تریبون مستضعفین- محمدحمزه قدیرینژادیان/ موضوع تحریم های نفتی چندی است که به موضوع داغ اقتصاد ایران تبدیل شده است. مردم خواه ناخواه با این تحریم ها درگیرند و یا اثرات آن را به صورت ملموس در زندگیشان دیده اند و یا حداقل از اثر روانی آن متأثر شده اند.
در همین موضوع به سراغ جناب آقای عمار خسروجردی پژوهشگر مرکز تحقیقات علوم انسانی اسلامی دانشگاه امام صادق علیه السلام و همچنین پژوهشگر پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی رفتیم. ایشان فارغ التحصیل کارشناسی ارشد معارف اسلامی و اقتصاد از دانشگاه امام صادق علیه السلام می باشند و در کارنامه ی فعالیت خود سابقه ی عضویت درکارگروه نفت و گاز بسیج دانشجویی را دارا می باشند.
در قسمت اول بیشتر به مباحث تحریم نفتی پرداخته شد و در قسمت دوم به مباحث کلی اقتصاد ایران منجمله فساد، لزوم پرداختن به توصیههای اقتصادی امام و رهبری، تحول در نظام ارزی کشور و مدیریت نقدینگی پرداخته میشود.
برخی از مشکلاتی که امروزه به وجود آمده است مانند بحران در بازار ارز و طلا، تورم و … چه اندازه ناشی از تحریمهای نفتی است؟
بخش اعظمی از تورمی که داشتیم، -یعنی آن چیزی که مردم بیشتر حس کردند- در مواد پروتئینی و دامی و لبنیات رخ داده است، یعنی بیشتر اثر روانی بوده است. این به عدم تأمین به موقع نهاده برمیگشته است نه به اینکه تورم ناشی از نرخ ارز اثر داشته است.
نکته ی دیگر هم اینکه چیزی که امروز به عنوان مشکلات اقتصادی در کشور مطرح میشود، بخش عمدهاش به تحریم ها برنمیگردد بلکه ناشی از فساد اقتصادی است.
در بحثهایی مثل نرخ ارز من اعتقاد جدی دارم که بخش بسیاری از تقاضایی که در بازار ارز به وجود آمده است، تقاضای سفتهبازی بوده است، تقاضای واقعی اقتصاد نبوده است. یعنی یک هجومی از ناحیهی نقدینگی سرگردان -که در اقتصاد ما کم هم نیست- یک بازاری برای سوداگری فراهم کرده است.
تحریمها بار روانی را برای سفتهبازی و سوداگری فراهم آوردند. اگر ما میتوانستیم آن را مدیریت کنیم خیلی از اتفاقاتی که در کشور پدید آمده، رخ نمی داد. یک مثال واضحش همان تقاضای سفته بازی است که خیلیها معتقدند در بازار ارز رخ داد.
باید برای نظام ارزی کشور یک راهکاری پیدا کرد که از چالش وابستگی به دلار خارج بشویم. چگونه؟ باید کسانی که در زمینهی نرخ ارز کار کرده اند بگویند ولی باید به هرقیمتی شده از این وضعیت خارج بشویم.
واقعیت این است که دلار امروز موازنهی قدرت اقتصادی کشورها با هم را نشان نمیدهد. یعنی شما نمیتوانید بگویید که این نشان میدهد سهم کالاهای تولیدی ما در داخل کشور نسبت به خارج از کشور چه شرایطی دارد. ولی کلاً حرکت به سمت اقتصاد بدون دلار در موازنهی ارزی کشور به نفع ماست، چرا که ما را از نوساناتی که در ادوار مختلف به ما وارد میشود خارج میکند. یعنی ریال براساس ساختار کالای تولیدی شما یک ارز قدرتمند بشود. شاید شبیه کاری که آلمانها انجام میدهند که کالاهای با ارزش افزودهی خیلی بالا تولید می کنند، هرچند که آنها را به حوزهی یورو آوردند. یا این کار را باید بکنیم یا اینکه برویم به سمت تشکلهای منطقهای با واحد پولی یکسان، این خودش یک فضای خیلی متفاوتی است. شما باید به صورت مجموعهای مدیریت بکنید نه تکبعدی، یعنی مدیریت نفتی در کنار مدیریت ارزی در کنار مدیریت اقتصادی داخل خود کشور.
