سرمربي پيكان از جمله كساني بود كه در برنامه 90 از او به عنوان يك مربي جوان بااستعداد كه ميتواند به فوتبال ايران كمك كند، نام برده شد. او از اين بابت از امير حاجرضايي تشكر ميكند و همچنان بر مواضع خود در حمايت از كرش اصرار ميورزد.گفتگوویسی را با نقل از وبسایت باشگاه پیکان بخوانید.
آقاي حاجرضايي در برنامه 90 از شما اسم برد و چند مربي جوان ديگر كه فوتبال ميتواند هنوز به آنها اميدوار باشد.
اينكه يك كارشناس بزرگ فوتبال كشور از من تعريف كرد، جاي خوشحالي دارد و باعث دلگرمي و اعتماد به نفس براي من است و با جديت و صداقت براي اين فوتبال كار خواهم كرد و فقط و فقط ميتوانم از آقاي حاجرضايي تشكر ويژه داشته باشم.
برآيند بحث برنامه اعتماد بيشتر به جوانها بود.
بله، من هم به اعتماد به جوانها اعتقاد دارم چون آنها ميتوانند خون تازهاي به فوتبال تزريق كنند. در صبا و پيكان و فولاد هم اين را تجربه كردم و جواب گرفتم. فولاد قهرمان شد، با صبا سهميه گرفتم و پيكان هم خوب نتيجه ميگيرد. وقتي يك مدير به يك مربي جوان مثل من اعتماد ميكند من هم بايد به بازيكنان جوان اعتماد كنم. اگر هم يك مربي خارجي بزرگ آمده است من هم بايد كنار او قرار بگيرم تا چيز ياد بگيرم.
اما آيا مربي خارجي دستيار ايرانياش را بازي ميدهد؟
بايد خود، خودش را ثابت كند نه اينكه هرچه مربي خارجي گفت بگويد چشم و فقط مانع بچيند و بلهآقاگو باشد. بايد از كار تجربه بگيرد و آنقدر استعداد داشته باشد كه بتواند سرمربي را كمك كند.
اما بعضي از مربيان ايراني زير پاي مربي خارجي را خالي ميكنند.
بدبختي ما همين است. اينكه بعضيها ناپاك كار كردند و آبروي بقيه را هم بردند. من كنار بگوويچ، فرانچيچ و بوناچيچ كار كردم و فقط چيز ياد گرفتم تا به وقتش خودم سرمربي شوم نه اينكه با كنار زدن آنها مربي شوم.
اما مديريت فدراسيون بايد از كرش بخواهد كه حتما يك ايراني را كنار خود بپذيرد وگرنه او حاضر به استفاده از دستيار ايراني نيست.
وقتي اينقدر هزينه ميكنيم و سرمربي بزرگ ميآوريم بايد به او ديكته كنيم كه از مربيان ما استفاده كند. آنها بخيل نيستند و اجازه ميدهند دستيارشان چيز ياد بگيرد.
از جمع اظهارنظرهايي كه در برنامه 90 هم پخش شد اينطور برميآيد كه شما در حمايت از كرش در اقليت هستيد.
اشكالي ندارد. من باز هم پاي او ميايستم چون حرفهاي است و كارش را بلد است. اين آقايان كه انتقاد ميكنند تمرينات او را نديدهاند اما من تمرين او را ديدم و ميدانم كه مربي بزرگي است و ميتواند نتيجه بگيرد.
اما ديگر همكاران شما چنين اعتقادي ندارند.
من ديشب 30دقيقه با آقاي مايليكهن حرف ميزدم. او ميگفت دليلت براي حمايت از كرش چيست، من هم دلايل فني خودم را گفتم.
يعني ايشان ميخواست شما هم به جمع منتقدان او اضافه شويد.
نه، مايليكهن از نظر فني من را قبول دارد و ما فقط بحث فوتبالي ميكرديم. من به او گفتم نبايد يك مربي را به خاطر يك باخت اخراج كرد و ماجراي خود ايشان در فولاد را به او يادآوري كردم.
ايشان از منتقدان اصلي كرش هستند آيا مجاب شدند؟
فكر ميكنم حرفهاي من در او تاثير داشت چون وقتي خداحافظي ميكرديم احساس كردم قانع شده است.
پس خدمت بزرگي به كرش كرديد چون مصاحبههاي مايليكهن فشار زيادي به او ميآورد.
من به خاطر كرش اين كار را نكردم. من به خاطر تيم ملي اين حرفها را ميزنم حتي اگر خود مايليكهن هم سرمربي تيم ملي بود، ميخواستم كه در اين مقطع از او دفاع شود و به او وقت بدهند. الان وقت اخراج مربي نيست؛ به اندازه تربيت 50مربي به كرش پول دادهايم پس بايد از او استفاده كنيم. خود من ميخواستم براي يك دوره در فرانكفورت شركت كنم اما 20بار به فدراسيون رفتم تا يك نامه بدهند كه من به سفارت ارايه كنم. خب كرش ميتواند يك كلاس درس در ايران باشد.
