نايب قهرمان رقابت هاي پرتاب ديسک المپيک 2012 لندن آنقدر از وعده هاي پوچ و تو خالي برخي مسئولان دلگير و ناراحت است که هر گاه مي خواهد در مورد آن صحبت کند اشک در چشمانش جمع مي شود. "دروغ" او را آزارده خاطر کرده است. شايد به همين خاطر است که احسان حدادي احساس مي کند بايد برود خارج از ايران و فقط به تحصيل فکر کند. او مي خواهد ورزش را کنار بگذارد چرا که از اين همه وعده دادن و عمل نکردن خسته شده است. او اولين مدال تاريخ دووميداني ايران در المپيک را کسب کرده است اما ديگر انگيزه اي براي ادامه دادن ندارد.
خيلي ها گفتند مدال نقره او ارزشش از مدال طلاي المپيک بيشتر بود اما آنجا که بايد به کمک اين قهرمان بيايند، تنها با وعده اي دلش را خوش مي کنند و مي روند پي کارشان. احسان حدادي که حالا يک پرسپوليسي است ضمن حضور در خبرگزاري مهر، گفتگويي مفصل با گروه ورزشي انجام داد که در زير مي خوانيد:
* خبرگزاري مهر: شب فينال بازيهاي المپيک 2012 با توجه به ذهنيت قبلي شما از المپيک 2008 پکن چگونه بود؟ آيا اذيت نمي شديد؟
- حدادي: حقيقا آن شب يکي از راحتترين شبهاي زندگيام بود. ضمن اينکه در روز فينال مسابقات پرتاب ديسک بازيهاي المپيک هم، يکي از کم استرسترين روزهاي عمرم را سپري کردم. هيچ بايدي وجود نداشت که من مدال اين رقابتها را کسب کنم. ميگرفتم يا نميگرفتم، تفاوت چنداني نميکرد. دليل اين صحبت من هم اين است که اصلا انگيزهاي براي قهرماني و کسب مدال در المپيک نداشتم.
* چرا؟
- به اين دليل که وقتي سال گذشته در رقابتهاي جهاني مدال کسب کردم، کسي
براي استقبال از من، به فرودگاه نيامد و هيچ چيزي هم به من ندادند. برخي
وقتي يک مدال در مسابقات نوجوانان آسيا کسب مي کنند، خيلي چيزها از کنارش
براي آنها درميآيد، اما براي من هيچ چيزي جز يک حواله خودروي 206 نداشت.
پس از دوماه به جاي خودرو، تنها 13 ميليون تومان به دستم رسيد. در بازيهاي
المپيک 2012 لندن بايدي در کار نبود که مدال کسب کنم.
* اما مردم مي خواستند که شما مدال کسب کنيد؟
- من نميدانم مردم چه چيزي ميخواستند، اما از خودم توقع بالايي نداشتم که
بگويم حتما بايد مدال المپيک را کسب کنم. البته بايد بگويم که "ديميتري
يانچف" دکتر و "بوخونوسف" مربيام خيلي ميخواستند که من مدال کسب کنم.
* در مسابقات قبلي ثابت کرده بوديد که ميتوانيد مدال کسب کنيد.
- خودم ميدانستم که ميتوانم مدال کسب کنم اما اين نبود که بخواهم خيلي به آن فکر کنم.
* دور مقدماتي وقتي اولين پرتاب را انجام داديد و مجوز حضور در فينال را
کسب کرديد، خيلي زود ورزشگاه را ترک کرديد. دليل اين کار چه بود؟
- دليلي نداشت در ورزشگاه بمانم. هر ورزشکاري که ديسک را 65 متر پرتاب
ميکرد، راهي فينال ميشد. وقتي پرتاب اولم بالاي اين رکورد بود، ساکم را
جمع کردم و از ورزشگاه خارج شدم.
* فکر مي کردي هارتينگ در آخرين پرتاب شما را بگيرد؟
- بله فکر ميکردم که چنين اتفاقي رخ بدهد، اما بحث انگيزه خيلي موضوع مهمي
بود. هر چند هميشه براي خودم ورزش کردم اما خيليها به من قول داده بودند.
