کد خبر: ۷۷۰۱۰
زمان انتشار: ۱۵:۳۲     ۱۲ شهريور ۱۳۹۱
بولتن نیوز: ایجاد بحران در سوریه موجب آن گشت که کشورهای منطقه با ورود به این ماجرا عملا جبهه جدیدی را علیه یکدیگر تشکیل دهند؛ جبهه ای که اگرچه کشورهای منطقه را مسقیما رو در روی یکدیگر قرار نمی دهد اما مواضع متفاوت و متناقض این کشورها گواه مناسبی بر ایجاد جنگ و بحران در منطقه است.

به گزارش صفحه عربی بولتن نیوز، اخیرا سایت «اویل پرایس» نیز در مقاله ای در حوزه ژئوپلیتیک به بررسی به بررسی اقدامامت مداخله جویانه عربستان سعودی در منطقه پرداخته است که بدین شرح می باشد:

عربستان سعودی برای حفاظت منافع خود به تهاجم علیه ایران ادامه می دهد. دخالت آنها در سوریه، اولین نبرد از آن چیزی است که می رود تا به یک جنگ طولانی و خونین تبدیل شود؛ جنگی که هیچ مرز و یا محدودیتی را نمی شناسد.

از ماه فوریه سال 2011، نا آرامی های جاری در جزیره پادشاهی بحرین زنگ خطر را در ریاض به صدا در آورده است.

عربستان می ترسد که این مشکلات به بیست و پنج کیلومتر آن طرف تر و به سکوی نفتی آل قطیف برسد؛ جائی که در آن بخش عمده ای از دو میلیون نفر شیعۀ این کشور پادشاهی در آن متمرکز شده اند. تاکنون، سعودی ها مجبور به مقابلۀ جدی با تظاهراتی مانند بحرین نبوده اند ، اما موفقیت در این جزیرۀ پادشاهی می تواند معترضان را برای اِعمال خشونتِ بیشتر ترغیب کند.

حفاظت از نفت، اولین و مهم ترین نگرانی این دولت است. نفت تنها منبع ثروت ملی است و توسط شرکت دولتی آرامکو سعودی اداره می شود. انحصار قدرت سیاسی توسط اعضای خانواده آل سعود، بدان معنی است که تمام ثروت این کشور پادشاهی اموال شخصی آنها است. عربستان سعودی یک کشور شرکتی با بیست و هشت میلیون نفر جمعیت و تحت مسئولیت حاکمان آل سعود است.

شیوۀ مرسوم برخورد با هر مشکلی در این رژیم پدرسالار، غرق کردن آن مشکل در پول است. ملک عبدالله، پادشاه عربستان در اوج بهار عربی اعلام کرد که بودجه ملی به میزان130 میلیارد دلار افزایش می دهد تا ظرف پنج سال آینده مصرف شود.

سقف حقوق کارکنان دولت و حداقل دستمزد کارگران افزایش داده شد و مسکن جدید و مزایای دیگر نیز قرار است به مردم ارائه شود. وی همچنین در نظر دارد تعداد نیروهای امنیتی را به شصت هزار نفر برساند.

در حالی که پادشاه عربستان سعودی با افزایش مزایا و پرداخت های دولتی به دنبال تسکین ناآرامی ها در میان عموم مردم عربستان است، اما قصد ندارد به هشت درصد جمعیت شیعۀ این کشور هیچ گونه امتیازی بدهد. او هشدار ملک عبدالله، پادشاه اردن را جدی گرفته است - در سال 2004 پادشاه اردن درمورد خطر "هلال شیعه" که از سواحل لبنان تا افغانستان گسترش خواهد یافت، هشدار داده بود-. حزب الله در لبنان، بشار اسد در سوریه، و دولت شیعۀ عراق، نیز حلقۀ اتصال این زنجیره را شکل می دهند.

