چند سال قبل که شخصیت هوشنگ کاووسی درطنز نود شبی «بدون شرح» باحرص و اطوار فریاد میزد: «دیجیتالم کجا بوده؟!» و خیلیها میخندیدند؛ هیچکس احتمال چنین روزهای دیجیتالی شدهای در سیما را نمیداد.
البته استفاده از تکنولوژی و فناوریهای روز در بخش فنی وسخت افزاری یک رسانه در هیچ جا و هیچ تفکری امری ناپسند و مذموم نیست؛ بلکه افراطگرایی و گم کردن مسیر است که خطا بشمار میآید و به خصوص اینکه محتوای رسانه به عنوان هدف اصلی، فرع شود و در اولویتهای بعدی قرار گیرد. اسفناکتر هم اینکه این مسائل فنی و سخت افزاری به عنوان بیلان و بازده فرهنگی ارائه شود، و تعبیر عوامفریبی پیدا کند. و این اتفاق این روزها از جانب سازمانی در حال وقوع است که رئیسش مدیر چند دههایی فرهنگی کشور در سطح کلان بوده و اشراف کاملی بر حوزهی رسانههای تصویری و تعریف بازدهی فرهنگی دارد.
از لحاظ فنی و در تعریفی ساده و یک خطی تفاوت سیستم دیجیتال با نسل قبلی یا همان آنالوگ در این است که درآنالوگ صدا و تصویر به ولتاژ الکتریکی تبدیل، ارسال و دریافت میشود، اما در دیجیتال صدا و تصویر در مبدا به صفر و یک تبدیل و ارسال میگردد و در مقصد، گیرندهای این صفر و یک ها را باز به صدا و تصویر برمیگرداند. از مزایای مهم تلویزیونهای دیجیتال نسبت به آنالوگ میتوان به ارسال صدا و تصویری فشردهتر ولی در عین حال باکیفیتتر اشاره کرد؛ به طوری که حجم سیگنال ارسالی یک شبکهی آنالوگ برابر با هشت شبکهی دیجیتال است.
اما فارغ از کیفیت فنی شبکههای دیجیتالی سیما که صحبت کردن در مورد آن هنوز زود است، میتوان به همین خروجی چندین ماههی شبکههای دیجیتالی دراین مدت پرداخت و آن را نقد کرد. یکسال و اندی است که از آغاز پروژهی دیجیتالایز شبکههای سیما میگذرد و علاوه بر شبکههای مطرح هشتگانه و برخی شبکههای استانیها و برونمرزی که همزمان ارسالی آنالوگ و دیجیتالی دارند، شبکههای «مستند»، «نمایش»، «آیفیلم»، «بازار»، «ورزش» و «پویا» با این سیستم آغاز به کار کردهاند و اصالت دیجیتالی دارند. اما نکتهی مهم در این میان آن است که این شبکههای صرفاً دیجیتالی، به غیر از افتتاح و راهاندازی در جلسهی هیئت دولت و به دست رئیس جمهور، در ضعف محتوایی و مبانی تئوریک تعریف رسانهایی هم با یکدیگر اشتراک دارند.
در طراحی، ایجاد و راه اندازی یک رسانه -چه تصویری و چه مکتوب و حتی چند رسانهایی- باید موارد مهمی درهمان ابتدا تعریف و تبیین شود که مهمترین و اساسیترین آنها هدفگذاری و مقصدی است که بانبیان آن رسانه، با جذب مخاطب نیت رسیدن به آن را دارند. اما در مورد این شبکههای صرفاً دیجیتالی سیما بدیهیترین و سادهترین اصل یک رسانه -یعنی تعریف مخاطب- صورت نگرفته، چه برسد به آنکه بشود هدفگذاری آنها را مورد بررسی و مداقه قرار داد. البته در ابتدای امر به طور قطع کاغذهایی در سیما با این عنوان سیاه شدهاند، اما خروجی و برنامههای پخش شده از این شبکههای دیجیتال گویای غلط بودن محتوای این خطخطیهاست.
سادهترین تعریف و تبیین برای تعریف مخاطب این است که مشخص شود این رسانه برای چه نوع اعتقاداتی قرار است برنامههایی تولید و پخش کند، فرهنگ و زبانش چیست، ردهی سنی پایه و اصلی کدام است و شامل چه ردههای سنی فرعی هم میتواند باشد، با کدام دسته و جنس از برنامهها میخواهد به مقصودش برسد و سوالاتی دیگر از همین دست که پاسخگویی به آنها در همان بدایت امر، ضروری است.
