کد خبر: ۷۶۷۶
زمان انتشار: ۱۰:۴۴     ۰۱ دی ۱۳۸۹

حسین شریعتمداری در کیهان نوشت:

1- شايد برخي از شخصيت هاي محترمي كه مخاطب اين نوشته اند با خواندن اين وجيزه ابرو درهم كشيده و نگارنده را ملامت كنند كه «اندازه نگاه نداشته»! و به ساحت واجب الاحترام «مرجعيت» بي اجازه سرك كشيده است! ولي از آنجا كه موضوع يادداشت پيش روي يك هشدار دلسوزانه است و اين هشدار با پيوستي از شواهد و اسناد آشكار نيز همراه است، بايد از آن تلقي «خدمت» كرد و چه بهتر كه اين خدمت نثار برخي از مراجع عظام و شخصيت هاي گرانقدر روحاني شود كه پدران معنوي و دلسوز ملت اند و شايسته خدمت.
2- «حركت از پله دوم» كه گاه به اختصار «پله دوم- SECOND STEP» نيز ناميده مي شود يكي از معروفترين شگردهاي عمليات رواني است. اين شگرد، مخصوصا در جريان فتنه 88 از سوي مديران بيروني فتنه و ستون پنجم داخلي آنها به فراواني مورد استفاده قرار گرفته است. در اين شگرد، بخش اول يك رخداد و يا ماجرا كه نقطه آغازين آن است حذف شده و ناديده گرفته مي شود و در همان حال، روي پله دوم ماجرا، كه نتيجه منطقي و پي آمد طبيعي پله اول است، تاكيد ورزيده و بزرگنمايي مي كنند به گونه اي كه انگار تمام ماجرا همان پله دوم بوده است! فرض كنيد از پنجره رو به كوچه خانه خود شاهد سيلي زدن شخصي به چهره شخص ديگري هستيد. در اين حالت بديهي است احساسات انسان دوستانه شما تحريك شده و حمايت از شخص سيلي خورده را كه مظلوم مي پنداريد، وظيفه خود بدانيد، اما، اگر اين صحنه فقط پله دوم از يك ماجرا باشد و شما هر دو پله را با هم و در كنار هم شاهد باشيد، به يقين قضاوت ديگري خواهيد داشت. مثلا اگر باخبر شويد كه شخص سيلي خورده در چند كوچه دورتر از ميدان ديد شما، با دشنه به عابر بي پناهي حمله ور شده و ضمن ضرب و شتم و دريدن سر و سينه وي، كيف پول و ساير اموال منقول او را به سرقت برده است، نه تنها از سيلي خوردن اين سارق مسلح احساسات انسان دوستانه شما جريحه دار نمي شود، بلكه آن مجازات را براي جرم بزرگي كه مرتكب شده است، ناكافي و ناعادلانه نيز تلقي مي كنيد. در جريان فتنه 88 بارها شاهد بوده ايم مديران بيروني فتنه كه هدايت عمليات رواني- رسانه اي را در اختيار داشته و دارند و نيز، عوامل داخلي آنها، به اين شگرد متوسل شده اند. آنها در گزارش رخدادها و جناياتي كه فتنه گران مرتكب شده اند، پله اول را ناديده گرفته و پله دوم را در شيپورهاي فريب تبليغاتي خود دميده اند. اعضاي مركزيت فلان حزب و فلان سازمان، به جرم جاسوسي براي بيگانگان و در حالي كه مشغول تبادل اطلاعات با افسران اطلاعاتي سفارتخانه هاي اروپايي و يا دريافت تجهيزات جاسوسي از واسطه سفارتخانه فلان كشور عربي بوده اند بازداشت شده و با توجه به اسناد غيرقابل انكار به وطن فروشي و خيانت خود اعتراف كرده اند. آن ديگري در حالي كه با اسلحه گرم به عابران حمله ور شده و تعدادي از آنان را مجروح كرده و در مواردي به قتل رسانده است، تحت تعقيب قرار گرفته و زنداني شده است. آن چند فتنه گر راننده يك خودروي عبوري را تنها به اين جرم(!!) كه ظاهر حزب اللهي و متدين دارد، از اتوموبيل پياده كرده و او را پيش چشم گريان و فريادهاي مضطربانه و نگران همسر و فرزند خردسالش به قتل رسانده اند و آن ديگري و آن يكي و آن....
