مرور مواضع قاطعانه قوه قضائیه در برخورد مقتدرانه با وبلاگهای حزب اللهی که مخل امنیت روانی آقازاده ها هستند باعث بیداری مجدد جبهه وبلاگ نویسی حزب الله در شناختن مسائل اصلی و مهمی شد که تاکنون از چشمان تیزبین آنها غافل مانده بود.
داستان گریه کردن یزید بن معاویه علیه اللعنه بر مصیبت حضرت حسین بن علی را اغلب خوانندگان عزیز ما شنیده اند. مانند بسیاری از مردم دیگر این داستان به نظر ما دروغ می آمد زیرا نمی توانستیم تصور کنیم یک نفر ( حتی یزید ) پس از آنکه خودش دستور قتل و اهانت نسبت به فرزند پیغمبر اسلام را صادر کرد خودش هم متأثر بشود یا اظهار تأثر بنماید بشود. این امر مانند دلسوزی و حمایت برخی افراد از خط ولایت است که در اغتشاشات ۸۸ از ترس قدرت فاشیسم سکوت کرده و با بی رحمی تمام شاهد گریه های رهبری و سختیهایی تنهایی ایشان بودند. ولی به تجربه ثابت شد که این تجمع وقاحت و پررویی در یک فرد ( حتی یک فرد متمدن قرن بیستم ) ممکن است و اینک عده ای در باب ولایتمداری و اصولگرا بودن به اصطلاح؛ کاتولیک تر از پاپ شده اند.
- گروهی از جماعت رسانه ای حزب الله متاسفانه با پایان انتخابات باشکوه خرداد ۸۸ گرفتار عملیات روانی رسانه های حامی قالیباف همچون جهان نیوز، فردانیوز، پنجره و برخی رسانه های محافل خاص شدند و از شور و نشاط پیروزی بر فاشیسم به ورطه مسائل فرعی و بی اهمیت افتادند.
- رسانه هایی که به جای پیگیری نقش امثال علی لاریجانی و قالیباف در تهییج و جسارت اغتشاش گران، وارد وادی تئوریک و غیر تئوریک ولایتمداری دولت دهم شدند و حمله اصلی آنها با حمایتهای رسانه های قالیباف به سمت رییس دفتر ریاست جمهوری روانه شد. هجمه های وارد شده متاسفانه در بسیاری موارد از حوزه اخلاق سیاسی خارج و به توهینهای شدید گرایش یافت. آنقدر بر طبل حمله به رییس دفتر ریاست جمهوری کوبیدند که آقایان از نقش لاریجانی در مطرح شدن بحث وقف دانشگاه آزاد در مجلس شورای اسلامی غافل شدند و جالب اینکه سایتهایی نظیر فارس- الف- فردا- شبکه خبر دانشجو و.. هیج مصاحبه یا مطلبی در مورد روزشمار ولایتمداری لاریجانی منتشر ننمودند. امری که در راستای هجمه به دولت به واجب شرعی تبدیل شده است. شاید همین غفلت ما و پرداختن به مسائل بی اهمیت است که باعث شد خبرگزاری فارس در به مناسبت روز قدس با یک اغتشاشگر و حامی شعار « نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران» یعنی دیکتاتور خاتمی مصاحبه کند و خبر اول صفحه اول فارس باشد. همین غفلت باعث شد که اینک عده ای از سران راست سنتی در راستای ایجاد وحدت!! به تخریب و تحریف دولت از سویی و از سوی دیگر به اصطلاح جذب اغتشاشگری بنام خاتمی به درون نظام هستند.