اين مدالي هم که کسب کردم، براي خودم گرفتم، نه کسي ديگر.
* منظورتان چيست؟
- مردم خيلي از به دست آوردن اين مدال خوشحال شدند و من آن را به مردم و
کودکان سرطاني تقديم کردم، اما هميشه براي دل خودم ورزش کردم. هيچگاه براي
پول اين کار را نکردم. هميشه مي گويم وقتي کسي قولي مي دهد بايد به آن عمل
کند. نبايد دروغ بگوييم چون ما يک کشور اسلامي هستيم پس دروغ گفتن در آن
حرام است و لطفا کسي دروغ نگويد!
* در فينال با اولين پرتاب فشار خيلي زيادي را به حريفانت وارد کردي. وقتي حريفانت ديسک هايشان را پرتاب ميکردند، کلاهي را روي سرت کشيده بودي. دليلش چه بود؟
- هواي لندن در روز مسابقه سرد بود. ميخواستم براي خودم يک پتو سر مسابقه بياورم. هميشه عادت دارم در جايي بروم که کسي را تا زمان پرتاب بعديام نبينم. پتو کمي بزرگ بود و در ساکم جا نميشد. وقتي ديدم نميشود لباس کلاه دارم را با خودم بردم.
* يعني نميخواستيد پرتابهاي ديگران را ببينيد؟
- من اصلا پرتابهاي ديگران را نگاه نکردم. اشتباه حريفانم اين بود که
پرتابهاي ديگر رقيبان را نگاه مي کردند. به طور مثال وقتي شما نگاه
ميکنيد حريفتان 67 متر پرتاب کرده است، شما هم پيش خودتان ميگويد که من
بايد 68 متر پرتاب کنم. در اين رشته اگر بخواهيد زور بزنيد، ديسکتان 5 متر
کمتر پرتاب مي شود. در پرتاب ديسک بايد زور بزنيد و بايد ريلکس باشيد.
"هارتينگ" به اين خاطر نتوانست خودش را تا پرتاب پنجم جمع کند چون با زور
ديسک را پرتاب ميکرد. به همين دليل نمي توانست پرتاب کند. زماني که الکنا
67 متر پرتاب کرد، من اصلا به پرتاب او نگاه نکردم. حتي گوشهايم را گرفته
بودم که صداي بلندگوي ورزشگاه را نشنوم. وقتي من 68 متر پرتاب کردم، تابلوي
نتايج را نگاه کردم و ديدم که الکنا 67 متر پرتاب کرده است. مطمئنا اگر
پرتاب الکنا را نگاه ميکردم، پرتابم 65 متر ميشد.
* هارتينگ با گفتن اينکه مشخص نيست حدادي در کجا تمرين مي کند، عليه شما جو رسانه اي را ايجاد کرده بود.
- هارتينگ کمي مشکل مغزي دارد! در مصاحبه با شبکه ZDFآلمان هم اين را گفتم
که او مغزش خراب است. زماني که آلمان بودم، 6 بار تست دوپينگ از من گرفته
شد. در آلمان تمرين ميکردم همه و از جمله مسئولان فدراسيون جهاني
دووميداني، ميدانستند من در کجا تمرين ميکنم. همه چيز کاملا مشخص بود و
ميدانستند چه ساعتي و کجا تمرين ميکنم. در آنجا سر تمرين از من تست
دوپينگ ميگرفتند. هارتينگ اين حرفها را مي زد که من هم شروع به مصاحبه
کردن کنم. من هم هيچ چيزي در آلمان نگفتم؛ اما واقعا خوشحالم کسي نميگويد
حدادي شانسي مدال نقره المپيک را کسب کرد. از اين موضوع واقعا خوشحالم که
همه ميگويند "هارتينگ" آلماني شانسي طلا گرفت. واقعا هم شانس آورد و همه
ميدانند که حق من مدال طلاي المپيک بود.
* براي بازيهاي المپيک دست راستت را بسته بوديد. عدهاي معتقد بودند که
احسان اين کار را انجام داده که اگر مدال کسب نکرد، بگويد مصدوم بودم.
- دوستاني که چنين صحبتهاي را ميکنند، خيلي به من لطف دارند. به خاطرهمين
مسائل و انتقادات بود که مدال کسب کردم. دست همه آنها را ميبوسم که طي
چند سال اخير تا اين حد از من انتقاد کردند و ميگفتند که تمام شدهام.
حرفهاي آنها روحيه و انگيزهاي مضاعف به من ميدهد. خيلي از آنها
سپاسگزارم. فقط اين را ميگويم که 2 ماه مانده به آغاز رقابتهاي المپيک،
دستم درد ميکرد. در واقع پس از رقابتهاي ليگ الماس ايتاليا، دستم درد
گرفت. 10 روز پس از مسابقات ايتاليا چون تمريناتم سنگين شده بود، در عضله
سينهام احساس درد کردم. البته چون تجربه چنين حالتي را در 4 سال پيش به
دست آورده بودم، اصلا به آن فکر نکردم و خيلي بيتفاوت پيش دکتر ميرفتم و
آمپول دستم را هر روز در ساعت مقرر تزريق ميکردم. دستم درد داشت. دو هفته
مانده به المپيک کمي درد سينهام کمتر شد، اما بازهم درد داشتم. البته هواي
آلمان باراني بود و زماني که باران ميباريد، دستم خيلي درد ميگرفت.
دکترم در زمان طول درمان به من گفت که چيزي نيست. او خيلي به من روحيه
ميداد. در آن مقطع به فکر هيچ چيزي نبودم.
* تاثير "کيم بوخونوسف" در اين مدال چقدر بود؟
- تاثير کيم از نظر تکنيکي 70 درصد بود، اما از نظر روحي اصلا خوب کار
نميکرد. دليلش هم اين بود که او پير است و نميتوانست آنطور که بايد و
شايد به من روحيه بدهد. امور تکنيکي را کيم انجام ميداد و روحيه را
"ايگور" ماساژور و دکترم انجام مي داد.
* مسئولين براي تماشاي رقابتهاي شما به ورزشگاه ميآمدند؟
- مسئولين فدراسيون که حضور داشتند. گويا افشارزاده و سجادي هم در جايگاه ويژه حضور داشتهاند که البته من آنها را نديدم.
* علي آبادي رئيس کميته ملي المپيک در آخرين نشست خبري اش اظهار داشته بود که خودم را در مدال احسان شريک و سهيم مي دانم.
- حتما کمک کردهاند.
* افرادي در بدنه ورزش و فدراسيون قبلي حضور داشتند که به نوعي سعي در حذف شما را داشتند.
- خدا دوبار به بندههايش ميخندد. يک بار وقتي که بخواهد کسي را بالا ببرد
و بنده بخواهد آن را پايين بکشند. بار ديگر هم زماني است که بخواهد کسي را
زمين بزند و بنده بخواهد آن را بالا بکشد. اين چيزها واقعا خندهدار است
که کسي بخواهد من را زمين بزند. مگر آنها کي هستند که بخواهند من را به
زمين بکوبند؟ و يا من چه کسي هستم که بخواهم آنها را خراب کنم؟ به نظرم
هرچه که خدا بخواهد همان مي شود. خدا ميداند به بندهاش چقدر بدهد و کدام
بندهاش چقدر جنبه دارد. فکر مي کنم جنبهام اين بوده است که خداوند به من
مدال نقره المپيک را بدهد. شايد اگر جنبهام بيشتر بود به طلا دست پيدا
ميکردم.
* رحيمي معاون اول رئيس جمهور قول پاداشي به شما داده بود. آيا آن را به شما داد؟
- خير من چيزي نگرفتم.
* به رئيس جمهور ايران هم پيش از بازيهاي المپيک قول داده بوديد که
ديسک را بالاي 70 متر پرتاب خواهيد کرد که موفق به تحقق اين امر نشديد.
- بله به ايشان قول داده بودم که چنين کاري را انجام بدهم، که البته اگر
آخرين پرتابم خطا نميشد 70 متر را پرتاب ميکردم. تمام تلاشم را در المپيک
کردم. وقتي وي را ديدم به من گفت که از نظر من مدال تو طلا است.
