کد خبر: ۷۵۶۱
زمان انتشار: ۱۲:۲۷     ۲۸ آذر ۱۳۸۹
خبر کشته شدن ندا مجموعا 1359 بار در روزنامه های معتبر آمریکا منتشر شد. اما همه قربانیان جوان که توسط نیروهای امنیتی آمریکا و انگلیس در ایران و هندوراس کشته شدند به نماد الهام‌بخش مخالفت با دولت تبدیل نشدند.

به گزارش خبرنگار جنگ نرم مشرق، بنیاد مانتلی ریویو (MONTHLY REVIEW) در گزارشی با عنوان "ایران و هندوراس در جنگ تبلیغاتی"  رفتار مقایسه‌ای نظام رسانه‌ای آمریکا در قبال آشوب های ایران و هندوراس در دو سال اخیر(2009- 2010) بررسی کرده و آورده است:
ندا در مقابل آیزیس و 22 هندوراسی دیگر
هم نیویورک تایمز و هم نظام رسانه‌ای آمریکا تعصبات خاصی در برخورد با تظاهرات عمومی در ایران و هندوراس از خود بروز دادند. با معترضین بعد از انتخابات ایران رسانه‌ها شدیداً همدردی کردند اما معترضین ضد کودتا در هندوراس تحت پوشش خبری قرار نگرفتند و سریعاً از رسانه‌ها حذف شدند.
به شدت و میزان این تعصب رسانه‌ای در مورد جان‌باختگان این دو کشور نیز کاملاً متفاوت بود. بیستم ژوئن ندا آقاسلطان 27 ساله به ضرب گلوله جان باخت وی در یکی از خیابان‌های تهران در یک تظاهرات بدون خشونت شرکت کرده بود. مرگ وی داخل ایران و جهان به یک سمبل الهام‌بخش تبدیل شد و رو به فزونی گرفت.
راچل‌ مادو در یک شبکه تلویزیونی موسوم به ام‌اس‌ان بی‌سی ایالات متحده گفت وقتی مردم اطراف ندا مأیوسانه تلاش می‌کردند تا خونریزی وی را متوقف کنند و او را زنده نگهدارند، دو شاهد مختلف از آخرین لحظات زندگی ندا آقاسلطان فیلم گرفتند، این تصاویر هم‌اکنون در سراسر دنیا پخش شده است. سپس راچل مادو قسمتی از این فیلم را پخش نمود. وی توضیح داد این بسیار باارزش است، چون یکی از لحظه‌های نمادین قیام مردم را به تصویر می‌کشد. شهادت یک نیروی قوی در مذهب شیعه است. راجر کوهن در نیویورک تایمز در حالی که حضورش در یادبود ندا آقاسلطان در میدان نیلوفر تهران را به تصویر می‌کشید، نوشت هدف ابطال انتخابات همراه با تقلب ایران و به علاوه آزادی برای ایران است.


اما همه قربانیان معصوم و جوان که توسط نیروهای امنیتی آمریکا و یا انگلیس و یا اسراییل در ایران و هندوراس کشته شدند به نماد الهام‌بخش مخالفت با دولت تبدیل نشدند. درست 15 روز بعد از پخش شدن تصویر کشته شدن ندا آقاسلطان، ابد موریلوای سیس 19 ساله در تظاهرت آرام فرودگاه تون کونتین در شهر تگوسی گالپا به ضرب گلوله نظامیان هندورسان کشته شد. مانند ندا آقاسلطان از آخرین لحظه زندگی آی‌سیس فیلمبرداری شد و مانند ندا عکس‌های وی در اینترنت پخش شد و در دسترس همگان قرار گرفت. اما عکس‌های ندا به سرعت در دنیا پخش شد و مورد توجه رسانه‌های جهان قرار گرفت اما رسانه‌ها از کنار مرگ آی‌سیس با بی‌توجهی گذشتند و رسانه‌های انگلیسی زبان از مرگ وی شهادت درست نکردند. جدول شماره یک سطح توجه رسانه‌ها به این دو کشته را نشان می‌دهد. در هفتم جولای سی‌ان‌ان فقط یکبار تصویر قتل آی‌سیس را پخش کرد اما قتل ندا توسط ای‌بی‌سی، ان‌بی‌سی، سی‌بی‌اس، بی‌بی‌اس، سی‌ان‌ان، فاکس، ام‌اس‌ان‌بی‌اس، ان‌پی‌آر و رادیو تلویزیون‌های دیگر در امریکا و کشورهای دیگر پخش شد و سرانجام تبدیل به فیلم مستند در شبکه پی‌بی‌سی شد.
کاملاً مرگ ندا توسط گروه بزرگی از رسانه‌های انگلیسی زبان 107 بار بیشتر از مرگ آیزیس نقل شد. این اختلاف در تعداد گزارش حاکی از خشم شدید نسبت به مرگ ندا و فقدان توجه به مرگ مشابه آی‌سیس نیست. جدول شماره یک، علاقه متفاوت رسانه‌ها به مرگ دو قربانی جوان توسط نیروهای امنیتی دو دولت را نشان می‌دهد.

