کد خبر: ۷۴۶۰۸
زمان انتشار: ۱۰:۱۷     ۳۱ مرداد ۱۳۹۱
"سازمان همکاری اسلامی"، فرزند مشروع شکست اعراب و پدر قانونی معاهده‌های صلح با اسرائیل است. این موضوع، سوالات قانونی بسیاری را در رابطه با ضرورت فوری تشکیل این کنفرانس اسلامی، به ویژه برگزاری آن در مکه طی ده روز پایانی ماه مبارک رمضان، بدون وجود دستور جلسه عمومی، مطرح می کند.
فارس: عربستان سعودی به منظور برطرف کردن اختلاف میان کشورهای اسلامی، جلسه "سازمان همکاری اسلامی" را تشکیل داد اما کارشناسان در مورد فوریت و ضرورت این کنفرانس اسلامی به ویژه برگزاری آن در مکه در ده روز پایانی رمضان، سوالاتی مطرح کردند.

"طلال سلمان" در مقاله‌ای با عنوان "هدف عربستان از برگزاری کنفرانس اسلامی" نوشت؛ عربستان سعودی بطور ناگهانی بدون هیچ مقدمه و برنامه قبلی، از "سازمان همکاری اسلامی" خواست تا گردهمایی به منظور تشکیل یک جلسه فوق العاده داشته باشند. این دعوت هم از لحاظ زمان و هم از لحاظ مکان برگزاری، از یک عنصر مقدس برخوردار بود. این کنفرانس طی ده روز پایانی ماه مبارک رمضان در مکه، کنار کعبه، برگزار شد.
 
 
صحنه این کنفرانس برای برطرف کردن اختلافات و درگیری های سیاسی میان کشورهای اسلامی، ایده آل بود. اکثریت مدعوین، نماینده کشورهای کم اهمیت آسیا و آفریقا بودند، کشورهایی که اهمیت آنها نه در قابلیت های اقتصادی و نفوذ سیاسی، بلکه در مجموع و اتحادشان است. کشور میزبان به حاکمان این کشورها مدیون بود، حاکمانی که اگر حضور گاه به گاه آنها در چنین مناسبت هایی نبود، به کلی فراموش می‌شدند. این حاکمان باعث ایجاد هرج و مرج‌های فراگیر شده بودند. گرچه بعضی از آنها به سبب مدت زیادی که در مسند قدرت بوده‌اند، به فراموشی سپرده شده بودند، اما بعضی دیگر تازه وارد بودند. کسانی که سابقه ای نداشته و طی یک کودتا بر مسند قدرت قرار گرفته بودند.
 
 
در اینجا دو گروه متفاوت و مخالف یکدیگر وجود دارد که به طور صریح و بدون رعایت آداب و رسوم و احترامات معمول آنها را توصیف می‌کنم؛ گروه وابسته به ایمان و عقیده (گروه قابل اطمینان) که رهبر آنها عربستان سعودی است؛ متشکل از کشورهایی  که سود و منفعت فراوانی از طریق کمک‌های مالی در این روزهای سخت و طاقت فرسا به دست می‌آورند. گروه دیگر ( کشورهایی که تبعیت آنها از اسلام مورد تردید واقع شده است)، خواهان برهم زدن صلح جهان از طریق مبارزه با " سمبل آمریکایی شیطان" و "نابودی صهیونیست غاصب" هستند. آن‌ها امیدوارند که از طریق ایجاد انقلاب در سایر کشورها، به اهداف خود رسیده و ماندگاری و ثبات خود را تضمین کنند، همچنین به ساختن بیشتر راکتورهای هسته‌ای که امنیت تمام انسان‌ها را تهدید می‌کند، بپردازند. (برخلاف راکتورهای هسته‌ای اسرائیل و کشورهای اروپایی).
 
 
علاوه بر این، گروه ایمان و عقیده، با یاری و کمک خداوند، تحکیم و تقویت می‌شود. بنابراین، نیروهای اسلام راستین در مصر، تونس و لیبی بر مسند قدرت قرار گرقتند، کشورهایی که دارای منابع نفت خام سبک می‌باشند. سوریه که منابع قدرت خود را از دست داده است و با همکاری ایران و قبایل "الخزرج" که سلاح‌های کشتار جمعی برایش فراهم می‌سازند، برضد مردم خود عمل می‌کند و در این راه حتی از یک شهر یا روستا چشم پوشی نمی‌کند.
 
