«تئوریسین های
چپ طی یک سال اخیر بسیار تلاش کردند که به لایه های ارتدوکس خود بقولانند
که عمر سیاسی هاشمی رفسنجانی به پایان رسیده است.انها می گفتند:هاشمی این
استاد برجسته چانه زنی در سطوح فوقانی قدرت،دیگر نمی تواند از هنر دیپلماسی
پنهان خود استفاده کند»1
سرویس سیاسی بی باک؛ مطالب فوق بخشی از مقاله ای منتشر شده در روزنامه اصلاح طلب نشاط است که در سال 78 منتشر شده بود.
در
آن زمان و به صورت های گوناگون روزنامه های زنجیره ای ترور شخصیت هاشمی
رفسنجانی را در دستور کار داشتند و در این ماموریت ویژه را به اکبر گنجی
رمان نویس تخیلی خود سپرده بودند تا وی با همان قلم «تاریکخانه اشباح» و «عالیجناب سرخ پوش،عالیجنابان خاکستری» تشکیک و تخریب هاشمی را به جلو ببرد.
هر
چند در آن سال ها عباس عبدی نیز همگام گنجی پا در لگام تخریب گذاشته بود و
هر دو در صدد تخریب چهره محافظه کار آن سال ها به هم در روزنامه ها بدون
ترس از مکافات می تازیدند.
گجنی در اغاز ماموریت خود و برای تخریب
هاشمی که هنوز به عنوان یک نماد از نظام محسوب می شد پروژه قتل های زنجیره
ای را به وی و دولت او منتسب کرد و در این باره نوشته بود:
«هاشمی
حقیقت را کتمان می کند.آقای هاشمی صادقانه می توانست به مردم بگوید که در
دوران من قتل های زیادی توسط محفل سعید امامی صورت گرفته ولی من از آنها
بی اطلاعم»2
در همین باره است که عباس عبدی همان کسی که عنوان مبارز شرمگین را دریافت کرده بود در خصوص اتهام قتل ها ی زنجیره ای عنوان کرده بود:
1. آقای هاشمی اطلاع داشته و دستور هم داده که این کارها انجام شود
2. آقای هاشمی اطلاع داشته،دستور نمی داده اما به شرح هم نمی اورده
3. آقای هاشمی اطلاع داشته به دست می آورده ولی نمی توانسته مخالفت کند
4. آقای هاشمی اطلاع نداشته است،بدترین حالت این حالت و بهترین حالت اولی است3
در همان سال ها بود که روزنامه های اصلاح طلب وی و دولت کارگزاران سازندگی را متهم به «دیکتاتوری اختناق»کردند و گنجی در باره او نوشت:
«مکان
مخالفت علنی شهروندان با خشونت و جنایات وجود نداشت.روزنامه های مستقل
هنوز شکل نگرفته بودند و جنبش دانشجویی در حال بازسازی آرمان ها و تجدید
نظر اصلی مشکلات جامعه بودم»4
وی در جایی دیگر برای سیاه نمایی از وی مدعی می شود«خشونت ورزان و جنایت کاران عرصه سیاست در دوره هاشمی بدون دغدغه و ترس از مکافات دست به جنایت می زدند»5
ادامه
تخریب هاشمی از سوی اصلاح طلبان هم چنان ادامه داشت و این موج هتک
حرمت،تخریب و توهین به وی تا جایی پیش رفت که هاشمی رفسنجانی در انتخابات
مجلس ششم شورای اسلامی انصراف داد و دلیل آن را هم سم پاشی های نیروهای چپ
عنوان کرد.
«بررسی آماری
مطبوعات و نظر سنجی های انجام شده نشان داد که در طی یک هفته تبلیغات
انتخابات مجلس ششم،هر تهرانی به طور متوسط روزانه سه مقاله علیه هاشمی و
پنچ شایعه تازه و اتهام جدید در مورد وی و خانواده اش شینده است»6
اگر
نگاهی به روزنامه های اصلاح طلب امروز بیندازیم متوجه خواهیم شد که ورق
برگشته است و این بار جریان اصلاحات به گرمی آغوش برای آقای رفسنجانی باز
کرده است.
سوالی که در این میان مطرح می شود این است که کدام یک از
این افراد و جریان ها تغییر تاکتیک داده اند که محبوب دیگری شده است.آیا
روزنامه های اصلاح طلب از مواضع خودعقب نشینی کرده اند و یا این هاشمی
رفسنجانی است که تغییر مسیر داده است.
دشمن دیروز چطور محبوب امروز این روزنامه هاست.
نتیجه گیری در باره این موضوع با شماست
پی نوشت ها:
[1] روزنامه
نشاط،6/6/1378
[2] اکبر گنجی،عالیجناب
سرخ پوش،عالیجنابان خاکستری،طرح نو،تهران،1378،ص 191
[3] روزنامه بیان1/10/1378
[4] اکبر گنجی،تاریک
خانه اشباح،تهران،طرح نو،1378،ص 17
[5] همان
[6]عباس بشیری،انصراف،تهران،اساتید
قلم تهران،1380،ص 196