به گزارش
رادیو دیروز، رادیو فردا در برنامه "
نمای دور، نمای نزدیکِ"
خود اقدام به مصاحبه با فردی که وی را نویسنده ای برجسته و ماندگار در
ادبیات آمریکا معرفی نمود، کرد که تکرار این برنامه نیز، سه شنبه (ساعت ۳۵
دقیقه ی بامداد) مورخ 6 شهریور ماه پخش گردید.
رادیو فردا به خاطر
رسالتی که دارد خود را موظف می داند این برنامه را نقد نماید و پیشاپیش از
ساحت مخاطبان عزیز و فرهیخته به خاطر الفاظ فوق العاده سخیف، رکیک و کلماتی
که شاید در طول عمرشان نشنیده باشند، صمیمانه عذرخواهی می نماید.
موضوع
برنامه معرفی فردی به نام "منیرو روانی پور" بود (که البته نام خانوادگی
وی گویای خیلی مطالب می باشد). رادیو فردا وی را داستانسرای بزرگ معاصر
خطاب نمود و در جریانِ هندوانه های پلاستیکی ای که زیر بغل وی می گذاشت
عنوان نمود وی توانسته نام خود را در ادبیات آمریکا برجسته و ماندگار
نماید!
البته این رسانه نما همیشه می کوشد تا با ژستی عالمانه، مخاطبش
را مجاب نماید که با افرادی دانشمند سر و کار دارد، و چون معمولاً افراد
فهیم با این رادیو ارتباطی ندارند، به ناچار این مفاهیم به راحتی جعل
میگردند.
در
ابتدای گزارش بخشی از یک داستانِ وی به نام "کشتی شکسته گان" پخش گردید که
خودِ خانم روانی پور آن را خواند. این مطالب سخیف، تماماً فحاشی به پایتخت
نشینان محترم بود که در جریانِ گفتگوی بین یک زن و مرد ساکنِ تهران رخ می
دهد:
زن سرش را بیرون می کشید تا از لابه لایِ دود و کثافت! برج میلاد
را ببیند که موفق نشد! دماوند هم دیده نمی شد.شوهر گفت اینجا چه منطقه
ایست؟ زن گفت منطقه ی ... ها!!!( رادیو دیروز: از نقلِ اصلِ کلمه معذوریم)
همانجا که تو خواسته ای. لازم نیست بیشتر در کافه ای از ...........
غلط و واغلط بزنیم! (خانم نویسنده به جای نقطه چین لفظ دو حرفیِ عامیانه ای
که برای کلمه مدفوع به کار می رود را با کمالِ بی شرمی به کار برد!)
سپس
مصاحبه با وی پخش شد. او گفت: در ایران هیچ چیز نمی فهمیدیم اینجا می
فهمیم! ( ظاهراً منظور خانم نویسنده نما از "فهم" همین نجاساتی بوده که بر
زبان و قلم جاری نمود!).
وی در پاسخ به سوالی مبنی بر ارتباطش با ایران
گفت من در ایران هم که بودم با وبلاگم با مردم ارتباط داشتم مگر به ما
اجازه می دادند دور هم جمع بشویم؟ فقط وقتی اجازه می دادند که قرار بود کسی
را به گور بفرستیم!
بی بی سی به جای اینکه مانند زنبور به دنبالِ شهدِ
گلِ اجلاس عدم تعهد باشد، ترجیح داده تا مانند مگس از لابه لایِ کثیفی های
شهر تهران گزارش تهیه کند. ظاهرا این همکارِ بی بی سی هم به جای اینکه
مستقیماً این کار را انجام دهد، ترجیح داده تا غیر مستقیم با پوشش ادبیات!
اقدام به انعکاسِ آلودگی، کثیفی و ناپاکی در تهران نماید تا شاید گره های
روانی ای که برای خانم روانی پور، این داستانسرای بزرگ! و خودِ رادیو فردا
وجود دارد اندکی تخلیه شوند.
رادیو دیروز واقعاً برای رادیو فردایی ها
متأسف است که به خاطرِ پولِ اندک و ناپاکِ یانکی ها، مجبور شده اند تا
اینگونه به هموطنان و وطن خود نسبت های زشت و ناروا بدهند و هنوز هم ادعا
کنند که به ایران و ایرانی خدمت می کنند!
آیا چنین نشست با عظمتی در
طولِ تاریخ ایران سابقه داشته که بعد از آن ایران رییس مجمعی قدرتمند شود
که دو سوم کشورهای جهان در آن عضوند و تصمیماتش را می پذیرند؟ آنگاه با
معرفی زنی معلوم الحال و پخش زشت ترین کلماتی که ممکن است یک انسان بر زبان
جاری کند با نام پاکِ ادبیات، به دنبالِ تخریب چهره ی کشورشان باشند؟