گفته میشود اینکه ما خودمان نرخ دلار را افزایش ندادیم منجر شد که در بازار بالا برود. بحث تحریم و بار روانی که ایجاد شد تأثیرگذار بود اما اگر ما خودمان مدیریت می کردیم و بر نرخ ۱۲۲۶ برای دلار پافشاری نمیکردیم شاید نرخ ارز اینقدر افزایش نمییافت. و این ناشی از اختلافی است که بین تورم کشور و تورم جهانی وجود دارد. نظر شما چیست؟
این حرف یک نگاه یک بعدی به اقتصاد ایران است. هیچکس نمیتواند اقتصاد ایران را بر اساس یک فاکتور مثل نرخ ارز مدیریت بکند. یک اشتباهی است که بانک مرکزی از مدتها قبل، زمان آقای هاشمی و آقای خاتمی انجام داده که اشتباه مرگباری است. شما در اقتصاد با یک مجموعهی پیوسته مواجه هستید. نظام بانکی، نظام مالیاتی، بخش تولید، بخش خدمات، بخش توزیع؛ به شرط اینکه شما بتوانید مجموعهای از عوامل مثل نظام بانکی مثل بخش توزیع اینها را با همدیگر مدیریت بکنید به نفع بخش تولید، افزایش نرخ ارز خوب است، در غیر این صورت خود این شما را دچار نوسان میکند که با تورم نرخ ارز زیاد می شود. مثل یک دومینو است و شما نمیتوانید از این فرار بکنید.
نگاهی که اقتصاددانان به موضوع دارند -اینهایی که براساس یک فاکتور قضاوت میکنند- نگاهی است که متأسفانه ناشی از عدم جامعنگری در آموزش اقتصاد ایران است. این نگاه تکبعدی خطرناک است. اینکه اقتصاددانان میگویند اگر نرح ارز بالا میرفت، الان این نوسانات را نداشتیم، منطقی نیست. به هرحال آمارهای ما نشان میدهد که صادرات غیرنفتی ما متناسب با افزایش نرخ ارز رشد نکرده است.
خیلی عوامل بر نظام صادراتی و ارزی و تولیدی کشور مؤثرند؛ کیفیت کالای تولیدی، مدیریت تولید در داخل، فضای کسبوکار و… شاید ۱۰-۱۲ عامل دیگر نیز مؤثرند. شما نمیتوانید بر اساس یک فاکتور نرخ ارز دست به مدیریت اقتصادی کشور بزنید.
تحریم ها تا چه اندازه بر اقتصاد ایران مؤثرند و تا چه زمانی قابلیت تداوم دارند؟ اینکه اخیراً به۲۰ کشور اجازهی خرید نفت ایران داده شد، این یک نگاه استراتژیک به تحریم است یا نشانهای است بر شکست سیاست تحریم؟
تحریم نفتی علاوه بر ایران و رابطه تجاریاش با کشورها، بر روابط تجاری کشورهایی که با ایران مبادلاتی دارند با مجموعه ای که دارند ایران را تحریم میکنند، هم اثرگذار است. اینطور نیست که ایران تحریم شود و مثلاً چین از روابط تجاری با ایران بازداشته شود و این در روابط آمریکا با چین اثر نداشته باشد.
واقعیت این است که ما هر چه قدر اقتصادمان را از وابستگی به نوسانات جهانی بیشتر حفظ بکنیم به نفع ماست. این یک واقعیت است. در دنیا هیچ وقت نه آمریکا، نه روسیه، نه چین و نه هیچ کشور دیگر که ابر قدرت است حاضر نیست که بپذیرد قدرت جدیدی وارد معادلات قدرت منطقهای یا جهانی بشود.
ما هر چه قدر بتوانیم شرایطمان را به سمتی ببریم که ابر قدرت بشویم به نفع ماست. و این فشار میتواند به ما کمک بکند که به سمت برویم. میخواهم بگویم که اگر ما آمدیم تن دادیم به فشارهای غرب و معامله کردیم، در بسیاری از موارد آنها به ما اجازه نخواهند داد وارد قدرت بشویم. و کسی که نتواند در اقتصاد جهانی قدرت بشود همیشه توسریخور است. این یک واقعیت است و وضعیت اقتصادیاش هم بدون نوسان نیست. بالاخره هر روز از یک جایی یک دستی می آید و یک چیزی را بهم میریزد. یعنی نگاه به ایران با نگاه به کشورهایی مثل کره، ژاپن و چین خیلی متفاوت است. ژاپن و کره که آمریکاییها با کمک اقتصادی اینها را رشد دادند خیلی متفاوت است. علتش چیست؟ علتش این است که هیچکدام از این کشورها در دنیای کنونی ظرفیت تمدنسازی ندارند ایران ظرفیت تمدنسازی دارد.