هنگامی که بحران سوریه به وقوع پیوست، به رهبران در ریاض سلاح داده شد تا این زنجیره را بشکنند.درخواست کمک از رهبران قبیله ای تحت حمله در سوریه گرفته تا خویشاوندانشان در کشورهای حاشیۀ خلیج فارس نمی توان نادیده گرفت. بده بستان های گوناگون بین کشورهای خلیج فارس در قبایل مختلف سوریه، بدین معنا ست که عربستان سعودی و متحد نزدیکش قطر، با هم ارتباطاتی دارند که دستکم شامل سه میلیون نفر از جمعیت بیست و سه میلیونی سوریه است. برای نمایش عمق این قرابت و همبستگی ، رهبر قبیلۀ نیجریس در سوریه با زنی از خانواده سعود ازدواج کرده است.

جای تعجب نیست که وزیر امور خارجه عربستان سعودی، شاهزاده سعود الفیصل، در ماه فوریه گفت که مسلح کردن شورشیان سوریه "ایدۀ بسیار خوبی بوده است." او توسط حمد بن جاسم آل ثانی ، نخست وزیر قطر حمایت می شود که گفته: "ما باید برای کمک [به مخالفان سوری] هر کاری که لازم است ، انجام دهیم، از جمله اینکه به آنها سلاح بدهیم تا از جان خود دفاع کنند."

این مداخله، ماهیتی خانوادگی و قبیله ای دارد که روحانی برجستۀ عربستان ایدالقرنی با برانگیختن سقوط اسد به جنگ شیعه و سنی دامن می زند.

سعودی ها و متحدان آنها در قطر و امارات متحده عربی متعهد شده اند تا مبلغ یک صد میلیون دلار برای پرداخت دستمزد مبارزان سوری، پول بپردازند. بسیاری از افسران ارتش آزاد سوریه از قبایل ساکن در خلیج فارس آمده اند. در واقع، پرداخت دستمزد به آنها به منزلۀ پرداخت پول به اعضای قبایل هم پیمان است.

در اینجا، ایالات متحده – جزدر موارد تامین اسلحه- شریک و همراه خوشایندی نیست. عربستان سعودی نقش ایالات متحده را محدود به یک دیوار فولادی می بیند که از ثروت نفت این پادشاهی و کشورهای حوزه خلیج فارس در مقابل تهاجم ایران حفاظت می کند . در فوریه سال 1945، روزولت، رئیس جمهور وقت امریکا طی نشستی در مصر با عبدالعزیز بن سعود، بنیانگذار عربستان سعودی مدرن، متعهد شد تا در ازای جریان ثابت نفت از این پادشاهی دفاع کند.

از همان روزهای دور، زمانی که ایالات متحده آمریکا صلح امریکائی خود را ذر جهان و منطقه پایه گذاری می کرد، عربستان سعودی، اعتماد خود را به تعقل و یا قابلیت اطمینان سیاست گذاران آمریکائی از دست داد. سعودی ها از ایالات متحده خواستند که در سال 2003 به عراق حمله نکند زیرا با اینکار منافع عربستان، در حفظ یک منطقه حائلِ عراقی علیه ایران نادیده گرفته می شد.

عربستان سعودی از ایالات متحده درخواست کرده بود که اجازه ندهد عراق را یک دولت شیعه در بغداد کنترل کند، زیرا این دولت شیعه می توانست با خروج آخرین گروه سربازان امریکائی در دسامبر 2011 از مرز شمالی، این کشور پادشاهی را تهدید کند. با شروع انقلاب های گسترده در سرتاسر خاور میانه، واشنگتن حسنی مبارک، رئیس جمهور سابق مصر ، یعنی رهبر غیر سلطنتی مورد علاقه عربستان سعودی در منطقه را به حال خود رها کرد.

سعودی ها که از احتمال شورش در میان شیعیان کشورهای حاشیۀ خلیج فارس به شدت نگرانند؛ تا زمانی که از این مزیت برخوردارند از قدرت خود در منطقه دفاع می کنند. طی سی سال گذشته، آنها همواره با جمهوری اسلامی ایران به شکلی غیر مستقیم درگیرجنگ بوده اند. سوریه میدان جنگ بعدی آنهاست، اما این جنگ با درگیری های جزئی لبنان، یمن، و جاهای دیگر تفاوتی اساسی دارد و آن اینکه عربستان سعودی با کمک قطر و امارات متحده عربی به منافع حیاتی تهران حمله می کند.

روابط قبیله ای و خویشاوندی با القای دیدگاه سلفی از اسلام تقویت می شود. دیدگاهی که روز به روزدر کشورهای حوزۀ خلیج فارس بیشتر رشد می کند. پول کشورهای خلیج فارس به سمت توسعه مراکز مذهبی سرازیر می شود تا باورهای بنیادگرایانه را گسترش دهد و بخش مهمی از این ایدئولوژی ضد شیعه بودن است.

سلفیه در عربستان سعودی توسط مکتب وهابی اسلام تبلیغ و ترویج شده است. جنبش وهابیت در قرن هجدهم آغاز شد و به نوعی بازگشت به سمت بنیادگرایی پیروان اولیۀ این نحلۀ فکری را تقویت کرد.

آل سعود این جنبش مذهبی را در سطوح رهبری قبایل خود گنجانیدند. هنگامی که دولت مدرن در عربستان سعودی تشکیل شد، کنترل نظام آموزشی و بسیاری از بخش های مهم دیگر جامعه ، در ازای حمایت از حکومت اقتدارگرای آل سعود به این رهبران وهابی سپرده شد.

در دهۀ 1970، هنگامی که این کشور پادشاهی ثروت رو به رشد خود را در مبارزه با اتحاد جماهیر شوروی ملحد، و برای گسترش منافع خود به آنسوی قلمرو سنتی اش بکار می برد؛ روحانیون و مبلغان وهابیت مامورشدند تا ایدئولوژی خود را از طریق نهادهای مذهبی و در مخالفت با شوروی توسعه دهند . بیش از دو صد هزار جهادطلب برای مبارزه با نیروهای شوروی و بیرون راندن آنها از افغانستان به این کشور اعزام شد.

امروز دیگر کشوری به نام اتحاد جماهیر شوروی برای مقابله و مبارزه وجود ندارد. دشمن اصلی در حال حاضرجمهوری اسلامی ایران - با آنچه که به گفتۀ وهابیون نوعی بدعت در اسلام است و نقشی که می تواند در جوامع شیعۀ ساکن در سرتاسر منطقه داشته باشد. شیعیان ، به مدت سیزده قرن ، تحت کنترل بوده اند.

با وجود دست ایران که به جوامع ناآرامی در منطقه دسترسی دارد، عربستان سعودی نیاز مبرمی به درهم شکستن این دشمن احساس می کند .آن هم پیش از آنکه ایران بتواند ابزار لازم برای پایین کشیدن جایگاه ممتاز خانواده سعود و دیگر خانواده های حاکمان شیخ نشین در خلیج فارس را به دست آورد.

جنگ در سوریه آغاز می شود ، جائی که سعودی ها انتظار دارند که دولت جانشین اسد به زودی در مناطق سوری تحت کنترل قبیله ای عربستان سعودی اعلام شود . حتی پیش از اینکه اسد، شکست خورده و یا سقوط کرده باشد. این کشور به احتمال زیاد اصول بنیادگرایانۀ بیشتری را از سوی سلفی ها می پذیرد ،تا به عنوان سنگ بنای اولیه علیه ایران بکار رود. این کار به ایجاد جنگی خونین و طولانی در منطقه می انجامد. جنگی که هیچ حد و مرزی نمی شناسد و شرکت کنندگانش هیچ محدودیتی را رعایت نمی کنند
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:۱
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
ارسال نظرات
مرگ بر شکم کنده ی آل سعود
UNITED STATES
۱۹:۵۳ - ۱۲ شهريور ۱۳۹۱
۰
۰
هر آزاده ای یکی از آل سعود وسگ های مفتیش را بکشد خدا برترین بهشت را به او پاداش می دهد
پاسخ
جدیدترین اخبار پربازدید ها