اما تا اینجا در شبکههای دیجیتالی همهی این تعاریف به صورت درهم و نامشخص صورت گرفته است؛ به عنوان مثال در شبکهی «آیفیلم» که ظاهراً مخاطب بیشتری را در داخل و خارج جذب کرده و به دو زبان عربی و فارسی برنامه پخش میکند، سریالهایی پخش میشود که در زمان پخش اول از همین سیمای خودمان نارضایتی و انتقادات پرشماری را برانگیختهاند و مشخص نیست که بازپخش آنها برای مخاطب عربزبان چه نتیجه و جذابیتی دارد؟ و یا بازپخش سریالهایی که برای مخاطب داخلی صرفاً جاذبهی نوستالژیک و تجدید خاطرات دارد؟ و نیز سریالهایی که داستانها و پیرنگهای مطروحه در اکثر آنها به معضلات اجتماعی و فرهنگی داخل جامعه اختصاص دارد و هیچ ارتباطی با مخاطب عربزبان پیدا نمیکند؟
اما مهمترین مصداقی که میتوان در مورد آن صحبت کرد، معروفترین مجموعهی پخش شده از «آی فیلم» یعنی برنامهی «گپ» است. یک برنامهی مستند –مصاحبهگونه که فرم آن مصاحبه و گشتوگذار با برخی بازیگران مطرح سینمایی وسیمایی خودمان است. حال باید پرسید که چنین برنامهای برای مخاطب عرب زبان و غیر ایرانی که شناختی نسبت به این بازیگران ندارد، چه توجیهی میتواند داشته باشد؟ و یا به عکس گزارشهایی از مخاطبان عرب زبان و نظرسنجی و پخش مصاحبه از آنها در برنامهی ربع ساعتی توسط یک مجری زن عرب، برای مخاطب داخلی فارسی زبان چه کارکردی دارد؟
فاجعهی تئوریک زمانی در این شبکهها رخ میدهد که گردانندگان آنها حتی در تعیین ردهی سنی مخاطب هم به کج فهمی مبتلا میشوند. پخش برنامههایی در ردهی سنی کودک و نوجوان مانند «بازم مدرسم دیرشد» و یا «مدرسهی موشها» از «آیفیلم» و انیمیشنهای قدیمی مانند «خانوادهی دکتر ارنست» و … از شبکهی «نمایش»، به غیر از مخاطب عربزبان و غیربومی برای نسل فعلی کودک و نوجوان امروزی میهنی هم جاذبه و مفهومی ندارد؛ تا جایی که کودک و نوجوان امروزی باید به اجبار در کنار پدر و مادر و یا خواهر و برادر بزرگترش بنشینید و از خاطرهانگیزی این انیمیشنها و برنامههای کهنه شده برای بزرگترهایش تعجب کند!
تنها موردی که شاید بتوان آن را تعمدی فکر شده و تعریف شده از جانب مدیران و سیاستگذاران شبکههای دیجیتالی دانست، همین بازپخشهای نوستالژیک و خاطرهانگیز است که به احتمال قریب از هدف گذاریهای اولیهی این شبکهها نبوده است.
بعد از شبکهی «آیفیلم»، شبکهی «نمایش» دومین شبکهی مطرح دیجیتالیست که تا همین اواخر در شرایطی که حتی فست فودها هم سایت دارند، این شبکه یک سایت اطلاع رسانی نداشت ودر یک رکود جهانی ظرف مدت سه ماه ۶۷ فیلم تکراری دیگر شبکهها را پخش کرد و تا قبل از راه اندازی سایت این شبکه و پخش تعدادی فیلم غیرتکراری در چند وقت اخیر، حتی خود سیماییها هم این شبکه را به چشم فرزند ناخوانده میدیدند.
البته علت وجودی شبکهی «نمایش» را احتمالاً در انقلاب تعریف رسانهایی که در سیمایمان به وقوع پیوسته و هنوز خودشان هم نمی دانند! باید دانست، انقلابی مفهومی که ریشهاش در تأسیس دیگر شبکهی دیجیتالی سیما، یعنی شبکهی «شما»ست. در تعریف شبکهی «شما» آمده است که این شبکه برنامههای خوب و مطرح شبکههای استانی را در یک شبکهی دیجیتالی جداگانه باز پخش میکند و به عبارت دیگر این علت وجودی شبکهی «شما»ست که در تعمیمی مقرون به صرفه، سیاستگذاران راهبردی سیما به این نتیجه رسیدهاند که فیلمهای خوب و مطرح سینمایی دیگر شبکهها را هم از شبکهی «نمایش» باز پخش کنند! اعترافی که روابط عمومی سیما قبل از نوروز ۹۱ و در جلسهی اعلام برنامههای نوروزی به صورت مستقیم به آن اشاره کرد.
غیر از شبکهی «شما» که به موجز علت وجودیاش بیان شد؛ برای شبکهی «مستند» به دلیل نوع مخاطبش که اصلاً تعریفپذیری ندارد و قشر و طبقهی مخاطب آن همانند شبکهی سراسری چهار است و کاری از دست سیماییها در تئوریپردازی حداقل برای این جماعت برنیامده، شبکههای «پویا» و «ورزش» هم دیجیتالی هستند که به دلیل تازهکار بودنشان ارزش و اهمیت پرداخت و تحلیل را پیدا نمیکنند. هر چند که شبکهی «ورزش» درهمین روزهای نخستین کاریاش پر حاشیه کارکرده و با پخش مستقیم مسابقات درساژ المیپک -که همان حرکات موزون اسب و معمولا توأم با سوارکاری خانمهاست- نشان داده که در روزهای آینده میتواند از حیث گافهای رسانهای خیلی زود جای رقبای آنالوگ و دیجیتالش را در صدر جدول بگیرد.
نقل از”rajanews"