شما در تمرينات او شركت ميكنيد اما ديگران كسر شان ميدانند كه اين كار را بكنند.
همين است كه عقب ميمانيم. همين است كه در اين يكي، دو سال 70، 80تا بازيكن به من ميگويند تمرينات شما براي ما جديد است. خب من اين تمرينات را از همين تجربهها ياد گرفتهام. مربيان بايد داشتههاي خود را به يكديگر ياد بدهند.
خيليها امروز نسخه شفابخش را تغيير ميدانند.
بله، چون شايد در آن ذينفع هستند. شايد ميخواهند خودشان سرمربي تيم ملي شوند يا دلالهايي كه با آوردن يك مربي جديد كلي پول به جيب ميزنند و چهار تا بازيكن جابهجا ميكنند و يا قيمتشان را با دعوت به تيم ملي بالا ميبرند.
اين اظهار نظرهاي شما به بعضيها برخورد و حتي مقابل شما موضع گرفتند.
به جان بچهام منظورم با هيچكس نيست. ديدم آقاي قلعهنويي به من جواب دادند اما ميگويم اگر قرار است كرش عوض شود آقاي قلعهنويي بهترين گزينه هستند. من نميخواستم به ايشان يا هيچكس ديگر متلك بيندازم. باز هم ميگويم اگر آنها هم سرمربي تيم ملي بودند من حمايت ميكردم. ما بايد كاري كنيم كه تيم ملي نتيجه بگيرد چون همه ما از آن نفع خواهيم برد.
كرش هم نميخواهد رزومهاش خراب شود.
بله، اما من بدترين حالت را گفتم كه براي او مهم نباشد اما قطعا او هم نميخواهد اسمش خراب شود اما موفقيت اين تيم براي 70ميليون ايراني مهمتر است.
كارشناسان معتقدند تيم او براي نجات بايد چند تغيير داشته باشد.
بله، او بايد از ستارههاي جوان ليگ برتر استفاده كند. پنج، شش بازيكن جوان هستند كه در تيمهايشان بسيار خوب هستند. مثل ابراهيمي سپاهان كه حتي در ليگ قهرمانان آسيا تجربه بينالمللي هم پيدا كرده است. ما نبايد بگذاريم آنها هرز بروند. كرش بايد شهامت تغيير در تيم ملي را داشته باشد و از انتقاد نترسد.
شايد به خاطر همين ترس بازي با كرهشمالي لغو شد.
كرش، كرش روز اول نيست. او بايد شهامت روز اول را داشته باشد، او بايد محكم روي پاي خودش بايستد. اينكه ميگوييم بعضي از بازيكنان بايد كنار بروند به معني آن نيست كه آنها بد هستند. آنها قابل احتراماند اما دوران تيم ملي آنها تمام شده است.
پس شما هم مثل اكثر مردم در نظرسنجي 90 بيانگيزگي بازيكنان را دليل افت فوتبال ميدانيد.
بله، من هم به همان گزينه راي دادم. من به يك بازيكن در پيكان 70ميليون پول دادم كه در پنج بازي اخير ما عالي بوده، گل زده، پاس گل داده و فوقالعاده بوده است اما يك بازيكن يك ميليارد و دويست ميليون گرفته اما به دروازه حريف نزديك هم نشده است و يك شوت داخل چهارچوب ندارد. خب چرا بايد اين پولها را بدهند.
اساسا با دريافتيهاي بالا مخالفيد.
آنها حقشان است كه پول زياد بگيرند. نوشجانشان اين بد است كه پول زياد بگيرند اما بازي نكنند. مردم با اين مشكل دارند.
از بحث تيم ملي بگذريم. اين هفته داربي خودروسازان را پيشرو داريد.
بله، بازي ما و سايپا به نوعي يك داربي است. اين تيم را يك تيم تاكتيكي ميشناسم كه نتايج قابل احترامي هم گرفته است. اما ما هم تمام تلاشمان را ميكنيم كه روند رو به رشد خودمان را ادامه دهيم.
با چهار برد پياپي در ليگ ركورددار هستيد.
بچههاي ما ظرفيت بالايي از خودشان نشان دادند. من سه، چهار بزرگتر در تيم دارم كه خودشان يك پا سرمربي هستند و كمكم ميكنند. باز هم تمام تلاشمان را خواهيم كرد كه سه امتياز اين بازي را بگيريم و همچنان روي نوار برد حركت كنيم.