فارس،
سایت خبری «شبکه ولتایر» در مقالهای به قلم «تیری میسان» با مروری بر
پیشزمینه «اخضر ابراهیمی»، انتصاب وی را به عنوان جایگزین کوفی عنان در
امور سوریه در راستای تحقق اهداف امپریالیستی غرب توصیف کرد. «میسان» معتقد
است با شکست سیاست سرنگونی بشار اسد و «تغییر حکومت» در سوریه، غرب اکنون
به دنبال به راه انداختن جنگ داخلی در این کشور است.
* غرب پس از شکست در سرنگونی اسد، به دنبال به راه انداختن جنگ داخلی تمام عیار در سوریه است
«اخضر
ابراهیمی» از نمایندگان سازمان ملل و کسی است که با منصوب شدن فرد دیگری
به جای کوفی عنان نماینده ویژه دبیران کل سازمان ملل و اتحادیه عرب در
سوریه، موافقت کرد؛ رسانههای غربی هم به همین دلیل از بیباکی وی تعریف و
تمجید میکنند. با این حال، «تیری میسان» فعال و روزنامهنگار فرانسوی
معتقد است که واقعیت پشت پرده، چیز دیگری است. با شکست سناریوی براندازی
کامل حکومت اسد، اکنون این نماینده، مأمور شده تا یک جنگ داخلی تمام عیار
را در سوریه به راه بیاندازد.
* کشورهای غربی که به ظاهر طرفدار صلح در سوریه هستند، در پشت صحنه از ورود مزدوران خارجی به این کشور حمایت میکنند
در
نتیجه دومین وتوی روسیه و چین در چهارم فوریه که رسماً هرگونه دخالت خارجی
در سوریه را ممنوع کرد، غرب از یک سو همچنان به دنبال صلحی دروغین و از
سوی دیگر، مخفیانه در پی به راه انداختن یک جنگ وسیع علیه دولت سوریه است.
در بعد دیپلماتیک، به نظر میرسید که کشورهای غربی موافق طرح لاوروف-عنان
باشند اما همین کشورها، به ورود دهها هزار مزدور به درون سوریه کمک
میکردند و ناظران سازمان ملل، در حقیقت رهبران «ارتش آزاد سوریه» را در
عبور از پستهای مرزی اسکورت میکردند.
* تهدید به ترور بشار اسد در نتیجه شکست سیاست «تغییر حکومت»، از اهداف واقعی کشورهای غربی خبر میدهد
حمله
۱۸ ژوئیه که به کشته شدن چند تن از فرماندهان ارتش سوریه منجر شد، با هدف
باز شدن درهای دمشق به روی همین نیروهای مخالف دولت اسد و در قالب سیاست
غربی «تغییر حکومت» صورت گرفت. البته این مأموریت کامل نشد. با شکست این
نیروها در نبرد زمینی و سومین وتو توسط روسیه و چین، کشورهای غربی این بار
فاز جدیدی از سیاستهای خود را آغاز کردند. اینک گزینه استراتژیک آنها پس
از شکست در «تغییر رژیم»، ایجاد بحران در سوریه است. بنابراین غرب اکنون
برنامه لاوروف-عنان را نابود و اعلام کرده که قصد دارند بشار اسد را ترور
کنند. سخنرانیهای اوباما و «اولاند» که هر دو شامل اولتیماتومهای سختی
علیه استفاده مستقیم اسد از سلاحهای شیمیایی بود، این نکته را تأیید
میکند که همه نوع گزینه نظامی همچنان روی میز است. ادعای استفاده اسد از
سلاحهای شیمیایی، هم بیاساس و هم به وضوح یادآور دروغهای دولت بوش
درباره عراق است.
* چندین ماه جنگ مخفیانه علیه دمشق به رهبری آمریکا، همچنان ناموفق بوده است
عملیات
اخیر غرب، با افشای برنامهریزی شده برخی اطلاعات توسط رسانهها آغاز شد.
«رویترز»، «ان بی سی»، «پاریسین»، «کانارد اینچائینی»، «ساندی تایمز» و
«بیلد ام زونتاگ» افشا کردند که باراک اوباما ماهها پیش اجازه دخالت نظامی
مخفیانه در سوریه را صادر کرده و آمریکا، ترکیه، فرانسه، انگلیس و آلمان
با همکاری هم در سوریه فعالیت نظامی میکردهاند. رسانهها اعلام کردند که
این جنگ مخفیانه از دفتری واقع در پایگاه ناتو در «اینجرلیک» ترکیه مدیریت
میشود.
