاي جمهوري اسلامي را سر دادند.
آري، شركت و حضور در انتخابات بايد براي همگان يكسان باشد و حكومت نيز وظيفهاش آن است كه شرايط را براي امكان ورود همه سلائق و گروههاي سياسي فراهم كند، اما آيا هيچ كشور و حكومتي راضي ميشود كه به دشمنان خود نيز امكان ورود در عرصه سياست كشور را بدهد؟ آيا ميتوان به كساني كه در انتخابات گذشته، در ابتدا با پذيرفتن تمامي قواعد و قوانين موجود، در انتخابات شركت كرده و آنگاه كه كانديداي مورد نظرشان رأي نياورد به مانند كودكان، دست به جرزني زده و اصل بازي را زير سوال بردند، باز هم اعتماد كرد و به آنان اجازه ورود مجدد به انتخابات را داد؟ چه تضميني وجود دارد كه دوباره اتفاقي شبيه انتخابات پيشين توسط آنان رخ ندهد در حالي كه خاتمي و امثال او هنوز كه هنوز است راضي نشدهاند كه از مواضع و اقدامات خود و اطرافيانشان اعلام برائت كنند!