مشرق
- رهبر انقلاب در دیدار اخیر خود با هیات دولت ضمن بزرگداشت مقام شهدای
دولت، یاد و خاطره شهید مهدی عراقی را گرامی داشتند. ایشان در بخش آغازین
کلام خود فرمودند: «اين مناسبت، همراه و آميخته است با ياد شهيدان عزيزمان،
شهيد رجائى و شهيد باهنر و همچنين شهيد عراقى؛ كه اینها چهرههاى
درخشانى هستند. زنده نگهداشتن نام اين شهدا، در واقع زنده نگهداشتن
گفتمان انقلاب و ارزش شهادت است.»
در بخشی از گزارش ساواک
آمده است : «مهدي عراقي يك قبضه اسلحه در اختيار صادق (امانی) قرار داده
است و نحوه تيراندازي را نيز به وي آموخته است.»
شهید
عراقی به اذعان این دو سند و گزارش پیوست آن با انواع روشها به
گمراهسازی ساواک پرداخته است و آنچه از لابه لای این اوراق روشن میشود
بیان یکسان و بدون تشتت شهید عراقی در بازگویی کلیات جوابهایی است که به
ساواک داده است. شایان ذکر است که سیستم قضایی وقت هیچ وقت نتوانست مجرمیت
شهدی عراقی را تائید قطعی نموده و اتهامات انتسابی را بدون اجازه دفاع
عادلانه و دقیق در محکمهای غیر عادلانه منجر به صدور حکم کرد.
بازجويي اول از شهيد مهدي عراقي
تاريخ: 25 / 11 / 1343
با
استحضار از هويت شما لازم است در مورد هيئت مؤتلفه اسلامي و اساسنامه و
مرام نامه آن و شعبات اين هيئت در شهرستانها و سمت خود را در اين هيئت و
اعضاي آن مشروحا بيان كنيد.
حدود يك
سال قبل با عده اي از رفقا كه با هم آشنا بوديم به فكر اين افتاديم كه در
هفته يك شب دور هم جمع شويم و هيئتي تأسيس نماييم كه از لحاظ قرائت قرآن و
تفسير و مسائل ديني در آنجا بحث كنيم و روشن شويم. از جمله افرادي كه در
آنجا بودند من بودم، آقاي حبي بالله عسگري، آقاي هاشم اماني، آقاي احمد
شهاب، آقاي سيدمحسن اميرحسيني و چند نفر ديگري بودند كه الان يادم نيست.
بعد يكي از شبهایی كه ما دور هم بوديم آقاي شهاب قاري قرآن بود. در آنجا
پيشنهاد شد كه ما از هیئتهای ديني دعوت كنيم و با هم رفت و آمد داشته
باشيم تا بر اثر اتحاد و اتفاق بهتر بتوانيم اجتماع اسلامي را با هم، هم
هدف نماييم. از جمله هيئتي بود كه سخنگوي آنها آقاي حاج صادق اماني بود.
توسط
حاج آقا هاشم اماني به آنها پيشنهاد شد و آنها هم قبول كردند. يك شب چند
نفر آمدند نشستند و صحبت كرديم كه ما میخواهیم هيئتي داشته باشيم خارج
از سياست فقط تعليم و تربيت اسلامي و اين بحث پيش آمد كه ما خودمان به
تنهايي نميتوانيم به مسائل ديني از روي كتاب روشن شويم بهتر است
از يكي
دو نفر آقايان علما استفاده شود. در اطراف بعضي از آقايان صحبت شد. قرار
شد يك شب آقايان مطهري و انواري را دعوت نمايند و به آنها پيشنهاد شود كه
ببينند قبول ميكنند يا نه و اين كار شد. يك شب دعوت شد و آقايان تشريف
آوردند البته يك شيخ ديگر هم با آنها بود كه نمیشناختم آمدند و نشستند و
جريان را آقاي عسگري تشريح كرد كه ما عده اي هستيم میخواهیم از معلومات
ديني شما استفاده كنيم در هفته يكي دو شب وقتتان را به ما مرحمت نماييد و
گفتند كه ما تصميم داريم اگر خدا بخواهد
هميشه
هيئت تشكيل دهيم و حقايق اسلام را براي مردم روشن نماييم. آقاي مطهري در
جواب گفتند من چون كارم زياد است نمیتوانم قول بدهم كه حتماً میتوانم اين
كار را انجام دهم ولي با آقايان مذاكره میکنم بعداً جواب میدهم. اين بود
كه مدتي گذشت. ما ديديم خبري نشد دوباره به آقايان مراجعه كردند و قرار شد
كه اگر هيئت چيزي خواست يا مطلبي احتياج داشت به آنها بگويد و آنها در
عرض هفته بنويسند و در اختيار آنها بگذارند. چند مدتي هم به اين نحو عمل
شد ديدند آن طور كه بايد نمیشود استفاده كرد و هيئت را نگهداري كرد.
بعضیها در جلسه حاضر نشدند از جمله خود من بودم كه پس از اتفاقي كه در
عاشورا برايم افتاد متحمل ضرر و زيان زيادي ش دم و ديگر شركت نكردم. از
جمله چيزي كه من يادم است كه در روزهاي اوليه صحبت بود كه اگر بخواهيم اين
هيئت را تشكيل دهيم بايد از افرادي باشند
كه
سابقه سياسي نداشته يا در هیچ یک از احزاب سياسي موجود عضويت نداشته باشند
اين بود مش روح جريان هيئت مؤتلفه اسلامي و يكي از برنامههايي كه در
آنجا بود و تا اندازهاي هم به آن عملش در جمعآوري پول براي زندانياني كه
در راه دين و اسلام به زندان رفتند به خانواده آنها رسيدگي شود و اصل
تشكيل اين هيئت براي بهتر شناساندن اسلام و تطبيق قانون اسلام با روز به
فرمايش حضرت امير )ع( كه فرزندانتان را مطابق روز تربيت كنيد هدف و نقشه
ديگري نبود آن هم بر اثر گرفتاریهای زياد مالي كه دامن گیر تمامي مسلمين
است و به مصداق آيه «لا معاش لا معاد له » كسي كه معاش ندارد معاد ندارد،
آنقدر است كه انسان صبح تا غروب به فكر تأمين خرج و زندگي روزمره خود است
كه... در مواقع بيكاري با فكر خود... يا اگر هم باشد در پشت سر گذاشته از
آن با سرعت برق رد شده بدين جهت از آن هيئت هم كه آرزو و آمال... در ابتدا
زياد بود به جز اسمي باقي نمانده و چند نفري كه از اول همديگر را
میشناختند و به قول شاعر كه میگوید:
ببين گردش چرخ نيلوفري / نه نادر بماند نه نادري
اين
بود اصل جريان هيئت مؤتلفه اسلامي ولي براي روشن شدن بعضي جريانات هدف اين
بود در روز اول حال به ذكر نام چند هيئت مبادرت مینمایم كه تقريباً همان
برنامه آن روز آنها را كه میخواستند عملي كنند و نتوانستند و اينك اینها
عملي ميكنند يك هيئت انصار كه روزهاي جمعه است... و آقاي مطهري صحبتم
يكند. دو هيئتي است به نام كش باف كه آقاي انواري صحبت میکند. سه هيئتي
است به نام علوي كه آقاي شيرازي صحبت ميكند... اینها ممكن است چند هيئت
ديگري هم باشد كه من اطلاع ندارم. محمدمهدي عراقي
بازجويي دوم
تاريخ: 13 / 12 / 1343
بازجويي از آقاي محمدمهدي ابراهيم عراقي
سمت
خودتان را در هیئتهای مؤتلفه اسلامي مشروحاً بيان كنيد. مستمع آزاد بودم و
هر زمان وقت میکردم به آنجا ميرفتم و به طور كلي آن چيزي كه من اطلاع
دارم اين جلسه يا اين هيئت مانند اكثريت هیئتهای ديگر كه در تهران
میباشند بود ولي چون كارگردان و سخنگويي و مسئولي نداشت به هم خورد. مهدي
عراقي.
در زمينه مسئول مالي توضيحاتي بيان بفرماييد.
مسئول مالي
آقاي حاج آقاي مهدي شفيق بوده و پول در اختيار ايشان بود كه میگرفتند و من
از نحوه خرج آن سؤالي نكردم تا اين اندازه كه اطلاع دارم ميدانم كه مقداري
از آن صرف قند و چاي و مزد گوينده میشد. به شخصي به نام سيدعلي كه شغلش
مداحي بود پرداخت میشد و به جز آن شخص كسي ديگر مسئول مالي نبود. مهدي
عراقي.
