رمان «خاطرات صددرصد واقعی یک سرخپوست
پارهوقت» نوشته سرخپوست آمریکایی به زندگی مشقتبار سرخ پوستان،در
اقامتگاههای این کشور میپردازد که زبان طنز نویسنده تا حدودی از تلخی
ماجراها کاسته است.
در سالهای اخیر آثار بسیاری از
نویسندگان مطرح و جدید جهان همزمان با انتشار در کشور محل سکونت خود
نویسنده، در کشور ما هم ترجمه و منتشر میشود که در این زمینه باید قدردان
مترجمان توانا و خوش ذوق کشورمان باشیم که زمینه آشنایی خوانندگان فارسی
زبان با ادبیات مطرح و روز جهان را همزمان با کشورهای مبدا و دیگر جهان
فراهم میکنند. در این خصوص، اخیراً رمان «خاطرات صددرصد واقعی یک سرخپوست
پاره وقت» نوشته شرمن الکسی، نویسنده سرخپوست آمریکایی با ترجمه رضی
هیرمندی و از سوی نشر افق در تهران چاپ و منتشر و روانه بازار کتاب ایران
شده است. البته شرمن الکسی پیش از این با مجموعه داستان «رقصهای جنگ» و با
ترجمه مجتبی ویسی و تک داستانهایی در مجموعهها یا نشریات ادبی به
خوانندگان فارسی زبان ایرانی معرفی شده بود، اما رمان اخیر این نویسنده
چهره تازهای از این نویسنده سرخپوست آمریکایی به جامعه ادبی معرفی میکند.
راوی رمان «خاطرات صددرصد واقعی یک
سرخپوست پاره وقت»، جونیور، نوجوان سرخپوستی است که در قرارگاه (اقامتگاه
سوخپوستان) زندگی میکند. او به کاریکاتور علاقه دارد و از منظر خود بچه
دست و پا چلفتی است که از همان ابتدای تولد در زندگی بد میآورد. جونیور
البته این دست و پا چلفتی خود را با زبان طنز و شاعرانه بیان میکند که
مخاطب حس میکند او دارد بدبختی خود را تعمداً اغراقآمیز توصیف میکند:
«...اوضاع کلاً شلم شوربا و خندهدار شده بود؛ مغزم شده بود عینهو یک ظرف
سیبزمینی سرخ کرده غول پیکر. حالا اگر جدیتر و شاعرانهتر و دقیق ترش را
بخواهید: «به دنیا که آمدم روی مغزم آب بود.» ( ص 9)
راوی با مشکلات عجیب و غریبی که به
دنیا آمده، از طرف اطرافیانش، به غیر از یک دوست صمیمی(راوی) هم مورد اذیت و
آزار قرار میگیرد، اما با شرایط کنار میآید. حتی از این موقعیت برای
آینده خود هم بهرهبرداری میکند. او شرایط به مراتب سختتر (ترک محل تحصیل
خود در قرارگاه و ادامه تحصیل در مدرسه سفیدپوستان در شهر مجاور محل سکونت
خود) را هم به خود هموار میکند، به امید رسیدن به موفقیتهای عالی در
زندگی که همین مسئله جبههگیری افراد هم قبیلهایاش را هم در مقابل او شکل
میدهد؛ همقبیلهایهایش او را خائن خطاب میکنند و از این مرحله به بعد
اتفاقهای تازهای در زندگی جونیور به وقوع میپیوندد.
داستان در نگاه اول شرح بدبختیهای
جونیور است، اما نگاه طنزآمیز نویسنده تا حدودی زهر این فلاکت را گرفته و
در نهایت رمان خاطرات صددرصد واقعی یک سرخپوست پاره وقت به یک اثر سیال و
خیال انگیز از رویاها و آرزوهای یک نوجوان سرخپوست تبدیل شده است.