جدول شماره 1

قربانیان     پوشش خبری رادیو
تلویزیون و رسانه‌های دیگر     پوشش خبری روزنامه‌ای     تعداد کل پوشش خبری
ندا آقاسلطان 27 ساله هنگام شرکت در تظاهرات آرام خیابانی در 20 ژوئن در تهران به ضرب گلوله کشته شد.     231     736     967
آی‌سیس ابد موریلو 19 ساله هنگام شرکت در تظاهرات آرام در فرودگاع تونکونتین در تگوسی گالپا در 5 جولای به ضرب گلوله کشته شد.     1     8     9

 

جدول شماره دو با مقایسه پوشش خبری مرگ ندا با مرگ 24 هندوراس در یک دوره 12 ماهه می‌پردازد، تفاوت مشابهی ملاحظه شد. نسبت پوشش خبری روزنامه‌ای 35 به 1 می‌باشد، روزنامه‌ها به منعکس کردن مرگ ندا علاقه بیشتری نشان دادند در مقایسه با مرگ معترضین هندوراسی روزنامه‌گراران، سازماندهندگان اجتماعی و طرفداران حقوق بشر.
جدول شماره دو علاقه متفاوت رسانه‌ها به انعکاس قتل یک ایرانی جوان توسط نیروهای امنیتی این کشور و قتل 24 قربانی هندوراسی توسط نیروهای امنیتی هندوراس و یا جوخه‌های ترور را نشان می‌دهد.

  جدول شماره 2

قربانیان     قربانیان پوشش خبری روزنامه‌ای
ندا آقاسلطان 27 ساله هنگام شرکت در یک تظاهرات آرام خیابانی در بیست ژوئن به ضرب گلوله کشته شد.     1.359
مرگ 24 هندوراسی شامل معترضین، روزنامه‌نگاران و 10 سازماندهندگان اجتماعی و طرفداران حقوق بشر     39

نتیجه‌گیری این قسمت
شیوه برخورد متفاوت با اعتراض و اعتراض‌کنندگان در دو کشور مختلف و علاقه متفاوت به پوشش خبری آنها، گواه بر یک نظام تبلیغاتی متبحرانه است که در آن توجه و خشم، معطوف به کشوری است که حکومت آن از مشروعیت (از نظر امپریالیسم رسانه ای) برخوردار نیست. این در حالی است که اشرار مشابه در کشور دیگر مورد توجه زیادی واقع نمی‌شوند و یا کاملاً مورد غفلت واقع شده و حاکمان آن مورد حمایت قرار می‌گیرند.
در قسمت دوم چگونگی پیوند رسانه‌های دولتی برای نامشروع دانستن انتخابات ریاست جمهوری 12 ژوئن 2009 ایران و تقلب براساس وارونه جلوه دادن حقایق مورد بررسی قرار خواهد گرفت و همچنین پیوند همین رسانه‌های دولتی برای مشروع خواندن انتخابات 29 نوامبر 2009 هدوراس بررسی خواهد شد. با این تفاوت که انتخابات هندوراس تحت حکومت کودتا و در یک محیط ترس و وحشت بدون نظارت گروه انتخاباتی برگزار شده و واقعا با تقلب همراه بوده است.

