فارس، پروفسور «لورنس دیویدسون» در مقالهای که در پایگاه اینترنتی کانادایی «گلوبال ریسرچ» منتشر شد، به طرح این بحث میپردازد که در پشت پرده حکم دادگاه «راشل کوری» (صلح طلب آمریکایی که هنگام تلاش برای ممانعت از تخریب خانههای فلسطینیها، زیر یک بولدوزر رژیم صهیونیستی کشته شد) فرهنگی از نژادپرستی نهفته است که همه فلسطینیها و هواداران و همپیمانان آنها را تروریست میخواند.
* راننده بولدوزر به راحتی میتوانست راشل کوری را ببیند
راشل کوری 23 ساله در شانزدهم ماه مارس 2003 یعنی روز آخر زندگی خود در شهر «رفح» واقع در نوار غزه و مقابل خانه خانوادگی دکتر «سمیر نصرالله» فلسطینی ایستاده بود. راشل کوری و دکتر نصرالله پزشک داروساز محلی و خانوادهاش در آن مکان به عنوان بخشی از اعضای جنبش همبستگی بینالمللی (ISM) حضور داشتند تا از اقدام ارتش اسرائیل در نابودی خانههای فلسطینیها جلوگیری کنند. اسرائیل بین سالهای 2000 الی 2004، خانههای فراوانی را در منطقه رفح تخریب و حدود هزار و 700 نفر را بیخانمان کرده بود.
ارتش اسرائیل ادعا کرد این تخریب منازل به این خاطر بوده که از آنها به عنوان پناهگاه تروریستی استفاده میشد. به ادعای آنها نتیجه استفاده از این منازل درگیری مسلحانه با شهرکنشینان و سربازان اسرائیلی بود. با این حال، زمانی که کوری در کنار خانواده نصرالله حضور داشت، همه افراد حاضر در منزل به حالت درازکش در کف زمین خوابیده و از پنجرهها دور مانده بودند تا مبادا هدف رگبار گلولههایی قرار گیرند که از سوی تکتیراندازهای اسرائیلی شلیک میشد.
بولدوزر مذکور حدود 20 الی 30 متری راشل کوری قرار داشت. کوری لباس نارنجی رنگ فسفری و درخشانی که کاملاً به چشم میآمد، پوشیده بود و از طریق بلندگو به راننده بولدوزر میگفت که یا تخریب را متوقف سازد یا از آنجا دور شود.
* آمریکا در حالی بولدورز به اسرائیل میفروشد که میداند برای تخریب منازل فلسطینیها استفاده میشود
در روزی که کوری جان خود را از دست داد، او خودش را میان خانه نصرالله و بولدوزر بزرگ D9R زرهی اسرائیل که ساخت شرکت کاترپیلار آمریکا است و یک سرباز اسرائیلی آن را میراند، قرار داده بود. این بولدوزرها از آن ماشینهای بدنام ساخت آمریکا است که توسط شرکت کاترپیلار به اسرائیل فروخته شده بود. با این حال مدیرعامل و رئیس هیئت مدیره این شرکت و کارکنان بخش فروش آن میدانند که بولدوزرهایشان برای نابودی خانهها و در تضاد با قوانین بینالمللی استفاده میشود.
* بولدوزر اسرائیلی با وجود این که راشل را دید، به حرکت خود ادامه داد
در آن وقت بولدوزر مذکور حدود 20 الی 30 متری راشل کوری قرار داشت و کوری با لباس نارنجی رنگ فسفری خود در حالی که کاملاً دیده میشد، از طریق بلندگو به راننده بولدوزر میگفت یا تخریب را متوقف سازد یا از آنجا دور شود اما آن ماشین سنگین به حرکت خود به سمت منزل فلسطینی و راشل ادامه داد. اسرائیل بعدها از این کار با عنوان عملیات پاکسازی خرابهها و از بین برداشتن مواد منفجره یاد کرد. با نزدیک شدن بولدورز، راننده تیغه را پایین آورد و شروع به تیغ زدن گل و لای زمین در امتداد مسیر کرد. وقتی که بولدوزر به دیوار حیاط خانه نصرالله رسید، راشل به بالای گل و لای کنده شده توسط بولدوزر رفت در آن لحظه او درست در موقعیت مقابل چشمان راننده حاضر در کابین بولدوزر قرار گرفت و راننده به راحتی میتوانست او را که در فاصله سه الی چهارمتری بولدوزر بود، ببیند. اما بولدوزر به حرکت خود ادامه داد و چند ثانیه بعد، راشل تعادل خود را از دست داد و به پشت افتاد و دوبار توسط تیغه بولدوزر زیر گرفته شد. راننده بعدها مدعی شد که راشل را ندیده تا این که متوجه شده مردم مشغول بیرون آوردن او از زیر خاک بولدوزر هستند.
