این پاسخ بسیاری از مسائل و مشکلات امروز ماست. حتما عده ای با شنیدن این جمله که "انقلاب دیگر در مقیاس ملی نمی گنجد" به سرعت واکنش نشان داده و خواهند گفت که باز هم شعار، باز هم فرافکنی و باز هم انداختن مشکلات به گردن اجنبی و دستهای امپریالیزم و ...
اما شاید همین دلزدگی ما از شنیدن چنین جمله ای نیز با برنامه اتفاق افتاده باشد و برای این است که ما به خودمان فرصت ندهیم که به مسائل از زاویه تاریخی و جهانی بیندیشیم و مدام مانند برخی از شخصیتهای سیاسی خودمان اصرار داشته باشیم که بگوییم همه مشکلات ما نتیجه حضور فلانی و بهمانی در عرصه سیاست کشور است. اینان فکر می کنند که با رفتن فلانی و بهمانی همه مشکلات حل خواهد شد. اما آیا واقعیت ماجرا این است؟
این جمله (انقلاب دیگر در مقیاس ملی نمی گنجد!) اصلا به این معنا نیست که در کشور مشکلی وجود ندارد. بلکه مشکلات کشور بسیار پیچیده شده و بروز و ظهور نامناسبی پیدا کرده است. هدف از تیتر این نوشتار این است که ریشه این مشکلاتی که ما هر روز دور و بر خودمان می بینیم کجاست؟
انقلاب اسلامی داعیه تغییر نظم جهانی را داشته و دارد. شاید بگویید که حرفهای گنده و شعارهای تخیلی می دهیم! اما اگر مروری به بیانات امام خمینی و رهبر معظم انقلاب داشته باشیم می بینیم که اتفاقات ناممکنی در این سه دهه ممکن شده است. امام به صراحت خبر از فروپاشی امپراطوری شوروی را به گورباچف می دهند و شوروی فرو می پاشد.
امام و رهبری به صراحت از بیداری اسلامی سخن می گویند و دیکتاتورها با گذشت زمان از تخت به پایین می آیند. پس چندان دور از ذهن نمیاد که با توجه بیشتری به این بیان رهبری که فرمودند بیداری به قلب اروپا خواهد رسید بیندیشیم. گویی ولی فقیه بهتر از دستگاه های جاسوسی و دپارتمان های مطالعات استراتژیک و آینده پژوهی قدرت تحلیل روند تغییرات حاکم بر جهان را دارد.
پس چگونه است که حجم مشکلات در کشور زیاد به نظر می رسد. اولا که اثبات این موضوع خود محل مناقشه است و بنده بخشی از آن را نتیجه القا رسانه ای غرب و دشمنی برخی در داخل و حماقت عده ای از دوستان می دانم. اما اگر مشکلات را واقعی بدانیم و معتقد باشیم که فارغ از هجمه رسانه ای غرب مشکلات وجود دارد. ابتدا باید عنوان نمود که روند تغییر وضعیت از ابتدای انقلاب تاکنون مثبت بوده است. ما حقیقتا بهتر شده ایم همه چیز بهتر شده است و همین که مشکلات ما را بیشتر آذار میدهد نشانه ای از بهتر شدن کیفیت زندگی و درک مردم در ایران پس از انقلاب است.
اما واقعیت این است که نوع مواجهه انقلاب اسلامی با غرب با درگیری های قبلی تمدن غرب متفاوت بوده و این تقابل مرز و جغرافیا نمی شناسد. به همین دلیل است که هر چه پیشرفت هم داشته باشیم مشکلاتمان بیشتر می شود. لطفا عجله نکنید و زود نگویید که چه جمله بی معنایی!
با دقت پاراگراف قبلی را بخوانید. چون جنس درگیری ما و غرب متفاوت است به همین دلیل با رشد و توسعه جمهوری اسلامی و استقامت بیشتر، مشکلات بیشتر می شود. یعنی اوضاع هر چه بهتر ،مشکلات بیشتر و جدیدتر!