سالیان زیادی ایران در لیست تغییر رژیم حکومت ایلات متحده بوده است. از نیمه اول سال 2003 تاکنون، ایالات متحده تلاش نموده است تا تهدید برنامه‌ی هسته‌ای ایران را بزرگ جلوه دهد. تحقیقی در زمینه‌ی توجه گزارش‌های روزنامه‌ای و تلگرافی بر برنامه هسته‌ای 10 کشور به مدت هفت سال یعنی از سال 2003 تا 2009 در MRZINE منتشر شد، نشان داد که توجه به برنامه هسته‌ای 9 کشور دیگر در مقایسه با برنامه هسته‌ای ایران بسیار ناچیز بود. در طی این مدت 778،36 خبر تلگرافی و چاپی در مورد برنامه هسته‌ای ایران منتشر شد. بسیار شگفت‌انگیز است که میزان توجه رسانه‌ای به برنامه هسته‌ای ایران در مقابل برنامه هسته‌ای اسرائیل 114 به 1 بود و روزنامه نیویورک تایمز 92 بار به برنامه هسته‌آی ایران پرداخت و فقط یکبار به برنامه هسته‌ای اسرائیل اشاره کرد. گمان می‌رود که این رژیم 200 تا 300 بمب اتمی و ابزار پرتاپ آنها را در اختیار داشته باشد.
از این‌رو تا بهار 2009 همگام با انتخابات ریاست جمهوری 12 ژوئن ایران، برنامه هسته‌ای ایران به مدت 6 سال متوالی در صدر توجه رسانه‌ها و مجامع چندجانبه‌ای تحت نفوذ امریکا بوده است. از تابستان 2005 که محمود احمدی‌نژاد به ریاست جمهوری ایران رسید، رسانه‌های سختگیر غربی، و توجه هوشمندانه آنها این سیاست امریکا را همچنان همراهی کرده است که رئیس جمهور ایران و برنامه‌ هسته‌ای این کشور مورد توجه باشد.
اما هندوراس سالیان زیادی در سرتیتر رسانه‌های امریکا قرار نداشته است. این وضعیت ناگهان در 28 ژوئن تغییر کرد. یعنی از زمانی که به اصطلاح کودتای پیژامه در هندوراس به وقوع پیوست و طی آن رئیس جمهور منتخب و مردمی "خوزه مانوئل سلایا" سرنگون شد و یک عضو حزب لیبرال وی یعنی روبرتو میشلتی جایگزین وی شد. رژیم کودتا سلایا را به خیانت و سوءاستفاده از قدرت و غصب قدرت متهم کرد. سلایا حمایت گسترده 60 درصد مردم هندوراس، که در زیر خط فقر زندگی می‌کردند را بدست آورده بود. سلایا 25 ژوئن حکمی اجرایی صادر کرد و طی آن اعلام کرد که اصلاحات قانون اساسی را به رأی مردم خواهد گذاشت. سه روز بعد، نظامیان سلایا را ساعت 5 صبح از اقامتگاهش ربودند و وی را به پایگاه نیروی هوایی مجیا در خارج از تگوسی‌گالیا بردند و با کشتی وی را به کاستاریکا فرستادند. علیرغم، محکومیت کودتا توسط مجمع عمومی سازمان ملل متحد، وی هرگز نتوانست حتی یک دقیقه دیگر در سمت ریاست جمهوری هندوراس بماند.
نظامیان هندوراس کودتا علیه سلایا را 16 روز بعد از انتخابات ریاست جمهوری ایران به اجراء درآوردند، در میان یک سونامی امریکایی و پوشش رسانه‌ای غرب از انتخابات ایران و عواقب آن که منعکس‌کننده ادعای مخالفان برای تقلب در انتخابات بود، تظاهرات گسترده مردمی علیه نتایج رسمی انتخابات و علیه خود رژیم روحانیون ایران را برانگیخت و این پوشش رسانه‌ای حمایت مداوم و گسترده از حرکت مردمی در داخل ایران توسط پایتخت‌های کشورهای غربی را رصد می‌کرد.
با این وجود، وقتی کودتا علیه رئیس جمهور منتخب مردمی توده‌گرای هندوراس به وقوع پیوست، تمایل رسانه‌های غربی به این کودتا بسیار کمتر بود. در واقع، کودتا کلاً دموکراسی را در هندوراس به پایان رساند در حالی که انتخابات در ایران فقط یک موضوع مورد مناقشه تلخ بود. ما معتقد هستیم که در قضایای ایران و هندوراس در سال 2010- 2009 نظام رسانه‌ای یکبار دیگر توجه خود را متمرکز کرد و خشم و خیرخواهی خود را توسط تظاهرات‌کنندگان علیه دولت مورد نظر آمریکا ابراز کرد و یکبار دیگر از قربانیان غافل شد که منظور کشور هندوراس است و اکنون در معرض بازگشت الگوی دموکراسی مورد تأیید امریکا در این نقطه از جهان است.