* کوفی عنان زمانی از مأموریت خود در سوریه استعفا کرد که جنگ مخفی آمریکا و سایر کشورهای غربی علیه دمشق بر همه آشکار شد
زمانی
که این دستور رئیسجمهور آمریکا افشا شد، کوفی عنان نیز از سمت خود استعفا
کرد. وی اعلام کرده بود در حالی که اعضای اصلی شورای امنیت خود را حامی
خشونتطلبان در سوریه معرفی میکنند، تلاش برای رسیدن به آتشبس در شورای
امنیت بیفایده است. نماینده ویژه سازمان ملل و اتحادیه عرب تصریح کرد که
دیگر هیچکس نمیتواند مأموریت برقراری صلح در سوریه را با موفقیت به پایان
برساند زیرا اصل این مأموریت، توهمی بیش نیست. وی در بیانی بسیار ملایم،
دلیل این موضوع را «عدم یکپارچگی» در شورای امنیت توصیف کرد.
* تغییر مأموریت شورای امنیت در سوریه: از برقراری صلح تا تغییر حکومت
باوجود
گفتههای عنان، کشورهای غربی بار دیگر به دبیران کل سازمان ملل و اتحادیه
عرب روی آوردند تا روی اهداف امپریالیستیشان سرپوشی از صلحطلبی و مشروعیت
بکشند. «اخضر ابراهیمی» را به عنوان فرستاده ویژه مشترک در سوریه انتخاب
کردند. «بان کیمون» در معرفی رسمی نامزدی «اخضر ابراهیمی»، مأموریت جدید
را عملی کردن برنامه تأییدی شورای امنیت موسوم به لاوروف-عنان اعلام نکرد؛
بلکه اشاره کرد که نامزد جدید احراز این مسئولیت، از «استعداد و تجربه
فوقالعادهاش» برای سوق دادن دمشق به سمت یک «انتقال سیاسی در جهت
آرمانهای مشروع مردم سوریه» استفاده خواهد کرد.
* خیانت به فرانسه و اعتقاد به دخالت خارجی در کشورها، استعدادهای «ابراهیمی» و دلیل انتخاب وی برای اعزام به سوریه هستند
برای
درک بهتر آنچه دارد اتفاق میافتد، باید نگاه دقیقتری به «استعدادها و
تجربه» آقای «ابراهیمی» بیندازیم. وی فرزند یکی از خائنان به فرانسه، در
طول اشغال این کشور در جنگ جهانی دوم است و البته تشابه اسمی با قهرمان
استقلال الجزایر دارد و بدش نمیآید مردم این دو را با هم اشتباه کنند.
«ابراهیمی» از طرفداران اصلی دکترین «دخالت انساندوستانه» است؛ اصطلاحی که
علناً جایگزین «استعمارگری مدرن» شده است. از آنجا که وی ریاست کمیسیون
عملیاتهای صلحطلبانه سازمان ملل را به عهده داشته، اکنون نیز نام او با
گزارش این کمیسیون گره خورده است. فرستاده سازمان ملل، هیچگاه مشروعیت
قانونی را زیر سؤال نبرد که به سازمان ملل اجازه میدهد نیروهای به اصطلاح
حافظ صلح را تشکیل دهد تا راهحلهای سیاسی را بر دو طرف در حال جنگ تحمیل
کنند، به جای آن که بر اجرای صلحنامههایی نظارت کند که توسط دو طرف به
امضا رسیدهاند. به عکس، وی فعالانه از افزایش نقش سازمان ملل در حکومت بر
جهان در قالب دکترین دخالت و ایجاد یک سرویس جاسوسی بینالمللی حمایت کرده
است. مبدأ تأسیس «سرویس حمایت از تصمیم» همین بود. «بان کیمون» اندکی بعد
در ۲۳ سپتامبر ۲۰۰۸ و بدون اطلاع شورای امنیت، پروتکلی را با همتای خود در
ناتو امضا کرد و این سرویس تازهتأسیس را با ناتو به اشتراک گذاشت. اینها
همه از «استعدادهای» «ابراهیمی» حکایت دارد.