شک نکنید که اینها حتی در شرایطی که با ما کنار هم میآیند ساختار اقتصادی را به گونهای خواهند چید که ما همیشه درگیر مشکلات باشیم.
نگاه آنها به ما یک نگاه اقتصادی صرف نیست، بلکه یک نگاه جامع و طولانیمدت است: بردن ایران -چه در شرایط رفاه و چه درشرایط فشار- به سمت شرایطی که ظرفیت تمدنسازی خودش را از دست بدهد.
پیشبینی می کنید غرب در رابطه با تحریمها عقبنشینی کند؟
من فکر میکنم که در بلندمدت عقبنشینی میکنند. مثل موضوع هستهای که یک زمانی هیچ حقی را برای ما نمیپذیرفتند ولی الان به غنیسازی ۳٫۵ درصد هم راضی اند. اگر مقاومت کنید هر کسی کوتاه میآید.
نکتهی دیگر اینکه ما اشکالی داریم در تحلیلهایمان که باید رفع شود. کسی هست به نام خدا که جایگاهی در تحلیلهای ما ندارد. شما شک نکنید اگر ملتی تصمیم بگیرد بایستد- این سنت خداست و جاهای دیگر تجربه کردیم- خدا راه را نشان میدهد، خارج از چارچوبهایی که مطرح میشود. این چیزی است که بالاخره از امام و بعد از ایشان آقا یاد گرفتیم. ممکن است سختیهایی به ما وارد شود ولی اینطور نیست که خدا ما را رها بکند. یک سری لوازمی دارد که یکی از آنها پرهیز از تفرقه است؛ وحدت در داخل کشور، تبعیت از رهبری به عنوان محور. اگر این رخ بدهد ما از خیلی از این بحرانها با سرعت خیلی بیشتری عبور میکنیم. اگر خدا وارد تحلیلهایمان بشود خیلی از مسائل حل میشود.
اصل مشکلات ما در درون خود کشور است نه بیرون از آن. آن هم برمیگردد به مدیریت اقتصادی ما که باید بر اساس خودکفایی حداکثری تغییر ساختار بدهد. ما قائلیم به خودکفایی بر اساس اندیشه وحیانی یا بر اساس نگاه امام و مقام معظم رهبری، و آن را اقتصادی هممی دانیم. خودکفایی به این مفهوم است که شما به سمت پایداری و عدم وابستگی حرکت کنید؛ به این مفهوم نیست که شما معادلات اقتصاد جهانی را کنار بگذارید و خودتان را کنار بکشید، بلکه به این مفهوم است که شما اجازهی اینکه به دیگران این اجازه را ندهید که شما را آزار اقتصادی بدهند. بحثی که ابتدا داشتیم، هیچکدام از این کشورها اجازهی این را که شما به باشگاه قدرت جهانی وارد بشوید نخواهند داد. پس بهتر است که شما خودتان را از آن نوساناتی که آنها علیه شما به وجود میآورند نجات بدهید. این به نفع کشور است.
در شرایط فعلی بیان هرگونه مباحث تفرقهانگیز در هر سطحی، از یک دانشجو تا یک مسئول رده بالای کشور به نفع ما نیست. ما نیاز داریم که مردم آرامش درونی و احساس همدلی میان مسئولین را احساس کنند.
مسألهی مهمی که هست این است که شما باید به مردم واقعیت اینکه عبور از این تحریم سختی دارد نشان بدهید. و همچنین نشان دهید که اگر در برابر این مشکلات مقاومت شود، در بلندمدت خیلی از این مشکلات اقتصادی که ما الان با آن درگیر هستیم حل خواهد شد.