میزان انعکاس کودتای ایران در نیویورک تایمز، در قیاس با کودتای هندوراس
معیارهای دوگانه در توجه، همبستگی، خیرخواهی و خشم در پوشش خبری دو رخداد و انتخابات ایران و کودتای هندوراس در نیویورک تایمز در سی روز بعد از وقوع آنها مشهود است. یعنی پوشش خبری از 13 ژوئن تا 12 جولای 2009 برای انتخابات ایران و از 29 ژوئن تا 28 جولای 2009 برای کودتای هندوراس کاملاً متفاوت می‌باشد. در سی روز اول نیویورک تایمز حداقل 100 گزارش خبری به ایران اختصاص داد که 23 گزارش در بخش اول و صفحه اول آن بود. در حقیقت از 13 تا 27 ژوئن نیویورک تایمز به مدت 15 روز متوالی گزارش مربوط به ایران را در صفحه اول خود به چاپ رسانید. در حالی که بعد از کودتای هندوراس، نیویورک تایمز 26 گزارش به کودتا و عواقب آن اختصاص داد که از 29 تا 30 ژوئن فقط 2 گزارش در بخش اول و صفحه اول آن قرار گرفت. گزارش اختصاصی به ایران متمرکز بود و علاقه به نشر تظاهرات عمومی، اتهامات مربوط به تقلب در رأی‌گیری منبع تغذیه اصلی نیویورک تایمز بود. توجه به کودتای هندوراس کوتاه‌مدت بود، اگرچه توجه به کودتا در هندوراس در یکی دو روز اول اجتناب‌ناپذیر بود، به تدریج ناپدید گشت. نسبت گزارش‌های خبری از انتخابات ایران در مقایسه با گزارش کودتای هندوراس در صفحات نیویورک تایمز 100 به 26، و در صفحات اول نیویورک تایمز این نسبت به 23 به 2 و این نسبت در صفحه نظر شخصی و سرمقاله 17 به 3 بود. اما معیارهای واقعی نیویورک تایمز وقتی آشکار گردید که در ستون نظرات شخصی و سرمقاله مطالبی را به چاپ رساند که هر دو ضد سلایا بوده و فقط در قبال کودتا ابراز تأسف می‌کرد، در حالی که 14 نظر شخصی و سه سرمقاله نظر خصمانه علیه دولت ایران را منعکس می‌کرد و شدیداً از نتایج رسمی انتخابات انتقاد می‌کرد. به عنوان نمونه می‌توان به تنها سرمقاله نیویورک تایمز در مورد هندوراس در سی روز اول اشاره کرد. نیویورک تایمز دلیل کودتاچیان برای به وقوع رساندن کودتا را چنین عنوان کرد:
یک بازرگان ثروتمند به جناح چپ توده‌گرا تبدیل شد و یک دوست نزدیک هوگو چاوز در ونزوئلا درصدد بود تا قانون اساسی را تغییر دهد تا بتواند بار دوم به مبارزات انتخاباتی بپردازد. همین طور در صفحات نظرات شخصی نیویورک تایمز آمده که سلایا داشت حد و مرز دموکراسی را تغییر می‌داد تا به اقدام جبارانه قانون اساسی را تغییر دهد و زمینه برای انتخاب مجدد خود را فراهم کند. این اظهارات توسط آلوارو وارگاس لوزیا در تفسیری در نیویورک تایمز ابراز شد که مملو از هشدار در مورد تهدید رهبر ونزوئلا برای امریکای لاتین است و کودتا در هندوراس تهدید برای دموکراسی محسوب نمی‌شود.
راجر مارین ندا خاطرنشان کرد که رفراندومی که سلایا خواهانش بود زمینه را برای تشکیل یک مجمع را فراهم می‌ساخت که قانون اساسی را تغییر می‌داد و به وی اجازه می‌داد برای بیشتر از یک دوره در مسند قدرت بماند و هدف بزرگتر وی تغییر نظام دموکراتیک به یک نوع سوسیالیسم قرن بیست و یکم بود به عبارتی یک حکومتی شبیه حکومت هوگو چاوز به وجود می‌آمد. در این اظهارات نشانی از قانونی نبودن کودتا و سرکوبی وجودی آن وجود ندارد. راجر هارین ندا از خشونت واقعی در هندوراس خبر چندانی نمی‌دهد و به این اکتفا می‌کند که بنا به گزارش یک نفر در آنجا جان سپرده است.