* آيا اين مدال ميتواند چراغ دووميداني را روشن کند و ما بتوانيم در رشته هاي ديگر مدال کسب کنيم؟
- هميشه فکر مي کنم اولين کار خيلي سخت است. اولين نفري که جلو ميرود کار
سختي دارد. پس از آن، کارکمي راحت ميشود؛ اما واقعا کسب مدال در المپيک
خيلي دشوار است. نمي خواهم بگويم امکان ندارد و نمي شود مدالي ديگر در
المپيک به دست آورد، اما تصاحب مدال در المپيک واقعا کار دشواري است. خيلي
بايد براي آن زحمت بکشيم. در حال حاضر ورزشکاراني را که ميبينم،
نميتوانند مدالي در المپيک کسب کنند. کسب مدال پروسه چند سالهاي
ميخواهد. ضمن اينکه کلاس کاري کسي که ميخواهد در دووميداني مدال بگيرد،
با سايرين متفاوت است. يعني شما بايد از خيلي چيزها از جمله تجربه ديگران،
استفاده کنيد. با افراد بزرگ در اردوهاي مختلف شرکت کنيد. هيچکدام از
اردوهايي که در آن شرکت ميکردم، بيهوده نبود. وقتي ميخواستم به کمپ
آفريقا بروم که نگذاشتند، گزاف نبود. ميخواستم به آنجا بروم و ببينم که
ديگران چگونه تمرين ميکنند. کسي که قرار است دکتر شود، بايد پروسه زماني
خاصي را طي کند و پس از آن مي تواند دکتر شود. اين در هر زمينهاي صدق مي
کند. حکايت من هم دقيقا همين بود.
* اردوي آفريقا چرا لغو شد؟
- حقيقا نمي دانم چرا کنسل شد. احتمالا چون قصد داشتم براي تفريح به آنجا بروم لغو شد.
* تکيلف کيم بوخونوسف چه شد؟
- او براي هميشه از ايران رفت. او به نوعي بازنشسته شد. البته به من گفت هر
وقت کمک خواستي به مسکو بيا تا کمکت کنم. کيم ديگر نميخواهد مربيگيري
کند. او مي گويد مربي خوب ديگر نيست و همه مرده اند.
* پس از کيم بوخونوسف چه کسي مربيات ميشود؟ آيا برنامه مشخصي براي جذب مربي داريد؟
- به نظرم کيم بوخونوسف بهترين مربي دنياست. يکي از شاگردان او 12 بار
رکورد دنيا را جابه جا کرده است. يکي ديگراز شاگردانش در 7 گانه قهرمان
المپيک شده بود. ورزشکاري را در پرتاب ديسک قهرمان المپيک کرد و من را هم
به مدال المپيک رساند. تکنيکش بي نظير است. حيف که کمي پير شده است. اگر
جوان بود هميشه با او کار مي کردم. بدون مربي نمي توانم تمرين کنم اما سعي
مي کنم انتخاب خوبي در اين راستا انجام بدهم. گزينه خاصي را مد نظر ندارم
اما خيلي ها خودشان پيشنهاد همکاري به من داده اند.
* فکر ميکنيد عمر ورزشي "الکنا" تمام شده که افت کرده است؟
- الکنا 42 سالش شده است و ديگر سنش بالا رفته. آخرين مسابقه فصل جاري را
با هم در استوني برگزار خواهيم کرد. اين رقابت آخرين مسابقه دروان حرفهاي
الکنا خواهد بود و اين پرتابگر براي هميشه از دنياي قهرماني خداحافظي مي
کند. براي او سوغاتي خوبي از ايران خواهم برد.
* يکي از دوندگان گفته بود که فدراسيون تمام هزينهها اين رشته ورزشي را صرف احسان حدادي مي کند.
- پولهايي که خرج من ميکنند فقط ورودي ندارد، بلکه خروجي هم نيز دارد.
ماحصل آن مدالهايي است که کسب ميکنم. 2 مدال طلاي بازيهاي آسيايي دارم. 6
بار رکورد آسيا را جابهجا کردهام. 4 طلاي قهرماني آسيا دارم. 2 مدال
جامجهاني در کارنامهام ثبت شده است. علاوه بر آن داري يک مدال جهاني و يک
مدال المپيک هم هستم. شما مدالهاي تمام ورزشکاران دووميداني را جمع کنيد و
ببنيد که اين اندازه ميشود؟
* رضا قاسمي دونده 100 متر ايران گفته بود که ميخواهد با هزينههاي شخصي براي تمرين راهي جامائيکا شود.