مسئول امور تبليغات و ارتباط را بيان كنيد.
آقاي عسگري تفسير
قرآن ميكردند. يكي و دو جلسه هم يك نوشته از آقاي مطهري آورده بود و آنجا
خواندند و حاج احمد شهاب قاري قرآن بودند و غلطگيري قرآن ميكرد. مهدي
عراقي.
مسئول امور اجرائيات را بيان بفرماييد.
هيچ نوع اطلاعي ندارم. مهدي عراقي.
اعضاي جلسه را بفرماييد چه كساني بودند؟
من، شفيق، عسگري، شهاب، هاشم اماني، صادق اماني (فقط دو سه جلسه شركت) در اوايل شخصي به نام
حاج محمود، آقا سید محسن اميرحسيني و اشخاص متفرقه نيز میآمدند. مهدي عراقي
آنچه در جلسات مورد مذاكره قرار میگرفت را بيان بفرماييد.
قرائت قرآن و تفسير بعضي آيات از جمله در مورد تولد حضرت عيسي و داستان حضرت موسي و آيه قد افلح
المؤمنون. مهدي عراقي.
درباره كميته اجرائيه خواستم بيشتر توضيح بفرماييد.
به روح پاك پيغمبر اعظم اسلام حضرت محمد بن عبدالله قسم ميخورم كه هيئت اجرائيهاي وجود
خارجي در هيئت مؤتلفه نداشته كه من عضو كوچك يا بزرگ يا رئيس آن كميته باشم. مهدي عراقي.
جواب سؤالات خودتان را امضا كنيد.
بله، مهدي عراقي.
توضيحات ديگري داريد بيان بفرماييد.
سابقاً جزو فداييان اسلام بودم و چون در جلسه قبل فراموش كردم بازداشتي كه در زمان حكومت مصدق
شده
بودم به عرض بازپرس محترم برسانم امروز به عرض ميرسانم يعني بازداشتي من
به صورت تحصن بود كه شش ماه و 18 روز طول كشيد. توضيحات ديگر من درباره
هيئت مؤتلفه اسلامي اين است كه كلاً هدف اين بود كه تمامي جمعيتهاي ديني و
هیئتهایی كه وجود دارند را بتوانيم به هم مرتبط كنيم تا به صورت مثلاً
واحد انجام بگيرد و نظر اصولي اين بود كه مثل فرهنگ كه سعي م يكند معلومات
در تمام مدارس يكسان عمل شود و شاگردان يك جور تربيت شوند در تمام
جماعتهای ديني مطلع تعليمات ديني نيز یکسان درآيد مثلاً اگر بنا بود
درباره تقليد بحث شود تمام جماعتها همان را صحبت كنند به طوري معلومات
ديني اشخاص يكسان پيشرفت كند و چون رهبر خوبي نداشتيم كه اين هدف را به
مقصود برساند و چون هر كدام ما نيز گرفتاري داشتيم لذا به هم خورد. مهدي
عراقي
گزارش اداره دادرسي ارتش شعبه 7 بازپرسي
از: اداره دادرسي ارتش شعبه 7 بازپرسي به رياست اداره زندان
شهرباني كل كشور تاريخ: 29 / 12 / 43
ب ه: رياست اداره زندان شهرباني كل كشور شماره: 11/7/38091/6313
درباره: غيرنظامي محمدمهدي، فرزند غلامعلي، شهرت ابراهيم عراقي
پيرو شماره صادره از بازپرسي فوقالعاده دادسراي تهران
نظر
به اينكه پرونده اتهامي غيرنظامي نامبرده با قرار عدم صلاحيت دادسراي
شهرستان تهران به اداره دادرسي ارتش ارسال و جهت رسيدگي به اين بازپرسي
ارجاع گرديده است لذا درباره نامبرده در تاريخ 27 / 12 / 43 به اتهام توطئه
به منظور به هم زدن اساس حكومت، حمل اسلحه غيرمجاز قرار بازداشت موقت صادر
و به متهم نيز ابلاغ گرديده است. دستور فرماييد نامبرده را در اجراي قرار
صادره بازداشت انفرادي بدون ملاقات نمايند.
رئيس شعبه 7 بازپرسي دادستاني ارتش سرهنگ ستاد بهزادي
گيرندگان
1 تيمسار رياست سازمان اطلاعات و امنيت كشور جهت استحضار
2 تيمسار رياست اداره اطلاعات شهرباني كل كشور جهت استحضار
3 دايره آمار و بازرسي و بررسي قوانين اداره دادرسي ارتش
در مقابل اسم مهدي عراقي فرزند غلامعلي زنداني توقيفي دادسرا ثبت شد. 2/ 1/ 44
محمدمهدي ابراهيم عراقي
چون
هاشم اماني در تحقيقاتي كه از وي به عمل آمد صراحتاً اعتراف كرد از يك سال
قبل به اتفاق مهدي عراقي و صادق اماني جلساتي به منظور ترور آقاي علم
داشته و پس از روي كار آمدن آقاي منصور مذاكرات آنان روي ايشان دور ميزد،
براي اين منظور نيز اسلحه تهيه و مهدي عراقي يك قبضه اسلحه در اختيار صادق
قرار داده است و نحوه تيراندازي را نيز به وي آموخته و از طريق صادق از قصد
سوء بخارايي و نیک نژاد و رضا هرندي مطلع بودهاند و از طرفي مهدي عراقي
از مخفيگاه صادق مطلع ميباشد.
لذا
با راهنمايي هاشم ابتدا دفتر كار مهدي واقع در خيابان شهباز و سپس منزلش به
نشاني قلهك، خيابان دولت، انتهاي كوچه شيرين با تشريفات قانوني بازرسی
اوراق و مدارك مضره و مهدي عراقي مشاهده نگرديد. لذا مأموراني جهت مراقبت
منزل وي گمارده شد تا اينكه مهدي مذكور به منزل خود مراجعه و توسط مأموران
مراقب دستگير به اداره دلالت در تحقيقاتي كه از مشاراليه به عمل آمد خود را
فرزند غلامعلي شهرت ابراهيم عراقي، داراي شناسنامه شماره 1176 ، صادره از
بخش هشت تهران، متولد 1309 ، مسلمان، تبعه ایران، متأهل، شغل معدنچي، با
سابقه بازداشتي به اتهام فعاليت در جمعيت فداييان اسلام و شركت در تظاهرات
عاشوراي سال گذشته و... عضويت در احزاب معرفي و در مورد آشنايي با هاشم و
صادق اماني از وي بازجويي و اظهار نمود در زمان فعاليت جمعيت فداييان اسلام
با هاشم اماني كه وي نيز در جمعيت مذكور عضويت داشته آشنا و به وسيله او
با برادرش صادق آشنا میگردد و درباره فعاليت خود با
صادق
و هاشم از يك سال قبل و تصميم به ترور اشخاص مؤثر دولت عيناً اظهارات هاشم
اماني را تأييد و مدعي است با محمد بخارايي، نیک نژاد و رضا هرندي آشنايي
و تماسي نداشته لكن به وسيله صادق از تصميم آنها )سوءقصد نسبت به جان
نخستوزیر( مطلع بوده و اضافه مینماید يك قبضه اسلحه كه از زمان فعاليت در
جمعيت فداييان اسلام داشته به صادق داده و نحوه تيراندازي با اسلحه مذكور
را نيز به وي آموخته است.
در
مورد اينكه در حال حاضر صادق اماني در چه محلي مخفي است از وي استفسار...
يك روز بعد از ترور نخستوزیر عبوراً با هاشم اماني برخورد و قرار بر اين
ميگردد شب همان روز در منزل حبي بالله عسگري يكديگر را ملاقات نمايند كه
به همين نحو عمل و در منزل حبي بالله با صادق و هاشم اماني ملاقات كرده و
صادق سه شب در منزل حبي بالله مخفي میگردد و پس از آن وي مشاراليه را به
منزل يكي از دوستان خود به نام حائري كه پارچهفروش بازار است برده و بدون
آنكه به او اظهار نمايد و سپس احمد شهاب را ملاقات كرده و از وي میخواهد
ترتيبي اتخاذ نمايد تا صادق هر چند شب در منزل يكي از دوستان مخفي شود و
احمد شهاب هم شب 43/11/10 طبق قرار قبلي در سهراه امین حضور حاضر و صادق
را خود به منزل رضوي نام كه آدرس دقيق آن را نميداند برده و براي دسترسي
به صادق بايد احمد شهاب دستگير گردد.