علیرغم ایم امر، وی اظهار می‌کند که زندگی مردم در هندوراس به طور عادی سپری می‌شود. وقتی که به موضوع ایران در نیویورک تایمز برمی‌گردیم همه چیز برعکس می‌شود. نیویورک تایمز در سوم جولای در سومین و آخرین سرمقاله خود چنین می‌نویسد:
روحانیان رادیکال گستاخانه انتخابات را به نفع رئیس جمهور رادیکال به سرقت بردند. مقامات دولتی نتایج انتخابات ریاست جمهوری هفته گذشته را مخدوش کردند. این در حالی بود که هنوز رأی انتخابان شمارش نشده بود و پیروزی قاطع محمود احمدی‌نژاد اعلام نشده بود. نیویورک تایمز در دومین مقاله خود نوشت اگر مقامات ایران بخواهند این بن‌بست انتخاباتی را صلح‌آمیز پشت سر بگذارند باید انتخابات مجدد برگزار کنند. (18 ژوئن)
نیویورک تایمز در 15 ژوئن در اولین سرمقاله خود بعد از انتخابات ایران اعلام کرد این انتخابات نه واقعی بود و نه آزاد
در قسمتی از نیویورک تایمز که بخش تاریخ نامیده می‌شود تفسیری به امضای شانه‌ام نوشته و منتشر شد. نیویورک تایمز می‌نویسد که شانه‌ام یک دانشجوی ایرانی است که به دلایل امنیتی نمی‌خواهد اسمش فاش شود. در بخش مهمی از مطبوعات امریکا یک تفسیر متضاد و نگران‌کننده در حال ظهور است. اس. ام نوشت: که این انتخابات شاید همراه با تقلب نبوده است. شاید محمود احمدی‌نژاد رئیس جمهوری است که ایرانی‌ها به راستی او را می‌‌خواهند، باور نکنید. اس‌. ام اینگونه ابراز مخالفت کرد. به اصطلاح کارشناسانی که به امریکا هشدار می‌دهند در قبال ادعای تقلب انتخاباتی ایران جانب احتیاط را از دست ندهند استدلالشان براساس اظهارات گروه مخالف نظام است و اطلاعاتشان در مورد ایران قدیمی بوده و تنها کمی با واقعیت ایران در ارتباط است. و این روزها تازه داریم با واقعیت روبرو می‌شویم. چرا اس. ام خیلی نگران این بود که آنچه دوستان ما در امریکا در مورد ما می‌گویند بطور مبهم بیان گردید. از موقعی که این تفسیر در 19 ژوئن منتشر شد نگرانی‌های اس. ام بی‌پایه و اساس بود. در پایتخت کشورهای غربی این عقیده که وزیر کشور ایران و رژیم روحانیون انتخابات را به سرقت برده بودند در حال ضعیف شدن نبود بلکه در حقیقت قدرت می‌گرفت.
خبر اقدام خانه چات هام واقع در بریتانیا برای بی‌اعتبار خواندن نتایج اسمی انتخابات تا 21 ژوئن منتشر نشد که این خود نحوه برگزاری انتخابات ایران را وارونه نشان می‌داد. اس. ام توصیه کرد. علاوه بر این از 14 مقاله که در پخش نظرات شخصی نیویورک تایمز راجع به انتخابات ایران منتشر شد 9 مقاله انتخابات 12 ژوئن را با عباراتی مانند تقلب در خیانت و سرقت رأی مردم توصیف کردند که با رسوایی بی‌اعتبارکننده رهبری روحانی ایران همراه بوده است.
به طور کلی، سرمقالات، ستون‌های عقاید شخصی و گزارش‌های خبری نیویورک تایمز راجع به ایران و هندوراس در ماه ژوئن و جولای به خوبی با هم دیگر هماهنگ می‌شد تا موضع سیاسی دولت آمریکا و تایمز را بیان کند که دموکراسی در ایران در حال افول است و نقص فاحش حقوق بشر در ایران صورت می‌گیرد و این برای دنیا بسیار مهم است و در مقابل کودتای واقعی در هندوراس یک موضوع نسبتاً غیرمهم می‌باشد.

به قلم ادوارد اس هرمن و دیوید پیترسون
اخبار ویژه
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها