اما
ويژگي هاي خاص اين اجلاس چه بود و چرا توانست در اين برهه تاريخي از
تحولات منطقه و جهان، به اصلي ترين خبر رسانه هاي جهان تبديل شود؟ تفاوت
عمده اجلاس تهران با 15 دوره گذشته غير متعهدها چه بود و چه اتفاقي در
تهران بوقوع پيوست كه نتانياهو بيش از 120 كشور شركت كننده در اين اجلاس را
به باد اهانت گرفت؟
براي پاسخ بدين پرسشها، مي توان به نكات مورد اشاره، توجه داشت:
1. طي
2 دهه ي اخير و در جهان بعد از پايان جنگ سرد، هيچ نشست بين المللي كه طي
آن بطور خاص امريكا و سياست هاي آن بطور جدي به چالش كشيده شود، برگزار
نشد. اين در حالي است كه در اجلاس تهران، علاوه بر مواضع صريح و ضد
امريكايي ايران و بسياري ديگر از كشورها، سران بيش از نيمي از كشورهاي جهان
حضور يافتند و اين مساله براي امريكا كه همواره مدعي مديريت جهاني بوده
است، سنگين و معنادار مي باشد.
هم
چنين در حالي كه فوكوياما انديشمند امريكايي در سال 1989 و دقيقا يك سال
قبل از فروپاشي شوروي، از پايان تاريخ و سيطره ليبرال دموكراسي بر سراسر
جهان با محوريت ايالات متحده سخن گفته بود، كمتر كسي تصور مي كرد دو دهه
بعد از پيش بيني خوشبيانه وي، بيش از نيمي از كشور جهان در تهران به گرد هم
جمع شوند تا از پايان دوره امريكا مداري در جهان سخن گفته و تند ترين و
آشكارترين انتقادات خود را نسبت به امريكا بيان دارند.
انتقاداتي كه علاوه بر سران كشورهاي عضو اين جنبش، بان كي مون دبير كل سازمان ملل متحد نيز از نزديك شنونده آنها بود.
رهبر انقلاب در افتتاحيه اين اجلاس در اين باره فرمودند:
"جنبش
99 درصدى مردم در آمريكا بر ضدّ كانونهاى ثروت و قدرت در آن كشور، و
اعتراض عمومى در كشورهاى اروپاى غربى به سياستهاى اقتصادى دولتهاشان نيز
نشان لبريز شدن پيمانهى صبر و تحمل ملتها از اين وضعيت است. بايد اين
وضعيت نامعقول را علاج كرد ... طنز تلخ روزگار ما آن است كه دولت آمريكا كه
دارندهى بيشترين و مرگبارترين سلاحهاى هستهاى و ديگر سلاحهاى كشتار جمعى
و تنها مرتكبِ بهكارگيرى آن است، امروز ميخواهد پرچم مخالفت با اشاعهى
هستهاى را به دوش بگيرد."
2. حضور
سه كشور مهم و تاثير گذار ايران، مصر و هند در تحولات منطقه و جهان و
همسويي بخش قابل توجهي از مواضع آنها در قبال لزوم اصلاح ساختار مديريت
جهاني از جمله سازمان ملل متحد و شوراي امنيت اين سازمان، نكته قابل توجه
ديگري است كه توجه به آن مي تواند رمزگشاي يكي از تفاوت هاي اصلي اجلاس
تهران، با 15 دوره اجلاس گذشته جنبش عدم تعهد باشد.
در
واقع فراگيري خواسته ديرينه جمهوري اسلامي در برهم زدن نظم جهان كه با
محوريت امريكا و اسراييل شكل گرفته است، و تكرار آن از زبان سران كشورهايي
چون هند و مصر نشان مي دهد نفوذ و دامنه تاثيرگذاري انقلاب اسلامي ايران در
سه دهه قبل تا كجا پيش رفته است.
اهميت
اين امر زماني بيشتر خود را نشان مي دهد كه توجه شود طي سالهاي نه چندان
دور و در دوره رياست جمهوري محمد خاتمي، نه تنها سخني عليه ساختار
ناعادلانه و ديكتاتورگونه مديريت جهاني و سازمان ملل بيان نمي شد، بلكه در
همين راستا پيشنهادهاي عجيب و غريبي مانند گفتگوي تمدن ها و پذيرش طرفهاي
مقابل، به عنوان تمدن هايي كه قابليت گفتگو با ايران را دارند، در تريبون
هاي بين المللي مطرح مي شد اما طي چند سال اخير كه تغيير آشكاري در رويكرد
دولت نهم و دهم در عرصه سياست خارجي بوجود آمد و پيام هاي ديرينه انقلاب
اسلامي به گوش جهانيان رسيد، موضوع تغيير و لزوم اصلاح مديريت جهان اين بار
نه تنها از سوي مقامات ايراني، بلكه كشورهاي موثر منطقه و جهان مانند مصر و
هند به گوش مي رسد كه اين امر در نوع خود مي تواند مقدمه اي براي يك
دستاورد تاريخي در جهان محسوب شود.
رهبر انقلاب اسلامي در مراسم افتتاحيه اين نشست در اين باره فرمودند:
"اتاق
فرمان جهان نبايد با ديكتاتورى چند كشور غربى اداره شود. بايد بتوان يك
مشاركت دموكراتيك جهانى را در عرصهى مديريت بينالمللى شكل داد و تضمين
كرد. اين است نياز همهى كشورهائى كه مستقيم يا غيرمستقيم از دستاندازى
چند كشور زورگو و سلطهطلب زيان ديدهاند و مىبينند. شوراى امنيت سازمان
ملل داراى ساختار و سازوكارى غيرمنطقى، ناعادلانه و كاملاً غير دموكراتيك
است؛ اين يك ديكتاتورىِ آشكار و يك وضعيت كهنه و منسوخ و تاريخ مصرف گذشته
است ... اين وضعيت معيوب و پر زيان، غيرقابل ادامه است. همه از اين هندسهى
غلط بينالمللى خسته شدهاند."
ايشان در بخش آخر سخنان خود نيز مجددا اين مساله مهم را مورد اشاره قرار دادند:
"سقوط
ديكتاتورهاى وابسته به آمريكا و همدست رژيم صهيونيستى در شمال آفريقا و
بيدارى اسلامى در كشورهاى منطقه را فرصتى بزرگ بشماريم. ما ميتوانيم به
ارتقاء «بهرهورى سياسى جنبش عدم تعهد» در مديريت جهانى بينديشيم"
اين سخنان رهبر انقلاب تا آنجا براي رسانه هاي بين المللي حايز اهميت بود كه خبرگزاري فرانسه با اشاره به اين مساله اعلام كرد:
3. وجهه
پر رنگ ضد صهیونیستی اين اجلاس، يكي ديگر از شاخصه هاي ويژه شانزدهمين
نشست غير متعهدها محسوب مي شود. در حالي كه اجلاس هاي گذشته عدم تعهد، بعضا
در حد شعار نيز رنگ و بوي مقابله با سياست هاي ضد انساني رژيم صهيونيستي
را پيدا نمي كرد و اين مساله به طور خاص در پانزدهمين دوره اين اجلاس كه در
سال 2009 در شرم الشيخ مصر و به رياست حسني مبارك، متعهد هميشگي به
صهيونيست ها خود را نشان داد، اجلاس تهران كه با رياست جمهوري اسلامي ايران
به عنوان اصلي ترين دشمن اسراييل برگزار شد، شايد ضد صهيونيستي ترين اجلاس
سده ي اخير بود كه طي آن انتقادهاي فراوان و پرشماري به اسراييل و عملكرد
آن طي سالهاي گذشته مطرح شد.
سخنان رهبر معظم انقلاب در اين اجلاس به اندازه كافي گوياي اين مساله مي باشد:
"در
اينجا مايلم پندى خيرخواهانه به سياستمداران آمريكائى كه تاكنون همواره به
عنوان مدافع و پشتيبان رژيم صهيونيستى در صحنه حاضر شدهاند، بدهم: اين
رژيم تاكنون براى شما دردسرهاى بيشمار داشته است؛ چهرهى شما را در ميان
ملتهاى منطقه، منفور و شما را در چشم آنان شريك جنايات صهيونيستهاى غاصب
معرفى كرده است؛ هزينههاى مادى و معنوى كه در طول سالهاى متمادى از اين
رهگذر به دولت و ملت آمريكا تحميل شده است، سرسامآور است؛ و احتمالاً در
آينده اگر همين روش ادامه يابد، هزينههاى شما سنگينتر هم خواهد شد.
بيائيد به پيشنهاد جمهورى اسلامى دربارهى همهپرسى بينديشيد و با تصميمى
شجاعانه، خود را از گره ناگشودنى كنونى نجات دهيد."
اما
واكنش منفعلانه نتانياهو نخست وزير رژيم صهيونيستي درباره اجلاس تهران به
تنهايي نشانگر اين ويژگي اجلاس غيرمتعهدها مي باشد. وي بلافاصله پس از
افتتاحيه اين مراسم حضور 120 کشور در نشست تهران «لکه ننگی بر پیشانی جامعه
جهانی» خواند و گفت : "آنها (کشورهای شرکت کننده در نشست تهران) به تهران
رفتهاند، جایی که گستاخانه هولوکاست را انکار میکنند و برای رسیدن به بمب
اتمی به پیش میتازند و برای موجودیت اسرائیل خط و نشان میکشند و اسرائیل
را به نابودی از نقشه جغرافیا تهدید میکنند."
همچنین
لیبرمن وزیر خارجه رژیم صهیونیستی نیز نشست تهران را "نمایشی ابلهانه"
خواند که تنها نمونه های تاریخی آن در دهه 1930 میلادی و در زمان استقرار
حکومت نازی ها در آلمان برگزار شده است!
لیبرمن
همچنین از حضور محمود عباس رییس تشکیلات خودگردان فلسطینی در نشست تهران
نیز به شدت عصبانی شده و در اظهاراتی عجیب خواستار برخورد با او پس از
بازگشت از سفر تهران شد.
4.راهبري
بيداري اسلامي توسط جمهوري اسلامي در اجلاس تهران، از ويژگي ممتاز ديگر
اين نشست نسبت به ادوار گذشته خود و ديگر نشست هاي مشابه بين الملي طي
سالهاي اخير بود.
در
حالي كه بعد از وقوع بيداري اسلامي در كشورهاي منطقه طي ماه هاي اخير،
همواره بسياري از دولت هاي عربي، منكر ويژگي اسلامي بودن اين قيام ها شده
اند و با همسويي آشكار با امريكا و غرب، سعي در وارونه ساختن دستاوردهاي
قيام هاي اين كشورها را داشته اند، حضور معنادار و منفعلانه امير قطر و
فرستاده ويژه پادشان عربستان در اين اجلاس نشان داد آنها تنها براي منزوي
نشدن خود و عقب نماندن از تحولاتي كه اين روزها رهبري آن توسط جمهوري
اسلامي صورت مي گيرد در اين نشست مجبور به حضور شدند.
هم
چنين عدم ديدار دوجانبه امير قطر با هيچ يك از مقامات رسمي ايران و تنها
گوش دادن به سخنان رهبر معظم انقلاب و دكتر احمدي نژاد در مراسم افتتاحيه
اين اجلاس، نشان داد حضور حداقلي اين كشورها در اين اجلاس به چه منظور
صورت گرفته است و اين مساله در عرف بين الملل و ديپلماسي معناي خاص خود را
دارد.
5. حمايت
بي چون و چرا و تاكيدات مكرر جمهوري اسلامي ايران از دولت سوريه و خط
مقاومت، و تعميم اين ديدگاه به ديگر كشورهاي عضو جنبش عدم تعهد، دستاورد
غير قابل انكار ديگر اين نشست بود.
سوريه
طي يك سال و نيم اخير همواره با فشارهاي خارجي متعددي دست و پنجه نرم كرده
است و در اين بين نشست سازمان همكاري اسلامي كه اخيرا برگزار شد و طي آن
فشارهاي يكجانبه و متعددي از جمله لغو عضويت سوريه از اين سازمان به عمل
آمد، بيانگر اين مساله مي باشد اما اجلاس تهران اولين نشست بين المللي بود
كه بعد از ناآرامي هاي سوريه تشكيل شد و طي آن بسياري از مقامات ارشد بين
المللي به حمايت از دولت اسد و خط مقاومت پرداختند.
هم
چنين در حالي كه بسياري از رسانه هاي ضدانقلاب و همسو با غرب سعي كردند تا
با توسل به برخي مواضع رييس جمهور مصر مبني بر حمايت از مخالفان دولت اسد،
تمامي مواضع همسوي مرسي با ايران را زير سوال ببرند كه توجه در سخنان وي
نشان مي دهد مرسي عليرغم مخالفت با دولت سوريه، مخالفت آشكار خود با راهكار
نظامي در اين كشور را مورد تاكيد قرار داد؛ راهكاري كه طي ماه هاي اخير با
قوت بيشتري از سوي غرب و آل سعود براي ساقط كردن دولت سوريه تشديد شده
است.
از
سوي ديگر، ديدارهاي جداگانه رهبر معظم انقلاب با مقامات ارشد كشورهاي
سوريه، عراق، اندونزي و ... و حمايت صريح و آشكار از دولت سوريه و خط
مقاومت و هم چنين درخواست بدست گرفتن ابتكار عمل توسط جنبش غير متعهدها
براي پايان ناآرامي ها در سوريه نشان داد، بحران اين كشور جز با نظر مساعد
جمهوري اسلامي حل شدني نيست و در اين ميان نقش موثر و راهبردي تهران براي
آرامش دمشق، طرفداران بسياري در كشورهاي ديگر منطقه دارد.
6. نمايش
ديپلماسي عمومي مناسب و درخور توجه جمهوري اسلامي در بكار گيري از
قربانيان ايراني تروريسم با نمايش ماشين هاي منفجر شده دانشمندان هسته اي و
هم چنين حضور آرميتا رضايي نژاد و عليرضا احمدي روشن در ميان مهمانان حاضر
در اجلاس، از ديگر ويژگي هاي برجسته اين نشست بين المللي بود كه استمرار
آن در موارد مشابه مي تواند به طور آشكاري موضع حقانيت ايران و بطلان منطق
طرفهاي غربي را در افكار عمومي جهان نمايان سازد.
ايران
طي سالهاي بعد از انقلاب، همواره به علل سياسي از سوي امريكا و متحدانش
تروريست خوانده شده است، اين در حالي است كه جمهوري اسلامي تنها نظام سياسي
در جهان مي باشد كه بسياري از مسئولين ارشد و مقامات اصلي آن طي سه دهه
گذشته قرباني ترور شده اند.
ترور
رهبر كنوني ايران، يك رييس جمهور، يك نخست وزير، يك رييس شوراي عالي
قضايي، ده ها تن از نمايندگان مجلس، بسياري از رجال سياسي و نظامي و
روحانيون و مردم عادي و هم چنين دانشمندان هسته اي ايران همگي نشان مي دهد
كه بزرگترين قرباني تروريسم در سه دهه اخير، ايران بوده است اما اين مساله
همواره با پروپاگاندا و تبليغات دروغين غرب به گونه اي وارونه منعكس شده
است كه با توجه به اين مساله، ابتكار جالب توجه اخير صورت گرفته در اجلاس
تهران در نشان دادن عيني قربانيان تروريسم در ايران، يكي از ويژگي هاي
ممتاز اين اجلاس محسوب مي شد.
7. تلاش
همه جانبه مقامات و رسانه هاي غربي مبني بر زير سوال بردن دستاوردهاي
اجلاس تهران نيز از مسايلي است كه دقت در آن، مي تواند به خوبي گوياي ميزان
موفقيت و اثرگذاري اين اجلاس تاريخي در تهران باشد. فارغ از سانسور كم
سابقه بسياري از مواضع انقلابي كشورهاي مهم شركت كننده در اجلاس از جمله
سخنان مرسي عليه اسراييل و لزوم حمايت از فلسطين در رسانه هاي بيگانه، دست و
پا زدن هاي كودكانه عناصر دست چندم فتنه در خارج از كشور كه همه سعي خود
را كردند تا با دروغ پردازي و روياهاي ذهني خود، اهميت اين اجلاس را منكر
شوند نشان مي دهد اين روزها قدرت فرامنطقه اي جمهوري اسلامي ايران در
معادلات بين المللي بيش از هميشه خود را به منصه ظهور گذارده و تلاشهاي
هميشگي و بي اثر ضدانقلاب و پادوهاي داخلي آنان كمترين اثري در اين ميان
ندارد، تا آنجا كه واشنگتن تايمز به صراحت اعلام مي كند:
«همزمان
با برگزاری جنبش غیر متعهدها در ایران، دولت آمریکا از دبیر کل سازمان ملل
خواسته بود تا در این اجلاس حاضر نشود اما او توجهی نکرد و اعلام کرد به
تهران خواهد رفت. در حال حاضر در زمینه محبوبیت جهانی، رقابتی میان [آیت
الله] خامنه ای و باراک اوباما ایجاد شده است که تاکنون [آیت الله] خامنه
ای پیروزی این رقابت بوده است.»
توجه
به اين واقعيات بخوبي نشان مي دهد هم اكنون بعد از گذشت سه دهه از وقوع
انقلاب اسلامي در سال 57، بسياري از شعارهاي دراز مدت انقلاب جامه عمل به
خود پوشيده است، بويژه هشدارهاي هميشگي امام راحل كه همواره تشكيل جبهه
واحد مستضعفين عليه استكبار را يادآوري مي كردند:
"من
امیدوارم که یک حزب به اسم «حزب مستضعفین» در تمام دنیا به وجود بیاید، و
همه مستضعفین با هم در این حزب شرکت کنند، و مشکلاتی که سر راه مستضعفین
است از میان بردارند، و قیام در مقابل مستکبرین و چپاولگران شرق و غرب کنند
و دیگر اجازه ندهند که مستکبرین بر مستضعفین عالم ظلم کنند، و ندای اسلام
را و وعده اسلام را ـ که حکومت مستضعفین بر مستکبرین است و «وراثت ارض»
برای مستضعفین است ـ متحقق کنند."
(صحیفه امام، ج 9، ص 280 ـ 281)