درباره این رمان گفته شده است،
همانطور که از نامش پیداست، خاطرات یک سرخپوست است، شرمن الکسی نویسنده
کتاب سرخپوستی است اهل قبیله اسپوکن که تجربه سالها زندگی در قرارگاه را
دارد. او اما جزو آن هفت درصد سرخپوستی است که به قول خودش توانسته به
دانشگاه برود. الکسی علاوه بر نویسندگی، در عرصه شعر، موسیقی و بازیگری نیز
فعالیت دارد. او همچنین فعالیتهای هنری ادبی مختلفی را تجربه کرده است؛
از شاعری و ترانهسرایی گرفته تا بازی در فیلم.
شاید از این منظر است که تجربه نوشتاری
نویسنده در این اثر، ترکیبی از هنرهای چندگانه از شعر و نثر گرفته تا
کاریکاتور و انواع تصاویر پوشیده شده است. در این میان، دقت نظر مترجم را
هم باید به این چینش و آرایش ادبی چندگانه اضافه کرد که در جایی از اثر،
مخاطب احساس میکند با یک دفتر شعر یا کتاب کاریکاتور مواجه است.
در بخشهایی از کتاب، روایت داستان با نثر داستانی ممتد شروع و در ادامه به نثر منقطع منتهی میشود:
«...اولین کتک کاریاش در کودکستان
بود. با سه تا از بچههای کلاس اول به خاطر این که یکیشان سر برف بازی یک
تکه یخ به طرفش پرت کرده بود گلاویز شده و در جا به باد مشت گرفتشان.
بعد آقا معلمی را که آمده بود جدای شان کند با مشت زده بود. معلم طوری اش نشده بود اصلا. اما نمی دانید چه قدر کفری شده بود.
معلم سرش داد زده بود:«تو مشکلت چیه؟»
راودی هم با فریاد جواب داده بود:«همه چی!» راودی با همه دعوا داشت. با
دختر و پسر. با مرد و زن. با سگ های ولگرد هم دعوا می کرد. لعنتی، با هوا
هم دعوا داشت. مثل دیوانهها مشت حواله باران میکرد. باور کنید.» (ص 28)
روایتهای داستان صمیمی و دوستانه است و
همین مسئله ارتباط مخاطب با وقایع داستانی را هموار میکند. نویسنده از
دنیایی مینویسد که به نظر میرسد آن را با گوشت و پوست و خون تجربه کرده
است. در این زمینه بسیاری از منتقدان ادبی که درباره آثار این نویسنده نظر
دادهاند، معتقدند کتاب خاطرات صددرصد واقعی یک سرخپوست پاره وقت از جان
جان شرمن الکسی بر آمده است. اگر نویسندهای جنم این کار را نداشته باشد و
مسایل را از عمق جانش درک نکند، نمیتواند چنین اثری را خلق کند، شرمن
الکسی این مسایل را درک و احساس کرده و جاهای مختلفی اشک ریخته و لبخند زده
است.
مترجم کتاب در جایی درباره سبک
نویسندگی شرمن الکسی گفته است او سبک خود را دارد که سنخیتی با سبکهای
شناخته شده ندارد. سبک یک مساله شخصی است، بعد تبدیل به یک آموزه میشود.
ما سبک ادبی و تاریخی داریم به یک عبارت میتوان گفت که او ویژگی کار خود
را دارد.
شرمن از تمام تکنیکهایی که دیگران
استفاده کردهاند در آثارش بهره برده است. از سبک جویس یا سادگی همینگوی یا
جاهایی از زبان شاعرانه استفاده میکند و صراحت و پرشهای ناگهانی دارد.
گاه از سبک سیال ذهن بهره میبرد یا ایماژهایی در نثرش به کار میگیرد. یکی
دیگر از ویژگیهای نثریاش ایجاز است، چیزهایی که میتوانست در یک
پاراگراف توضیح دهد، در یک جمله بیان کرده است و به جای توضیح همه چیز را
به عهده خواننده گذاشته است. توضیح بیشتری نمیدهد همه چیز را به عهده
مخاطب میگذارد، این مشخصهها باعث شده که سبک خودش را داشته باشد.
---------------------------------------------
نویسنده: علی الله سلیمی