چرا؟؟؟
چون این انقلاب داعیه تغییرات جهانشمول داشته و دارد. اساسا امام خمینی به قصد تغییرات جهانی در ایران انقلاب نمودند و به خوبی می دانستند که انقلاب حقیقی در ایران اگر به تغییر در نظم حاکم بر جهان نرسد به شکست می انجامد و این یعنی امام ار ابتدای مسیر به خوبی میدانست که چه مسیری را آغاز نموده است و به همین دلیل هم به صراحت از نابودی مثلث کمونیسم، لیبرالیسم و صهیونیسم سخن می گفت.
و البته این تحلیل روی دیگری نیز دارد و آن اینکه برای غرب نیز راهی جز نابودی انقلاب اسلامی و فروپاشی آن در درون باقی نمیماند. به همان نسبت که رهبری توجه خود را به تحولات منطقه و جهانی معطوف داشته اند ، غربیها نیز حلقه را بر وضعیت داخلی ما تنگ تر گرفته اند. از تحریم ها و مساله سوریه بگیر تا ارز و مرغ و هر دم از این باغ، بری می رسد...
باز هم نگویید اینها فرافکنی است. حقیقتا مسئولان بی تدبیری دارند اما نقش بی تدبیری مسئولین را در نسبت متغیری بزرگتر به نام تقابل تمدنی انقلاب اسلامی و غرب باید تحلیل نمود وگرنه مدام بر سر و کله هم میزنیم و مدام مسئول عوض میکنیم به امید اینکه اوضاع بهتر می شود اما باز اوضاع تغییر چندانی نمی کند و فقط به تناسب اینکه آن مسئول تا چه حدی شتاب تقابل را کم و زیاد کند، مشکلات به ظاهر کم و زیاد می شود. زمانی خاتمی می آید و غرب کمی روی خوش نشان می دهد اما با صلابت رهبری نا امید شده و ره به جایی نمی برد و باز تحریم پشت تحریم و زمانی احمدی نژاد میاید که از همان ابتدا تیغ را از رو بسته و اصلا غرب لحظه ای در تحریم و فشار و کارشکنی و تهدید درنگ نمی کند.
و حالا با همه این توصیفات برای ما مساله روند آینده دولتهای شکل گرفته در مصر و تونس و لیبی مساله مهم میشود و با کمی فاصله جنبشهای اروپا و آمریکا را رصد میکنیم و برای غرب مساله سوریه برای شکستن جبهه مقاومت اصل می شود و امیدوار است که با یک پیروزی مهم به انتخابات ریاست جمهوری ایران برسد. انتخابات بعدی بسیار تعیین کننده است و می تواند تاثیر بسیاری در تحولات منطقه داشته باشد. اگر کسی انتخاب شود که اصراری بر درگیری دائمی با غرب ندارد و هر شب با آرزوی نابودی اسراییل به خواب نمی رود، قطعا آنها پیچ تحریمها و فشارها و تهدید هر روزه به جنگ را کم خواهند نمود تا به ملت ایران نشان دهند که تا چه حد قدردان انتخابهای مناسب آنها هستند اما اگر دوباره سوم تیر تکرار شود و انقلاب اسلامی قصد داشته باشد به همین مسیر هشت ساله که به تعبیر رهبری بازگشت قطار انقلاب به ریل اصلی خود بود ادامه دهد، اتفاقات به گونه ای دیگر رقم خواهد خورد. البته اتفاقات به هر شکلی که پیش رود آینده از آن مستضعفین است.
بخشی از لجن پراکنی علیه رئیس جمهور هم به همین معادله باز می گردد و برای این است که مردم را به نقطه ای برسانند که بگویند که اصلا عدالت نخواستیم و لطفا مرغ را کمی ارزان کنید. و این یعنی به آقای... رای بدهیم و بعد همه ایران تمیز و مرتب خواهد بود و خیابانهای کشورمان ما را به یاد توکیو، کوالالامپور و دبی و تورنتو خواهد انداخت. با این تفاوت که لابه لای تبلیغات متعدد کمپانی های بزرگ روایاتی از اهل بیت نیز به چشممان خواهد خورد. مراقب باشیم دوباره مدل ژاپن اسلامی سرعت انقلاب را کم نکند!