- فکر مي کنم چنين طرز تفکري ميتواند کمکش کند. اما اين را هم نبايد
فراموش کنيم که ژنتيک سياه پوستان براي سرعت خيلي بهتر و قويتر از سفيد
پوستان است. شايد کار قاسمي در 100 متر نسبت به من سخت ترباشد. ما در پرتاب
ديسک تا به حال سياه پوستي نداشتهايم که مدال کسب کند. سياه پوستها در
رشتههاي سرعتي خيلي خوب هستند. فکر نمي کنم در مواد سرعتي تا به حال يک
سفيد پوست قهرمان المپيک شده باشد.
* چرا امين نيکفر عملکرد خوبي نداشت؟ خيليها معتقداند چرا بايد همچين کسي در آمريکا بدون نظارت باشد و راهي المپيک شود.
- تا زماني که کسي بهتر ازنيکفر نيست، او حرف اول را مي زند. اگر کسي بهتر از او باشد بايد آن را بياورند.
* آيا او شرايط پيش رفت را ندارد؟
- او مانند ما هميشه مشغول تمرين نيست و زمان زيادي را به کار تخصيص
ميدهد. نيکفر مانند ساير ورزشکاراني که در ايران حضور دارند، حقوقي از
فدراسيون به صورت ماهيانه دريافت نميکند. شايد در طول روز يک يا نهايتا دو
ساعت تمرين کند.
* دووميداني چگونه ميتواند پيش رفت کند؟
- فکر مي کنم تا کساني که در درون اين ورزش هستند نخواهند، دووميداني
پيشرفت نخواهد کرد. حداقل تا امروز نخواستهاند که آن پيشرفت کنند. ضمن
اينکه بايد از سنين پايين استعداد يابي صورت بگيرد.
* در کشورمان استعدادهاي خوبي داريم اما برنامه خاصي نيز براي آنها نداريم.
- علاوه بر عدم داشتن برنامهاي مدون، مربياني هم نداريم که در تعدادي از
رشته ورزشکاران کشورمان را خوب تعليم بدهند. يک ورزشکاري که ميخواهد ورزش
حرفهاي را آغاز کند، بايد پايههاي خوبي هم داشته باشد.
* ميانگين سني کادر فدراسيون بالا نيست؟
- ميانگين سني فدراسيون بالا است. البته تعدادي جوان در حال حاضر آمدهاند و
مشغول کار کردن هستند. اما فکر مي کنم مديريت فدراسيون بايد بگونهاي باشد
که بتواند جوي را درست کند که ورزشکاران در آن راضي باشند.
* عملکرد افشين داوري رئيس فدراسيون دووميداني طي اين مدت چگونه بوده است؟
- داوري از زماني که آمد، دووميداني آرام شد. او زماني که به عنوان رئيس
فدراسيون دووميداني انتخاب شد، 8 ماه به آغاز المپيک زمان باقي مانده بود.
فکر ميکنم بهترين گزينه براي حضور در فدراسيون و هدايت آن، افشين داوري
بود. در آن مقطع من آرام شدم و توانستم با خيال راحت به تمريناتم ادامه
بدهم.
* اعلام کرده بوديد مدالي که در بازيهاي المپيک 2012 لندن کسب کردم، ماحصل کار کفاشيان بوده است.
- زماني که وارد دووميداني شدم، کفاشيان رئيس فدراسيون بود. در آن زمان
عازم اردوي سه ماه در اوکراين شديم. آن موقع اين اردو براي شروع کارم خيلي
خوب بود. شايد بعد از من براي ورزشکاران ديگر چنين اتفاقي رخ نداد که مربي
خارجي داشته باشند و به اردوهاي خارجي بروند. پس از کفاشيان جلالي آمد که
او هم زحمات زيادي براي من کشيد. اولين مدالهاي آسيايي و جهانيام را در
زمان او به دست آوردم. او کمک زيادي به من کرد. هرچند وي من را به اردوهاي
زيادي نمي فرستاد، اما کمک زيادي ميکرد. پس از آن کريمي به روي کار آمد و
من بهترين مدالهايم را در زمان او کسب کردم. او خيلي دوست داشت کار کند و
به من لطف زيادي داشت اما متاسفانه اطرافيانش تمايلي به پيشرفتم نداشتند.
کريمي شخصي بسيار آقاست. خيليها از او راضي بودند. پس از کريمي هم يک سال
نمي دانم فدراسيون چه بود و بعد از آن مقطع هم داوري روي کار آمد.
* نظرتان در خصوص کفاشيان و حضور او در فردوگاه چيست؟
- خيلي از او تشکر ميکنم. او هميشه به من لطف داشته است. اگر از او تعريف
ميکنم، نه از ايشان چيزي ميگيرم و نه به ايشان چيزي ميدهم. هيچ بده
بستاني بين ما نيست. البته با احسان کفاشيان حدود 12 سال است که دوستم. او
دوست صميمي من است. ما 12 سال پيش با هم به اوکراين رفتيم و اين نيست که
تازه با هم آشنا شده باشيم. کفاشيان خيلي لطف کرد که براي استقبال از من به
فرودگاه آمد. هر کسي که برايم زحمت بکشد، هر جا بشينم از او تعريف ميکنم.
شايد خود کفاشيان راضي نباشد من تا اين حد از او تعريف کنم اما از هر کسي
که براي من زحمت کشيده است، همينجا تشکر و قدرداني ميکنم.
* چرا تا به ايران بازگشتيد راهي آذربايجان شديد؟
- اين کار را براي دل خودم انجام دادم. شب قبل از اينکه به ايران بيايم
متوجه شدم در آذربايجان زلزله آمده است. در لندن با امين نيک فر هم اتاق
بودم. به او گفتم امين ايران زلزله آمده. او گفت، چند نفر مردهاند و من
گفتم، فکر مي کنم 300 نفر باشند. به او گفتم به محض اينکه به ايران برسم
راهي آذربايجان خواهم شد. حضور در اين شهر وظيفه ام بود.
* چرا مدالت را به کودکان سرطاني هديه کردي؟
- قبل از اينکه از ايران براي حضور در اردوي تمريني آلمان بروم، پيش
بچههاي محک رفتم. آنها يک لباس به من دادند و گفتند که اين لباس را در
روز مسابقه پرتاب ديسک بازيهاي المپيک بپوش که در لندن به دليل مسائل
تبليغاتي اجازه ندادند آن را بپوشم. يکي از بچه هاي محک گفت امکان دارد پس
از اينکه مدال گرفتي، آن را به ما بدهي؟ به آنها گفتم چشم اگر مدال گرفتم
حتما آن را به شما ميدهم. فکر مي کنم بچه هايي که دچار بيماري سرطان
هستند، پاکترين و تميزترين آدمهاي روي کره زمين هستند چون نه گناهي
کردهاند، نه کسي را اذيت کردهاند و نه دروغ گفتهاند. آنها در سن خيلي
پايين دچار چنين بيمارياي شدهاند و هيچ کس هم نميداند که اينها تا چه
زماني زنده هستند. هر موقع که به آنجا سر مي زني، ميبيني که يکي از آنها
ديگر آنجا نيست.
* چه اتفاقي رخ داد که پرسپوليسي شديد؟
- رويانيان اولين مديري بود که چنين کار پسنديده اي را انجام داد. فکر مي
کنم او فقط به فکر خودش نبود چرا که اکثر مديران ما فقط به فکر خودشان
هستند. او با اين کارش نشان داد که دوست دارد رشته هاي ديگرهم پيشرفت کنند.
او براي کمک آمده است. بايد از رويانيان ممنون باشيم و افرادي که اينچنين
روحياتي را دارند؛ تعدادشان را بيشتر کنيم. خيلي خوشحالم پس از 2 سال در
ليگ شرکت کردم.