حزب الله در خواب بود و اینک کمی دیر بیدار شده است. حالا فهمیدیم که حرف حق زدن چقدر هزینه دارد. حالا فهمیدیم که در قاموس حزب الله، حق گرفتنی است نه دادنی و در قاموس خواص بی بصیرت حق باید ذبح شود تا ناحق نصیب آنها شود. حالا فهمیدیم که مقدسات آقایان از مقدسات دین و نظام بالاتر است. حالا فهمیدیم که تساهل و تسامح آقایان فقط برای اغتشاشگران، قانون شکنان، فاشیستها و آقازاده هاست و زندان و شکنجه برای حزب الله. حالا کمیته حقیقت یاب برای اغتشاشگران تشکیل می شود تا شهدای بسیجی فتنه در آرامش و سکوت رسانه های حامی قالیباف و لاریجانی همچون: خبر آنلاین- فردانیوز- پنجره و.. به خاک سپرده شده و از یاد فراموش شوند. حالا فهمیدیم که در باغ شهادت تنها مختص آقازاده های آشوبگری همچون محسن روح الامینی است نه شهید کبیری.
- علی لاریجانی در غفلت رسانه های اصولگرا به رایزنی و لابی گری برای نجات کودتاگران و اغتشاش گرانی همچون خاتمی- کروبی- موسوی- رهنورد و.. می پرداخت و امت حزب الله درگیر مسائل انحرافی و خیال برانگیزی همچون: اصولگرایان انحرافی- دیدار هنرمندان با مشایی و.. شده بودند. در حالیکه شهرداری تهران به ریاست سردار قالیباف به جولانگاه حامیان دیکتاتوری شکست خورده ۲۲خرداد تبدیل شده بود، جبهه وبلاگی حزب الله به جای افشاگری علیه جریان خزنده فتنه به مباحثی می پرداختند که ساخته و پرداخته محافل خاص سیاسی بود. اصولگرایان انحرافی تنها و تنها حامیان دوم خرداد یعنی قالیباف و لاریجانی هستند. کسانی که در بزنگاههای سیاسی جریان انقلاب را تنها گذاشته و روزه سکوت می گیرند.
- علی لاریجانی که حمایتهای وی از ضدانقلاب و عنصر ضد ایرانی همچون شیرین عبادی از دید حزب الله و رسانه ها غافل و یا سانسور شده است، با شکست مفتضحانه در انتخابات با شکوه ۸۴ ثابت کرد که هیچگاه یک چهره مردمی نیست و نمی تواند باشد. نشست و برخاست های وی با خاندان هاشمی باعث شد که مدل فعالیت سیاسی این خاندان در وی نفوذ کند. اگر چندماه اخیر را رصد کنیم متوجه می شویم که ایشان بیشترین شکایت را از منتقدان خود به قوه قضائیه ارائه نموده که با همه آنها طبق قانون برخورد شده است.
- علی لاریجانی درحالی قصد ارائه چهره ای مستقل از خود دارد که حمایت وی از موسوی در انتخابات اخیر باعث نفرت و رویگردانی بیش از پیش مردم از وی شده است. علی لاریجانی به مانند قالیباف وقتی متوجه شد که دیگر کار شرکای سیاسی اش بعد از ۹دی و ۲۲بهمن تمام شده است،ناگهان از قامت یک انقلابی دوآتشه وارد شد و نطقهایی علیه فتنه( نه فتنه گران) ارائه نمود.
- علی لاریجانی همان شخصیت ۸۴ است، علی لاریجانی همان شخصیت خرداد ۸۸ و حامی موسوی است. علی لاریجانی تحمل انتقاد مخالفان را ندارد این در حالیست که رییس جمهور مردمی ایران با وجود توهینهایبی سابقه علیه ایشان، حتی یکبار به شکایت از کسی نپرداخت. قوه قضائیه در حالی منتقدان رییس مجلس و رییس خبرگان را به پای میز محاکمه می کشاند که هنوز هیچ اقدام موثری در برخورد با توهین کنندگان به رییس جمهور همچون: صانعی- فایزه هاشمی دختر رییس مجمع تشخیص و خبرگان رهبری- علی مطهری از نزدیکان رییس مجلس و رییس قوه قضائیه و.. ننموده است. سکوت رییس جمهور در مقابل 30000توهین مدعیان « ادب مرد به از دولت اوست» و برآشفتن برخی مسئولان در مقابل انتقادات ساده جبهه حزب الله.
- علی لاریجانی بازهم سیاست به چپ چپ به راست راست خود را اجرا می کند. به خیال اینکه مردم در دو انتخابات با شکوه ریاست جمهوری به اصولگرایان رای داده اند. ولی غافل از اینکه مردم به اصولگرایی رای می دهند. علی لاریجانی در روزهای آغازین اغتشاشات چند خیابان تهران، دلخوش به آراء معترضان کرده بود و اینک دلخوش به آراء حزب الله. حزب الله دیگر چپ و راست را به رسمیت نمی شناسد آقای لاریجانی.
- سکوت قوه قضائیه در مقابل توهین به منتخب ملت، سکوت قوه قضائیه در قبال سخنان سخیف و توهین آمیز دیکتاتور خاتمی و موسوی بر علیه قانون اساسی، سکوت قوه قضائیه در قبال توهین به عشور سیاسی ملت، سکوت قوه قضائیه در جریان کشف سلاح از مسجد مربوط به هادی غفاری، سکوت قوه قضائیه در قبال مدارک کشف شده در دفتر دانشگاه آزاد، سکوت قوه قضائیه در قبال توهین های صریح سایت آقازاده فراری رییس مجمع تشخصی مصلحت بر علیه منتخب ملت و... سکوت سکوت. اما جالب اینکه برای شکایت جریان فاشیسم سیاسی از روزنامه ایران و وطن امروز دادگاه تشکیل می شود. رسانه های حزب الهی تعطیل و فیلتر می شود. منتقدان علی لاریجانی به زندان، حبس و شلاق محکوم می شوند تا بازهم در غفلت خود به سر ببرند و درگیر مسائل حاشیه ای. لاریجانی در کابوس تماس فتنه انگیز خود در عصر ۲۲خرداد به سر می برد و ما در سکوت و درگیریهای ساختگی.
احمدی نژاد و اطرافیانش را برای انتقاد می خواهند و اغتشاشگران را برای تکریم و بزرگداشت. قانون فقط در قبال انتقاد از اغتشاشگران و خواص بی بصیرت غیرتی می شود و توهین به دولت را آزادی بیان!! می دانند.
وبلاگهای حزب الله تعطیل می شود تا سایت مهدی هاشمی فارغ البال به فکر « آینده» موهومی باشد که در لندن در حال طراحی شدن می باشد. از ماست که بر ماست. ما خود عامل فیلتر شدن هستیم. ما همدیگر را فیلتر کرده ایم. جبهه حزب الله بعد از خط کشیهای مشکوک و ساختگی بعد از انتخابات فیلتر شد. جبهه حزب الله با ذبح وسانسور حقایق بعد از انتخابات فیلتر شد( البته بالا غیرتا برخی وبلاگها به هیچ وجه جبهه را خلی نگذاشتند و اغتشاشگران و اراذل سیاسی را در زباله دانی دفن کردند).
بیایید بار دیگر فضای خالصانه سال 84 و خرداد 88 را تکرار کنیم. بیایید خطرات واقعی را فریاد بزنیم. بیایید با رسانه های بیشمار خود، بیشعوری مخالفان را فریاد بزنیم. بیایید بار دیگر اغتشاشات خرداد88 و مواضع سیاسیون در قبال فرمایشات رهبری را بازخوانی کنیم. بیایید بر کوس رسوایی خواص بی بصیرت و اصول نمایان را بکوبیم. شاید اتفاقات اخیر زنگ خطری برای ما باشد یا به قولی تهدیدی که به فرصت تبدیل شده است. فیلترینگ اخیر نشان دهنده قدرت بیشمار ما است. حزب الله نشان داده که هم رای و انتخابش ویرانگر است و هم قلم و رسانه اش. بیایید ویرانگر بمانیم و اصولگرایی را بر مبنای اصول تعریف کنیم. مبانی اصولگرایی ما نیز هفته عمار شناسی باشد: ۲۲خرداد الی ۲۹ خرداد۸۸. مواضع خارج از این دوره فاقد اعتبار است.