از طرف دیگر اگر به فرمان ۸ ماده ای مقام معظم رهبری (مبارزه با مفاسد اقتصادی) بیشتر توجه می شد، خیلی از این حداقل چالشهایی که الان داریم کمتر اثر میگذاشت. مثلا مصداق بارزش همین آقای مهآفرید خسروی که بازداشت شد، در دادگاه آمده است که خیلی از جاها قیمت فولاد را در کشور ایشان و یک عدهی خاصی تعیین میکردند. اگر مدیریت اقتصادی کشور به شکلی بود که این ساختارهای فاسد شکل نمیگرفت که حتی در نظام قیمتگذاری هم اثر میگذارند، مدیریت مشکلات برای ما خیلی راحتتر بود. یا ما در اخبار داشتیم که انحصار خرید دانِ مرغ در انحصار یک نفر بوده است. خب طبیعتاً آن شخص تعیین میکرده است که قیمت چقدر باشد. خود مقام معظم رهبری هم اذعان دارند که ما گروههای فشار اقتصادی در داخل خود کشور داریم. نظرم اینست که خیلی از اینها بر اساس ارتباط با غرب شکل گرفته اند. اینها آمدند در داخل خود کشور یک عدهای را انتخاب کردند که ممکن است از کسانی که کم آوردند باشند. یک عدهای هم آدمهای سفتهباز هستند.
چرا در سالهای گذشته این سفتهبازها که میفرمایید دست به اقدام خاصی نزدند؟
آنها در این چندین ساله بازارهای مختلفی را ملتهب کردند. بازار برنج که چند سال قبل ملتهب شد اثر چه چیزی بود؟ یک بخشی از نوسانات بازار طلا مگر محصول چه بود؟ همینطور بخشی از نوسانات بازار مسکن.
اگر جلوی سفتهبازی را در خیلی از جاها می گرفتیم اگر همین فشارها با نگاه حداکثری و خیلی بیشتر هم وارد میشد، اثرش بر زندگی مردم خیلی کمتر بود.
راهکار جل این مشکلاتی را که طرح کردید چه می دانید؟
در اقتصاد ایران هر وقت به مجموعه فرمایشات امام و مقام معظم رهبری گوش دادیم دچار مشکل نشدیم، هروقت هم گوش ندادیم مشکل پیدا کردیم. آقا سه بار متوالی در دو دهه رهبریشان با تأکید جدی آمده اند و این چالش را توضیح داده اند. این نشان میدهد که ما باید به سمت سیاستهای ضد فساد حرکت میکردیم.
نمیخواهم شعاری نگاه بکنم چرا که خود آقا هم پرهیز دارند از اینکه با این موضوعات شعاری برخورد بشود. بالاخره باید برویم به سمت سیاستگذاریهایی که ما را از این چالشها نجات بدهد. اینکه چرا در کشور چنین نشده است یک بخشی به خاطر همین باندهای فشار اقتصادی در کشور است. یک بخشی هم احساس می کنم به خاطر حضور دولتهایی بوده است که خودشان زمینهساز فساد بودهاند. با صراحت میگویم که آنچه زمینهی فساد سه هزار میلیاردی را به وجود آورده است حضور تفکراتی است که سرمایهداری بیضابطه را قبول دارند. یعنی اینکه افرادی بتوانند در اقتصاد کشور رشد بکنند و صاحب سرمایههای بیضابطه و بادآورده بشوند.
حدود سی سال است که در کشورما اقتصاددانها همه می گویند تورم و نقدینگی، شما تاریخ اقتصاد ما را مطالعه کنید، هر چهار سال نقدینگی در کشور ما دوبرابر شده است. ولی درهمین شرایط افزایش نقدینگی صنعتگران و تولیدکنندگان میگویند ما نقدینگی نداریم. سرمایه در گردش کفاف نمیدهد، این یک سوال خیلی جدی است که چرا در یک اقتصادی که حجم نقدینگیاش در حال رشد است، پول سمت تولید نمیرود. این نشان میدهد که مدیریت نقدینگی نمیتوانید انجام بدهید. وقتی شما نمیتوانید نقدینگی را مدیریت کنید با این شرایط روبرو میشوید که وقتی نقدینگی را کم میکنید، شرایط به سمت رکود میرود. با مدیریت نقدینگی در داخل خود ایران مشکل دارید. این را باید حل کنید. یک عاملی که در مدیریت نقدینگی تأثیرگذار است، بحث فساد است که پول را جهت میدهد به سمت سوداگری.