* فکر نمي کنيد حضورتان در پرسپوليس باعث کم شدن محبوبيتتان شود؟
- من يک ورزشکار ملي هستم. درست است باشگاهم پرسپوليس است، ولي اين دليل
نميشود که مردم فکر کنند رقيب تيم محبوبشان هستم و بخواهند حرفهاي به دور
از ادب به من بزنند. من يک ورزشکار مليام که در المپيک مدال کسب کردهام و
مردم به خوبي اين موضوع را متوجه مي شوند.
* پس از قهرماني در المپيک چه پاداشي گرفتيد؟
- در مراسم تجليل از قهرمانان المپيک، 150 سکه از وزارت ورزش گرفتم و 50 ميليون تومان هم فدراسيون دووميداني به من پاداش داد.
* به عنوان قهرمان المپيکي که خيلي دلش پر است، از مسئولين چه توقعي داريد؟
- من هيچ توقعي ندارم.
* دلسرد شدهايد؟
- نه دلسرد نشده ام اما ديگر با آدمهايي که به قولهايشان عمل نميکنند
کاري ندارم. ديگر هيچ درخواستي از کسي ندارم. بعضي حرف ها و رفتارها آدم را
ناراحت و دلسرد مي کند اما من هميشه براي خودم کار کرده ام.
* هزينه شما در ماه براي ورزش چقدر است؟
- حدود 5 يا 6 ميليون تومان در ماه براي تمريناتم هزينه صرف مي کنم.
* چقدر فدراسيون به شما حقوق پرداخت مي کند؟
- 2 ميليون تومان. خيلي خرجم بالاست و پدرم کمک زيادي به من در راه ورزش قهرماني مي کند.
* شغل ديگري هم داريد؟
- خير.
* به اين فکر کردهايد که ميخواهيد در آينده چه شغلي داشته باشيد؟
- در آينده يک مهندس خيلي خوب مي شوم. يک معمار خيلي خوب. قصد دارم در رشته
معماري به تحصيل ادامه بدهم. بنا دارم واقعا درس بخوانم و چيزهاي جديد فرا
بگيرم. ضمن اينکه اصلا دوست ندارم به من نمره بدهند.
* مجرد هستيد يا متاهل؟
- مجرد هستم. پدر و مادر اجازه نمي دهند که ازدواج کنم. به من مي گويند فعلا براي ازداوج زود است.
* کدام دروازه بان ايران را دوست داشتيد که علاقمند شديد دروازهبان شويد؟
- من خودم را دوست داشتم. از اول هم خيلي به خودم احترام مي گذاشتم. هيچ
وقت هيچ کسي الگويم نبود و خودم الگوي خودم بودم. در پرتاب ديسک هم الگويي
نداشتم.
* قرار است در تست پرسپوليس شرکت کنيد؟
- قرار است يک روز در تمرينات پرسپوليس شرکت کنم. من خيلي دروازه باني را
دوست داشتم و رويانيان هم گفت يک روز پس از مسابقات و در زمان ريکاوري به
محل تمرين تيم فوتبال بيا. البته بايد بگويم که سر تمرينات پرتاب ديسک هم
توپ داريم و در هفته دو بار دروازه باني مي کنم. کلا دروازباني را دوست
دارم.
* دوست داريد پس از پايان دوران حرفه اي مربي يا رئيس فدراسيون شويد؟
- اصلا دوست ندارم.
* در طول مصاحبه چند بار اشک در چشمانتان جمع شد. به نظر مي رسد از برخي
نامهرباني ها گلايه داريد که بخشي از آنها به وعده هاي مسئولان برمي گردد؟
- در چند سال اخير خيلي ها به من وعده داده اند اما يک درصد آن هم عملي
نشده است. من نمي دانم چرا برخي مسئولان اينقدر دروغ مي گويند. مگر کسي
آنها را مجبور کرده که وعده بدهند. اگر هم وعده اي مي دهند بايد عمل کنند.
در اين چند سال آنقدر به من وعده داده اند و به آن عمل نکرده اند که ديگر
انگيزه اي براي ادامه ورزش ندارم. شايد بخواهم ورزش را کنار بگذارم و بروم
خارج از ايران درسم را بخوانم. براي من عجيب است که چرا اينقدر دروغ مي
گويند. من از کسي انتظار ندارم اما وقتي وعده مي دهند بايد به آن عمل کنند
نه اينکه فقط شعار بدهند.