* اسرائیل به هیچ یک از قولها شارون به بوش درباره پرونده راشل کوری عمل نکرد
البته در آن زمان تحقیقاتی داخلی در ارتش اسرائیل درباره حادثه انجام شد. آریل شارون، نخستوزیر وقت اسرائیل در آن زمان به جورج بوش، رئیس جمهوری وقت آمریکا قول داده بود تحقیقات ارتش «کامل، معتبر و شفاف» باشد. مقامات ارشد آمریکایی از جمله «دانیل شاپیر» سفیر آمریکا در اسرائیل بعدها متوجه شدند تحقیقات صورت گرفته توسط ارتش اسرائیل هیچ کدام از قولهای ارایه شده به آمریکا را برآورده نکرد. ارتش هم راننده بولدوزر و هم فرمانده وی را تبرئه کرد و گفت که راننده راشل کوری را ندیده بود ضمن این که آن روز قصد نداشتند منزل نصرالله را تخریب کنند.
* بازسازی صحنه کشته شدن کوری تلاش اسرائیل برای توجیه جنایات سربازان بود
حکم دادگاه پس از پروسهای طولانی توسط ارتش اسرائیل و بازسازی صورت گرفته از صحنه جرم صادر شد. این بازسازی در حقیقت برای منطقی جلوه دادن اقداماتی بود که توسط سربازان اسرائیلی علیه فلسطینیها صورت میگیرد و فرقی هم نمیکند که این اقدامات چقدر جنایتکارانه باشند. در منطقه رفح و در طول مدتی که راشل کوری و فعالان داوطلب جنبش همبستگی بینالمللی فعالیت و حضور داشتند، ارتش اسرائیل عادت داشت که کودکان فلسطینی را هدف گیرد و در آن زمان 400 نفر از این کودکان را که نیمی از آنها زیر 12 سال بودند، کشته بود. تقریباً در همه این موارد هیچ جریمه و مجازاتی برای کسانی که دست به قتلها میزدند، در نظر گرفته نشد.
* جنایت شهرکنشینها و غیرنظامیان اسرائیلی مصونیت قضایی و انتظامی دارد
ارایه مصونیت به عاملان این جنایات همچنین اگر این جنایات توسط غیرنظامیان اسرائیلی بخصوص شهرکنشینان اسرائیلی علیه فلسطینیها صورت میگرفت، توسط پلیس و دادگاههای اسرائیل نیز دنبال میشود. تا به امروز، پرونده 91 درصد از تحقیقات درباره جنایات صورت گرفته توسط اسرائیلیها علیه فلسطینیها و داراییهای آنها در حالی بسته شدند که هیچ اعلام جرمی برای کسی صادر نشد.
* پس از هفت سال قاضی دادگاه راشل و همکارانش را به دفاع از تروریستها متهم کرد
والدین راشل که از عدم رسیدگی به پرونده قتل دخترشان خسته شده بودند، در سال 2005 دادخواستی مدنی به یکی از دادگاههای اسرائیلی نوشته و علیه وزارت دفاع اسرائیل اقامه دعوی کردند. آنها امیدوار بودند که دادگاه بتواند حسابرسی شفاف و معتبری از پرونده که تا آن زمان رد شده بود، به دست آورد. پانزده جلسه رسیدگی در شهر حیفا برگزار شد و 23 شاهد در این پرونده شهادت دادند. با این حال روند رسیدگی به این پرونده 7 سال طول کشید تا این که در 28 اوت 2012 بود که قاضی «اودد گرشون» در نهایت حکم را صادر کرد. گرشون در تصمیم 62 صفحهای خود اعلام کرد: من این دعوی را رد میکنم.
او ادعا کرد که راشل کوری و دیگر اعضای جنبش همبستگی بینالمللی به قصد و با انتخاب خود ورود به منطقهای را که هر روز شاهد درگیری است انتخاب کردند و در راستای حفاظت از تروریستها عمل کردهاند. قاضی ادعای ارتش مبنی بر این که راننده بولدوزر راشل کوری را ندیده بود، پذیرفت. به گفته قاضی، در هر صورت راشل اقدام غیرعقلانی کرده بود. قاضی گفت که "خانم کوری به راحتی میتوانست از راه بولدوزر کنار برود همان کاری که همه عادمهای عاقل انجام میدهند. اما او این کار را نکرد و در نهایت مسئول مرگ خویش است."
بنا به گفته حسین ابو حسین، وکیل خانواده کوری، قضاوت قاضی گرشون "شبیهترین نسخه به وکیل دولتی بود که میتوانست توسط او نوشته شود".
* از دید قاضی پرونده راشل کوری اهالی غزه حق دفاع از خودشان ندارند
شاید ذهنیت قاضی روشنترین موضوعی باشد که خود گویای قضاوت درباره این پرونده باشد. در دنیای گرشون، ارتش اسرائیل به دنبال دخالت در محاصرهای نبوده است که غزه را به بزرگترین زندان غیرسرپوشیده بدل کرده اما شهرکسازیهای غیرقانونی ادامه یافته است. و این که به همین خاطر، هر واکنشی از سوی اهالی غزه نمیتواند به عنوان اقدامی مشروع مقاومت و دفاع از خود قلمداد شود. بلکه مردم غزه در بهترین حالت حامیان تروریستها و در بدترین حالت خودشان تروریستند.
* همه شاهدان ارتش اسرائیل با نام مستعار و پشت پرده در دادگاه شهادت دادند
این الگویی است که ذهنیت قاضی و همه شاهدان ارتش اسرائیل در آن باقی ماندهاند. این شاهدان همگی از پشت پرده و با استفاده از نام مستعار در دادگاه شهادت دادند. این کار هم به بهانه دلایل امنیتی انجام شد. همه آنها اساسا یک حرف مساله گفتند و آن این بود که «ما راشل کوری را ندیدم و اگر هم کسی را دیدیم غیرنظامی نبود.
اما چرا؟ یکی از افسران اسرائیلی که در این دادگاه شهادت داد به نام «آکا یوزی» گفت که بخاطر این که اسرائیل در جنگ با فلسطینیها است و در طول جنگ غیرنظامی وجود ندارد. تنها تروریستها و هوادارانشان (منظور راشل کوری) حضور دارند و اسرائیل سربازانش را بخاطر درگیری با آنها تحت تعقیب قضایی قرار نمیدهد.
* مصونیت برای جنایتکاران تنها در اسرائیل نیست، آمریکا هم همینطور است
این مصونیت از پیش تعیین شده تنها منحصر به اسرائیل نیست. درست چندروز بعد از این که تصمیم دادگاه راشل کوری اعلام شد، تصمیم دیگری این بار از سوی وزارت دادگستری آمریکا اعلام گشت. این وزارتخانه تحقیقات خود را درباره مرگ زندانیان هنگام بازجوییها توسط سیا و بخاطر استفاده از شکنجه، خاتمه داد. هیچ حکمی علیه شکنجهگرها در این پروندهها به بهانه «نبود دلایل و شواهد» صادر نشد. منظور این حرف شواهد و مدارکی است که خود دولت از انتشار آن خودداری میکرد تا نبود دلایل برای حکم را موجه و پذیرفتنی جلوه دهد.
اتحادیه آزادیهای مدنی آمریکا این تصمیم را «یک رسوایی محض» توصیف کرده و اعلام کرد: ادامه این مصونیتها قوانین پذیرفته شده جهانی در ممنوعیت شکنجه و دیگر رفتارها را تضعیف می سازد.
* اسرائیل تحت نام امنیت ملی هر کاری میکند
اگر به کسی برخورد کردید که یک جمعیتی را محکوم میکند و آماده است تا اقدام خشونتبار بر اساس باور خود انجام دهد، بهتر است او را بیمار نژادپرست یا بیگانههراس یا میهنپرست پارانویایی بخوانید. اما چه خواهد شد اگر همین تمایلات و احساسات بیمارگونه به صورت نهادینه درآید؟ حکومتی که میگوید همه اعراب (مسلمان یا مسیحی) مظنون هستند و باید در معرض نظارت، تبعیض، تنبیه جمعی و اقداماتی بدتر قرار گیرند. شما به این کار چه میگویید؟ امنیت ملی؟ البته این عبارتی است که ما اغلب از آن استفاده میکنیم. منظور از «ما» در جمله قبلی، عبارتست از همه سیاستمداران، رسانهها، کارکنان امنیتی، کارشناسان و نظایر آنها. آن چه از این بحث بر میآید این است که به نام امنیت ملی ما میتوانیم هر چیزی را از جمله کشتار کودکان غزه و شکنجه مردم در زندانها توجیه کنیم. زندانهایی که مکان آنها سری نگاه داشته میشود و آدمهایی که فعال صلح 23 ساله را با بولدوزر بزرگ زیر میگیرند.
این مسئلهای است که ماجرا راشل کوری نشان داد در مورد اسرائیل صدق می کند. فرقی نمیکند که چه چیزی باعث و دلیل این امر است که هم افراد و هم کلیت سازمانهای دولتی در اسرائیل همه فلسطینیها را به چشم دشمن مینگرند. اسرائیلیها و حامیان صهیونیست آن می توانند تا ابد درمورد هولوکاست حرف بزنند (یا آمریکاییها میتوانند درباره 11 سپتامبر حرف بزنند). اقداماتی که ریشه در چنین جنبه نژادپرستانه دارد هنوز خلاف انسانی و جنایت است. چنین چیزی جنگی ابدی است.