آيا از خود پرسيده ايم كه چرا براي ابوالفضل العباس عليه السلام اينقدر
منزلت و فضيلت است كه به فرموده امام سجادعليه السلام براي وي نزد خدا
مقامي است كه تمام شهيدان بر آن غبطه مي خورند (خصال شيخ صدوق ص68) و در
بين ما مشهور است كه امام حاضر ما حضرت بقية الله الأعظم عليه السلام
دلداده مرثيه عمويش عباس است ، چنانچه وقتي كه عالم وارسته «شيخ علي فشندي »
در تشرفي از امام عصر عليه السلام سؤال كرد كه شما در شب عرفه كه حتماً
در عرفات هستيد در كدام خيمه تشريف مي آوريد حضرت فرمودند: در خيمه شما كه
روضه عمويمان حضرت ابوالفضل عليه السلام خوانده مي شود.
از سردار نجابت و معرفت و از ستون خيمه ولايت مداران چه بگويم كه دست ما
كوتاه است از آن قامت بلند شهادت و رشادت ولي برجسته ترين خصلت عباس عليه
السلام كه نقطه مشترك تمام ياران امام عشق است سروجان باختگي آنان براي دين
و آئين محمَد صلَ الله عليه وآله و ناب نگه داشتن آن از انحرافات است كه
قلَه اين دين فدائي را در علمدار فداييان اسلام مشاهده مي كنيم كه خود در
هنگامه نبرد وقتي كه تيغ نيز و خنجر جهل و نفاق و شهوت بر دل و دستش نشست
فرياد هميشگي خويش را بر گوش آزادگان جهان نشانده و در تعقيب دشمنان نهيب
مي زد كه :
« والله إن قطعتموا يميني ، إنََي أحامي أبداً عن ديني .
و عن إمام صادق اليقين ، نجل النَبي الطَاهر الأمين .»
( ابو مخنف ص179)
به خدا قسم اگر دست راستم را قطع كنيد همانا حتماً و بدون شك من براي هميشه از دينم حمايت مي كنم .
و از امامي كه داراي يقين درست و راستيني و از نوادهء پيامبر امين وپاك است حمايت مي كنم.
نكته اي كه در اين سخن عباس عليه السلام است و شايد ما كمتر به آن توجه
داريم قيد «أبداً » مي باشد كه ماه منير خاندان شرافت سوگند خورده است كه
هميشه وحتَي پس از شهادت پاسدار دين و امام خويش باشد و حتماً هم يكي از
رموز بي تابي امامان معصوم و به خصوص امام زمانمان عليهم السلام براي عباس
در همين پاسباني هميشگي آن حضرت از دين و امامت مي باشد . البته لطيفان
شيعه و جوانان بسيجي رهرو آن پهلوان پهلوانان در مواجهه با سختي در امور
مربوط به دينشان همواره به عباس پناهنده و متوسل شده و شعار اعجاب انگيز «
ابوالفضل علمدار ، خامنه اي را نگهدار » نيز نشان از اين دقت نظر دارد .
چه بسا امام زمانمان با اين دلدادگي خود به عمويشان عباس چنين انتظار خود
را براي ياران دين فدا ابراز مي دارد تا كه هنگامه ظهورش با فراهم شدن
ياراني عباس مرام فرارسد .
اگر چه برخي گمان كرده اند كه سيدالشهداء عليه السلام به دليل تنهايي پيكر
مطهر ابوالفضل العباس عليه السلام را نزديك خيمه ها نياورده ولي حضرت زين
العابدين امام سجاد عليه السلام وقتي كه با بني اسد براي دفن پيكرها تشريف
آوردند با تغيير جاي بدن مطهر ماه منير بني هاشم موافقت نكردند و دستور
دادند آنرا همان جا دفن كنند كه يكي از دلايل ]آن مي تواند اين باشد كه
حضرات خواسته اند كه عباس نسبت به ديگر شهيدان كربلا در ظاهر هم برجسته
ترباشد و مرام عباس چون گلدسته هاي آن مسير آسماني امامت را نشان دهد .
در مكتب زيارت عاشورا به ما آموخته اند كه در آخر در سجده ازخداوند متعال بخواهيم كه :
« وثبَت لي قدم صدق عندك مع الحسين واصحاب الحسين الذَين بذلوا مهجهم دون الحسين
عليه السلام »
و خدايا ! مرا نزد خودت همراه با حسين و اصحابش ثابت قدم قرار ده ، همان اصحاب وياراني كه تمام داشته خود را در راه حسين فدا كردند.
كه سلسله جنبان ياران سيدالشهداء عباس ارواحنا فدا ه است كه با راست قامتيش
همگان و حتَي دشمن را متحيَر كرد چنانچه وقتي غنايم سپاه مظلوم اباعبدالله
عليه السلام را نزد ابن زياد ملعون بردند به عَلَمي رسيد كه تمام بدنه آن
مملو از تير و تركش بود ولي به اندازه قبضه دستي سالم است پرسيد كه اين علم
و بيرق از آن كه بوده كه تا لحظه ي آخر جان دادن نيز دست از آن نكشيده كه
وقتي در پاسخ شنيد كه آن از آن ابوالفضل است لب به ستايش وي گشود.
آري عباسي بودن يعني دست نكشيدن از امام و دين و از دست ندادن نشان دين و دينداري به هر قيمت ولو به قيمت جان وآبرو .
حضرت امام صادق عليه السلام در كلامي به بهترين وجه عموي بزرگوارش عباس بن
علي بن ابيطالب عليهم السلام را معرفي مي كند و شناسنامه تمام منتظران و
مؤمنان راستين را در الگوي عباس ارائه مي كند كه فرمود:
« عموي ما عباس بن علي عليهماالسلام بصيرتي نافذ و ايماني محكم داشت كه در
محضر اباعبدالله عليه السلام جهاد كرد و به بلاي نيكويي گرفتار شد و شهيد
شد در حالي كه 34 سال سن داشت. » ( عمدةالطالب ص 356 )
بنابر اين اگر عباس الگوي ما هست كه هست پس بايد دو شاخصه فضيلت عباس عليه
السلام را كه امام ششم ما برشمردند را در خود تحقق بخشيم . يعني بصيرت نافذ
و ايمان سخت ومحكم تا كه اامام عصرمان را ياري كنيم .
مسعود شفيعي كيا
تاسوعاي عباس عليه السلام
(سال همت و كار مضاعف )