چون
مقارن دستگيري مهدي عراقي چمداني محتوي هشت قبضه اسلحه و قالب گچي نارنجك
كه توسط صادق اماني به حبي بالله عسگري جهت پنهان كردن آن داده شده بود كشف
گرديد و در تحقيقات معلوم شدند قالب گچي را مهدي عراقي به اماني داده لذا
در اين مورد نيز در جلسات بعد از مشاراليه بازجويي بيان ميدارد صادق اماني
بنا به تقاضاي مرتضي نیک نژاد، محمد بخارایی و رضا هرندي خواستار قالب
نارنجك گرديد كه در اين مورد با ابوالفضل حيدري مذاكره و ابوالفضل پس از
تماس با ايپكچي نام قالب گچي نارنجك را در اختيار وي گذارده كه به صادق
داده است لكن در تحقيقات بعدي اعتراف نمود او يك سال قبل با ابوالفضل حيدري
و كلافچي و حميد ايپكچي آشنا بوده و در مورد ساختن نارنجك جهت ارعاب
بازارياني كه از تعطيلي مغازه خودداري مينمايند. بعد از مذاكره كه حميد
ايپكچي پس از چندي يك قالب آلومينيومي ساخته و توسط كلافچي در اختيار وي
میگذارد لكن چون قالب مورد استفاده نبود آن را میشکند و پس از چندي حميد
چند لوله كه دو سر آن را مسدود نموده و داخل آن باروت گذاشته بود ساخته و
هر چهار نفري متفقاً جهت آزمايش آنها به اطراف جاده خراسان عزيمت و پس از
آزمايش بدون آنكه محلي را خراب كنند چون فقط توليد صدا و دود نمود لذا از
ساختن مجدد آن انصراف حاصل كرده تا اينكه صادق اماني از وي قالب نارنجك را
خواستار و مشاراليه هم پس از تماسي با ابوالفضل حيدري و كلافچي قالب گچي
نارنجك كه توسط حميد ساخته شده بود را در اختيار صادق ميگذارد و ديگر
هیچگونه اطلاعي از آن ندارد كه مشاراليه نيز طبق قرار شماره 30 43/11/11
بازداشت گرديده است.
سوابق مشاراليه مورد بررسي قرار گرفت و
همانطوری كه خودش اعتراف نموده پيشينهاي از وي موجود است كه جزو جمعيت
فداييان اسلام و از نزديكان نواب صفوي بود و مدتي بازداشت بوده. همچنين در
تاريخ 1/ 3/ 43 نيز به اتهام اخلال نظم و دادن شعار و حمل پلاكارد
تحریکآمیز توسط مأموران شهرباني دستگير و پس از تشكيل پرونده به سازمان
اطلاعات و امنيت كشور اعزام شده است.
بازجويي سوم
تاريخ: 11 / 12 / 1343
بازجويي از: آقاي محمدمهدي ابراهيم عراقي
هويت خودتان را بيان بفرماييد.
نام محمدعلي، نام پدر غلامعلي، نام خانوادگي ابراهيم عراقي، شناسنامه 1176 صادره 8 تهران، متولد 1309
محل
تولد تهران، مذهب اسلام شيعه، متأهل هستم، سه اولاد پسر دارم، ميزان
تحصيلات ديپلم، پنجم متوسطه، شغل معدنچي زغالسنگ در آبيك قزوين، ساكن
قلهك، خيابان دولت، كوچه شيرين،ا نتهاي كوچه شيرين، منزل حسين تنساز. مهدي
عراقي.
آيا تا به حال سابقه اتهام و محكوميت در مراجع انتظامي و قضايي داشتهاید يا خير؟
يك
دفعه در عاشوراي سال جاري جزو دسته سينهزنان بوديم كه جلوي مجلس توسط
پليس با 39 نفر يا 40 نفر به كلانتري احضار و در شهرباني 62 روز بازداشت
شديم و علت بازداشت اخلال در نظم عمومي بود و در شعبه 7 بازپرسي دادستاني
ارتش با سپردن تعهد آزاد شديم و به جز اين مورد هيچ سابقه اتهام و محكوميتي
ندارم. مهدي عراقي.
آيا جنابعالي در احزاب سیاسی و غيرسياسي و جمعيتهاي ديني و غيره عضويت داريد يا خير؟
ابدا عضويت ندارم. س ابقا در فداييان اسلام در 13 يا 14 سال پيش عضويت داشتم ولي حالا ندارم. مهدي عراقي.
در هیئتهای مذهبي عضويت يا شركت داريد يا خير؟
خير در هيئتهاي مذهبي نيز شركت ندارم. مهدي عراقي.
مسافرتي به خارج از كشور كردهايد؟
خير. مهدي عراقي.
از اقوام شما كسي در خارج است يا خير؟
خواهرم در لندن اقامت داد و دخترهاي ايشان در آنجا تحصيل میکنند. مهدي عراقي.
سابقه خدمت نظام وظيفه داريد يا خير؟
برگ تكفل دارم و معاف شدم و كفيل جدهام شدم. مهدي عراقي.
به كدام شهرهاي ايران رفتهايد؟
قم، مشهد، اصفهان، شيراز، قزوين، همدان، كرمانشاه و همين. مهدي عراقي.
درباره هيئت مؤتلفه اسلامي كه قبلا در بازجويي توضيحاتي دادهايد مطالبي بيان بفرماييد.
اين
هيئت به اين شكل تشكيل شد كه چند نفري دور هم بوديم و عبارت بود از آقايان
هاشم اماني، حبيبالله عسگري و حاج احمد شهاب و هفتهای يك شب در شبهای
چهارشنبه در هر دفعه به طور سيار در منزل اشخاص شركت ميكرديم و در حدود 10
هفته اين جلسات داير بود و مصادف با ماه محرم شد و ديگر جلسات داغ بود و
تعطیلش د. اصل هدف اين بود كه مطالب تفسير قرآن گفته شود و قرار شد از
وجود آقايان روحانيون استفاده شود و از آقاي مطهري و انواري دعوت شد. به
منزل آمدند و آقاي مطهري گفتند وقت من ضيق است و من مينويسم به شما م بدهم
كه شما خودتان در آن جلسات بخوانيد و گفتند آيهاي به من بدهيد و تفسير
ميكنم و آن را به شما ميدهم و قرائت كنيد و دو الي سه جلسه به اين شكل
انجام شد و اين جلسات اول بود و قاري جلسه آقاي حاج احمد شهاب.
در
مورد وضع مالي صندوق هر هفتهای هر كسي دو تومان ميداد و صرف قند و چاي
ميشد و صندوقدارحاج آقاي مهدي شفيق بود و مقداري از اين پول صرف زندانيان
ميشد و عده ما در هر دفعه 25 الي 30 نفر ميشد و بالاي خانه بيرق ميزدند
و مردم میآمدند و راجع به اساسنامه بهتر شناسايي اسلام و به طور كلي از
آقاي عسگري بايد سؤال كرد و ممكن است يك بار آن را خوانده باشم و از خارج
به صندوق آيا كمكي شده يا نشده اطلاعي ندارم. يك جلسه يك ساعت الي يك ساعت و
نيم طول میکشید. بعد از قرائت قرآن آقاي سيدعلي مداح مصيبت ميگفت و بعد
دو جلسه هم كتاب يا جزوه انسان و سرنوشت كه حدس ميزنم آقاي مطهري آن را
نوشته باشند توسط آقاي عسگري خوانده ميشد و شركت من در جلسات مرتب نبود و
شايد از 15 جلسه پنج جلسه شركت داشتم. فكر اينكه اين هيئت با هم مؤتلف شوند
در بين ما بود ولي كسي كارگردان در اين كار پيدا نمیشد و نتيجهاي گرفته
نميشد. هدف این بود كه هیئتهای ديگر نيز شركت كنند و دو جلسه این طور بود
كه آقاي حاج صادق اماني كه هيئت ديگري داشتند در جلسه شركت ميكردند كه
بالاخره كار هیئتها تعطيل شد. مهدي عراقي