رسانه هاي تحت مديريت رهبران بيروني فتنه و سايت هاي وابسته به سران فتنه كه برخي از آنها- از جمله سايت كلمه متعلق به موسوي- از بيرون بارگزاري مي شود، در تمامي موارد ياد شده بي آن كه به وطن فروشي و جنايات هولناك انجام گرفته از سوي فتنه گران زنداني كمترين اشاره اي كنند، درباره بازداشت اين جنايتكاران قاتل و جاسوس و اين كه چرا دور از خانه و كاشانه خويش به سر مي برند، مرثيه مي سرايند! آنها، حتي از ماجراي مشمئزكننده زن خطاكاري كه بعد از رابطه نامشروع با ديگران، همسر خود را مظلومانه به قتل رسانده است و هيچ ربطي به مسائل سياسي نيز ندارد، نمي گذرند و بي آن كه به جنايت انجام گرفته از سوي اين زن قاتل اشاره اي كنند، حكم اعدام او را بهانه اي براي سياه نمايي و نشانه اي از ناعادلانه بودن احكام قضايي نظام اسلامي قلمداد مي كنند و اين رشته سر دراز دارد.
و اما، وارونه نمايي فتنه گران موضوع اين نوشته نيست، چرا كه به قول حضرت سجاد(ع) دشمنان اسلام «احمق» هستند و خداوند تبارك و تعالي به بركت خون شهدا، به مردم اين مرز و بوم بصيرت بخشيده است تا آنجا كه حناي وطن فروشان در ميان مردم كمترين رنگي ندارد. حماسه 9 دي با آنهمه عظمتي كه داشت و دارد، فقط يك نمونه از بصيرت ملت است و ...
3- مدتي است كه جمعي از اعضاي خانواده فتنه گران زنداني با مراجعه به بيوت برخي از مراجع عظام و دروغ بافي درباره شرايط زندان و ادعاي بي گناهي بازداشت شدگان، عليه جمهوري اسلامي ايران و مردم شريف و پاكباخته آن دست به سياه نمايي مي زنند و خبر مربوط به اين ديدارها با آب و تاب و شاخ و برگ فراوان در رسانه هاي بيگانه منتشر و اساساً براي همان رسانه هاي نيز تهيه مي شود. نگاهي به اخبار و گزارش هاي مربوط به اين ديدارها نشان مي دهد مراجعه كنندگان به دفاتر مراجع كه از سوي كانون واحدي مديريت مي شوند، در ملاقات خويش با مراجع محترم، از جرايم و جنايات هولناكي كه زندانيان مورد اشاره مرتكب شده اند، كمترين سخني به ميان نمي آورند، بلكه به گونه اي حساب شده و با برنامه قبلي به شگرد «حركت از پله دوم» متوسل شده و دست به مظلوم نمايي مي زنند.
از اين طيف- چه آن عده از خانواده ها كه مي دانند چه مي كنند و چه آن عده كه نمي دانند و با تحريك ديگران به بازي گرفته شده اند- انتظار چنداني نيست، اما از مراجع و عالمان ديني انتظار ديگري در ميان است. چرا؟!... بخوانيد!
4- فتنه گران در جريان فتنه 88 كه بازداشت برخي از آنان را در پي داشت، به طور آشكار و بدون كمترين پرده پوشي، با بهايي ها، سلطنت طلبان، منافقين، ماركسيست ها و تمامي گروه ها و جريانات تروريستي و مخالف اسلام و نظام ائتلاف كرده بودند. آنها مطابق اسناد غيرقابل انكار موجود، نسخه كودتاي مخملي و برگرفته از صهيونيست ها نظير جرج سوروس، جين شارپ، مايكل لدين و... را دنبال مي كردند. مثلث آمريكا، اسرائيل و انگليس، با صراحت از فتنه 88 و سران فتنه حمايت مالي، تبليغاتي و تداركاتي داشتند. تا آنجا كه شيمون پرز از فتنه گران با عنوان «بزرگترين سرمايه اسرائيل در ايران» ياد كرد، نتانياهو، آنان را سربازان اسرائيل ناميد كه به نمايندگي از رژيم صهيونيستي با جمهوري اسلامي ايران درگير شده اند، اوباما، حمايت از فتنه گران را يكي از اصلي ترين محورهاي استراتژيك آمريكا براي مقابله با اسلام و نهضت هاي اسلامي ناميد. فتنه گران روز عاشورا، آشكارا به ساحت مقدس حضرت امام حسين عليه السلام اهانت كردند. وجود مبارك حضرت صاحب الزمان(عج) را نفي كردند، مسجد را به آتش كشيدند، روز قدس به نفع اسرائيل شعار دادند، روز 13 آبان، به حمايت از آمريكا عربده كشيدند و... آيا اين همه زشتي و پلشتي نفرت انگيز و مقابله آشكار با اسلام و انقلاب و ائمه اطهار(ع) و مردم مسلمان و... قابل انكار است؟ خود فتنه گران كه انكار نمي كنند و نمي توانند انكار كنند.
اكنون با عرض پوزش پيشاپيش، سؤال اين است كه چرا برخي از مراجع عظام و محترم- فقط برخي از آنها كه محترمند و نه برخي ديگر كه نه مرجع هستند و نه قابل احترام- وارد اين بازي شده و در اين بازي دشمن ساخته، چه بخواهند و چه نخواهند، آب به آسياب دشمنان اسلام ريخته اند؟!
5- ممكن است گفته شود رسيدگي به مشكلات مردم و شنيدن درد دل ها و شكوه هاي آنان يكي از وظايف غيرقابل ترديد مراجع عظام و علماي بزرگوار اسلام است و در خانه مراجع بايد به روي همه مردم باز باشد و از آنجا كه خانواده زندانيان فتنه گر نيز بخشي از مردم هستند پذيرش آنها و گوش كردن به خواسته آنان از جمله وظايف و رسالت ديني و علمي مراجع است كه بايد گفت در صحت و درستي اين نكته نه فقط كمترين ترديدي نيست، بلكه اين نگاه، حكيمانه و خداجويانه نيز هست ولي سخن اين است كه پذيرش و ملاقات با خانواده فتنه گران زنداني نبايد به گونه اي باشد كه تصور حمايت از فتنه را به ذهن مخاطبان بكشاند. راه كار خداپسندانه و منطقي نيز، آن است كه ملاقات كنندگان ياد شده با تابلوي حمايت از فتنه گران در بيوت مراجع عظام حاضر نشوند و يا مراجع بزرگوار ضمن پذيرش آنان و نصيحت يا استماع سخنان آنها، با صراحت، موضع خود نسبت به فتنه و اقدامات ضد اسلامي و جنايتكارانه فتنه گران را نيز بيان كنند تا اينگونه ملاقات ها كه به يقين و بدون كمترين ترديدي از سوي برخي مراجع عظام با نيت و انگيزه خداپسندانه صورت مي پذيرد، از سوي دشمنان به حساب حمايت مراجع بزرگوار از فتنه و فتنه گران نوشته نشود.
سال 1357 و در هفته هاي پاياني رژيم آمريكايي شاه، سيدجلال الدين تهراني كه با ترفند آمريكايي ها به عنوان «رئيس شوراي نيابت سلطنت»! انتخاب شده بود براي ملاقات با حضرت امام - رضوان الله تعالي عليه- به پاريس رفت. حضرت امام(ره) درباره اين ملاقات مي فرمايند؛ «به او گفتم، تا استعفا نكني من با تو ملاقات نمي كنم و او هم استعفا كرد».

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها