به گزارش خبرنگار ورزشی خبرگزاری فارس، همه جا صحبت از موفقیت تیم ملی والیبال و ناکامی تیم ملی فوتبال ایران و شکست تاریخی برابر لبنان است. اگر چه شاید در نگاه اول این دو رشته با هم قابل مقایسه نباشند اما میتوان با بررسی موارد مختلف به نتایجی رسید که قابل تامل است.
هر دو تیم مربیان خارجی و مشهوری به خدمت گرفتهاند؛ کارلوس کیروش و خولیو ولاسکو، یکی با دستمزدی میلیون دلاری و دیگری با دستمزدی چند صد هزار یورویی.
نتیجه استخدام ولاسکو پیشرفت چشمگیر والیبال و افتخار آفرینی در این رشته ورزشی بود به طوری که برای اولین بار به لیگ جهانی رسیدیم و والیبالمان متحول شد(اگر چه به المپیک نرسیدیم و این مسابقات مهم را از دست دادیم)، در حالی که کارلوس کیروش هنوز نتوانسته تاثیر مثبتی در فوتبال ایران بگذارد و حتی رکوردهای منفی و تلخی مثل شکست تاریخی برابر لبنان در کارنامه این مربی پرتغالی و فوتبال ایران به ثبت رسیده تا دلزدگی مردم از فوتبال بیشتر شود.
برخی تصور میکنند ولاسکو با عشق به ورزشگاههای ایران میرود و مسابقات لیگ برتر والیبال را تماشا میکند و به همین دلیل هم میتواند پدیدهها و استعدادهایی مثل فرهاد قائمی، امیر غفور، پوریا فیاضی و... را در ایران کشف و معرفی کند اما این مسئله واقعیت ندارد! زیرا ولاسکو برخلاف تصور کمتر در ورزشگاههای ایران حاضر میشود و حتی بسیاری از مربیان لیگ برتری از اینکه این مربی آرژانتینی در ورزشگاههای ایران حضور فیزیکی ندارد و مسابقات لیگ برتر والیبال فصل گذشته را از نزدیک تماشا نکرده از او انتقادهای زیادی کردند و ولاسکو را مربی پروازی دانستند.
این مربی آرژانتینی هم در دفاع از این انتقادها گفت من فیلم تمام مسابقات لیگ برتر را با دقت و ذرهبین نگاه میکنم و حضور فیزیکی لازم نیست. ولاسکو با خط زدن بازیکنان بزرگ و حضور جوانان نشان داد که به اسمها هیچ کاری ندارد در حالی که کیروش روی اسمها تکیه زیادی میکند. کیروش هرازگاهی در مسابقات لیگ برتر در ورزشگاههای تهران و به ندرت در شهرستانها حاضر میشود تا لیگ برتر را نگاه کند و زیر نظر داشته باشد اما در عمل میبینیم بازیکن جدیدی از لیگ برتر در تیم ملی دیده نمیشود.
کیروش به همان بازیکنان قدیمی و در نهایت اسم و رسمدارها بسنده میکند و نهایتا به سراغ دورگههای ناشناختهای در اروپا میرود که البته به این بازیکنان (مثل نظری) هم بازی نمیدهد! اما ولاسکو در هر تورنمنتی یک پدیده برای والیبال ایران رو کرده است. پدیدهای نه از بازیکنان دورگه خارج نشین بلکه از شهرهای مختلف ایران؛ از گنبدکاوس تا آمل.
شاید مهمترین تفاوت عملکرد کیروش و ولاسکو همین باشد که حضور فیزیکی سرمربی تیم ملی فوتبال در ورزشگاهها سودی برای فوتبال ایران نداشته اما ذرهبین ولاسکو پدیدههایی را به والیبال ایران معرفی کرده است.
زمانی که کیروش به ایران آمد همه مربیان از علی دایی تا سایر منتقدان امروزیاش از او به عنوان یک مربی بزرگ یاد کردند ولی امروز همه برایش شمشیر را از رو بستهاند و از عملکرد ضعیفش در بخش فنی و همچنین بیتوجهی آشکارش به لیگ برتر انتقاد میکنند در حالی که ولاسکو از روز اول مورد انتقاد مربیان لیگ برتری والیبال بود.
برخی مربیان والیبال از مرخصیهای این مربی آرژانتینی انتقاد میکردند، برخی دیگر حتی حاضر نمیشدند با ولاسکو همفکری کنند یا از او مسایل فنی و روز دنیا را بیاموزند این در حالی است که ولاسکو بارها به مربیان لیگ برتری میگفت «در هر زمانی از شبانه روز که خواستید در خدمت شما هستم» اما برخی مربیان ایرانی یه سمت ولاسکو نمیرفتند در حالی که برخی از آنها حاضرند میلیونها تومان هزینه کنند تا در کلاسهای مربیگری والیبال که شاید استادش شاگرد ولاسکو بوده شرکت کنند.
در آن سو کیروش یک بار جلسه همفکری با مربیان لیگ برتری برگزار کرد که خیلی مورد توجه مربیان قرار نگرفت و فقط 7 مربی لیگ برتری فوتبال در این جلسه شرکت کردند و بعد از آن مربیان مدام در رسانهها از کیروش انتقاد کردند.
کیروش در روزهای اولی که به ایران آمد به خبرنگاران گفت: «من جواب همکارم را در رسانهها نمیدهم و هر مطلبی باشد با خودشان در میان میگذارم» اما چند ماه بعد او نه تنها علیه برخی از همکاران ایرانیاش بلکه حتی علیه مسئولان ارشد فدراسیون فوتبال مصاحبه کرد. او علیه غلامرضا بهروان سرپرست سازمان لیگ مصاحبه کرد، عزیز محمدی را به باد انتقاد گرفت، از پرویز مظلومی انتقاد کرد؛ در حالی که ولاسکو حتی در اوج بیتوجهی مربیان ایرانی به خودش سخنی خارج از ادب علیه مربیان ایرانی بر زبان نیاورد. کیروش حتی به خودش این اجازه را داد که سرپرست تیم ملی فوتبال را حذف کند.
تفاوت آشکار دیگر این دو مربی در همان روزهای اول حضورشان در ایران مشهود بود؛ ولاسکو زمانی که آکادمی والیبال ایران را دید مثل کیروش گفت که تجهیزات و امکانات شما قدیمی است و باید به روز شود اما بهتر است اول در والیبال پیشرفت کنید و بعد مسایل سختافزاری حل میشود. البته که فدراسیون والیبال امکانات مد نظر ولاسکو را فراهم کرد اما سؤال این است که امکانات کنونی فوتبال آنقدر ضعیف است که برای اولین بار در تاریخ به لبنان ببازیم؟
ولاسکو با هدف پیشرفت والیبال ایران کارش را شروع کرد و مدام نگفت خودتان را با ژاپن و کره جنوبی مقایسه نکنید بلکه میگفت توانایی و پتانسیل ایرانیها بالاست و میتوانند به بهترینها در جهان فکر کنند در حالی که کیروش در پاسخ منتقدان میگفت نباید خودتان را با کره و ژاپن مقایسه کنید و بازی با تیمی مثل برزیل و اسپانیا برای شما فایدهای ندارد ولی ولاسکو با استفاده از ارتباطش با فدراسیون والیبال ایتالیا تیم ملی ایران را به یک تورنمنت معتبر در ایتالیا با هزینه میزبان برد.
تفاوت این دو نگرش و این دو تفکر امروز فاصله تیم ملی فوتبال و والیبال ما را رقم زده است. البته که نباید تمام موفقیتها و ناکامیها را به حساب ولاسکو و کیروش گذاشت. مدیریت فدراسیون والیبال هم در موفقیتهای تیم ملی والیبال سهم بزرگی داشته است. فدراسیونی که در آن یزدانی خرم بسیار خوب کار کرد و پس از آن داورزنی راهی را که یزدانی شروع کرده به سرانجام رساند.
در فدراسیون والیبال به ولاسکو گفته شد لیگ برتر والیبال را نمیتوانند به خاطر اردوی بلند مدت تیم ملی تعطیل کنند و برگزاری لیگ در اولویت بود زیرا مدیران ارشد فدراسیون والیبال میدانستند از دل لیگ برتر منظم و قوی بازیکنان خوب و آماده تحویل تیم ملی میشود اما فدراسیون فوتبال بعد از حضور در جام جهانی 2006 اسیر لج و لجبازی شد و فیفا فدراسیون ما را تعلیق کرد تا مدتها درگیر تدوین اساسنامه باشیم و پس از آن نیز سکاندار فوتبال به ظاهر حرفهای ایران به علی کفاشیان سپرده شد؛ مردی که به اعتراف خودش در 4 سال اول ریاستش اختیاری نداشت و به کنایه گفت:« لیوانی دستش نبود!» اکنون هم که کفاشیان به چم و خم فوتبال آگاه شده مشکلات دیگری وجود دارد.
حاصل تمام این تفاوتها این بود که والیبال ایرانی که در آسیا رنگ قهرمانی را ندیده بود به لیگ جهانی رسید و فوتبالمان که زمانی در آسیا قدرت اول بود حالا شبیه یک تیم درجه دوم شده؛ تیمی که حتی نمیتواند از پس فوتبال آماتور لبنان هم برآید.
ولاسکو اکنون به کشورش رفته و امیدواریم قراردادش را با فدراسیون والیبال ایران تمدید کند اما کیروش اکنون زیر تیغ تند انتقادات است تا جایی که یک خبرنگار لبنانی که فوتبال کشورش در آسیا قابل اعتنا نیست به خودش اجازه میدهد به مربیای که زمانی در منچستریونایتد و رئال مادرید حضور داشته توهین کند.
کیروش اگر میخواهد از اعتبار فوتبالش در ایران و آسیا دفاع کند باید با تیم ملی ایران نتیجه بگیرد وگرنه ادامه این رفتار - که برخی میگویند با غرور است و از بالا به همه چیز نگاه میکند- باعث میشود به اعتبار و حیثیت فوتبال ایران و حتی حیثیت حرفهای خودش لطمه وارد شود. کیروش باید اول خودش باور کند که فوتبال ایران با وجود تمامی مشکلات سخت افزاریاش میتواند در آسیا آقایی کند تا بتواند این باور را به بازیکنان تیم ملی منتقل کند درست مثل ولاسکو وگرنه ممکن است پایان تلخی در انتظار تیم ملی فوتبال ایران و کارلوس کیروش باشد.