* سابقه «اخضر ابراهیمی» در طرح موافقتنامههایی برای پیشبرد منافع غرب در خاورمیانه
درباره
«تجربه» آقای «ابراهیمی» نیز باید بگوییم وی در اواخر دهه ۱۹۸۰، نظریه
«سیستم اعترافی لبنان» (توافقنامه طائف مبنی بر حضور نیروهای سوری در خاک
لبنان) و همچنین با حمله آمریکا به افغانستان، «توافقنامه بن» را با دولت
دستنشانده و وابسته به مواد مخدر کابل ابداع کرد. او همچنین در طراحی نقشه
«بازسازی» عراق پس از حمله غرب در سال ۲۰۰۳ دست داشت که قرار بود این کشور
را به سه منطقه تقسیم کند؛ یکی از این مناطق، منطقه سنینشینی بود که
میخواستند دوباره سلطنت هاشمیان را در آن مستقر کنند. «ابراهیمی» کار و
تفریح را با هم آمیخت و دخترش «ریم» از روزنامهنگاران «سی ان ان» را به
عقد «شاهزاده علی» درآورد. در صورت رسیدن «علی» به پادشاهی عراق، «ریم» نیز
ملکه این کشور میشد.
* تلاشهای «ابراهیمی» منجر به پیوستن اعضای القاعده در مغرب اسلامی و لیبی و تشکیل ارتش آزاد سوریه شده است
این
تمام ماجرا نیست. بیوگرافیهای رسمی «ابراهیمی» اشارهای نکردهاند که این
«نماد دموکراسی»، یکی از ده عضو شورای عالی امنیت بود که در اجرای کودتای
۱۱ ژانویه ۱۹۹۲ در پایتخت الجزایر دست داشت؛ کودتایی که نتایج انتخابات قوه
مقننه را باطل و «شاذلی بن جدید» رئیسجمهور را مجبور به استعفا کرد و
کودتاچیان را سر کار آورد. آنچه به دنبال کودتا در الجزایر رخ داد، جنگ
داخلی بود که طی آن آمریکا توانست دو طرف درگیری را همزمان تحت تأثیر قرار
دهد؛ این دقیقاً همان شرایطی است که واشینگتن امیدوار است بتواند در سوریه
نیز آن را پیاده کند. «عباسی مدنی» از رهبران اسلامگراها در الجزایر که
اکنون به قطر پناهنده شده است، «برهان غلیون» شبهسکولار را به عنوان مشاور
سیاسی خود انتخاب کرد؛ «غلیون» نیز کسی نبود جز رئیس آتی شورای ملی سوریه.
«گروه سلفی ارشاد و جهاد» فرقه مسلح اسلامگرایی بود که در سال ۲۰۰۷ نام
خود را به «القاعده در مغرب اسلامی» (AQIM) تغییر داد؛ این گروه در آموزش
مسلحانه به «گروه مبارزه اسلامی لیبی» دست داشت؛ گروهی که در سال ۱۹۹۷ به
«القاعده در لیبی» تغییر نام داد. اغلب اعضای این دو گروه اکنون در قالب
«ارتش آزاد سوریه» در کنار هم جمع شدهاند.
* وزیر خارجه فرانسه به رسم خودشیرینی، شعار «اسد باید برود» را به حکم «اسد باید بمیرد» تبدیل کرد
در
همین شرایط، «لوران فابیوس» وزیر خارجه فرانسه در حال مسافرت به این سو و
آن سو برای بررسی پایگاههای حمایتیای است که به سرعت در کشورهای اطراف
سوریه در حال روییدن هستند. وی در گذر از اردن اینگونه گفت: «حواسم هست که
حرفی که میخواهم بزنم چهقدر سنگین است: بشار اسد لایق بودن روی کره زمین
نیست.» «امپراتور فابیوس» بدون نیاز به هیچ اشارهای، از «بشار باید برود»
به «بشار باید بمیرد» رسیده است.
کشورهای غربی برای مسکو و پکن
تنها یک پیام دارند: عقبنشینی نخواهند کرد؛ بلکه مصمم هستند تا از هر راه
ممکن فشار خود را افزایش دهند.