 
اتحادیه عرب، تحت نظارت کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، تلاش‌هایی را برای مقابله با این حکومت انجام داده است. تلاش‌هایی مبنی بر خارج کردن سوریه از پناهگاهش و حاضر کردن این کشور دربرابر شورای امنیت سازمان ملل. این موضوع باعث فعالیت وزرای خارجه کشورهای اسلامی مبنی بر دنبال کردن گام‌های کشورهای عربی و خارج کردن سوریه از پناه سایر کشورهای اسلامی شد. (سوریه به عنوان یکی از کشورهای موسس "سازمان همکاری اسلامی" تلقی می شود.)
 
 
اکنون زمان تنبیه ایران فرا رسیده است. ایران که احساس می‌کند به دلیل جو ناشی از "بهار عربی" نیرویی تازه گرفته است، باید به تنبیهی مشابه دمشق محکوم شود. آنها باید از "سازمان همکاری اسلامی" اخراج شوند و یا عضویت آنها تعلیق شود. اگر چنین تنبیهی قابل اجرا نباشد، تهران حداقل باید گوشمالی داده شود، یعنی توسط اعضای اجلاس "جنبش غیرمتعهدها" که طی چند روز آینده در تهران برگزار می‌شود، باید مورد یک تحریم جمعی و موثر قرار گیرد.
 
 
لازم است که به گذشته مراجعه کنیم و یادآور شویم که "سازمان همکاری اسلامی" (سازمانی که اسمش تغییر کرده ولی عملکردش تغییر نکرده است)، ظاهراً این سازمان در واکنش به آتش زدن "مسجد الاقصی" در اورشلیم توسط اسرائیل، به وجود آمد اما حقیقت کاملاً متفاوت است. "سازمان همکاری اسلامی" به دلیل لزوم نهادن نقاب "اسلام سیاسی" بر چهره اعراب به وجود آمد. به ویژه هنگامی که رهبری تاریخی اعراب توسط "جمال عبدالناصر"، تاثیر شکست جنگ 1967 با اسرائیل را احساس کرد.
 
 
بنابراین با سربلندی می‌توان گفت که "سازمان همکاری اسلامی" از شکست اعراب زاده شد. کشورهای نفت خیز عرب، به رهبری عربستان سعودی، با یک شعار اسلامی رهبری اتحادی را برعهده گرفتند که توسط بریتانیا و ایالات متحده ایجاد شده بود. همچنین تلاش هایی مبنی بر جایگزینی این شعار با شعاری غیراسلامی وجود داشت، اما این حقیقت که کتاب خدا، قرآن، به عربی نازل شده است، باعث عدم موفقیت این تلاش ها شد. اما هنوز این ایده به طور کامل از بین نرفته است. هنگامی که اعراب در مواجهه با اسرائیل شکست خوردند، درگیری اعراب و اسرائیل نادیده گرفته شد و سرمایه‌ای برای دین واقعی که به عنوان " مبدا " توصیف می‌شود، محسوب شد. بنابراین "اسلام سیاسی" به عنوان راه خروج اضطراری برای کسانی محسوب شد که خواهان فرار از مسئولیت مقابله با پروژه اسرائیل بودند.
 
 
به عبارت دیگر "سازمان همکاری اسلامی"، فرزند مشروع شکست اعراب و پدر قانونی معاهده‌های صلح با اسرائیل است. این موضوع، سوالات قانونی بسیاری را در رابطه با ضرورت فوری تشکیل این کنفرانس اسلامی، به ویژه برگزاری آن در مکه طی ده روز پایانی ماه مبارک رمضان، بدون وجود دستور جلسه عمومی، مطرح می کند. شاید این کنفرانس برگزار شد تا با اجلاس سران "جنبش غیرمتعهدها" که تاریخ برگزاری آن از مدت ها قبل تعیین شده بود، مصادف شود.
 
 
توجه به این موضوع نیز ضروری است که تکرار تصمیم گیری مبنی بر تعلیق عضویت سوریه در "سازمان همکاری اسلامی" پس از تعلیق عضویت این کشور در اتحادیه عرب، هیچ کمکی به ایجاد یک راه حل برای بحران این کشور نخواهد کرد. این درگیری‌ها و بحران در سوریه، تقریباً مردم، تاریخ و نقش حیاتی این کشور در منطقه را از بین می‌برد.
 
 
تمام این‌ها در قبال فلسطین (آرمانی مقدس و مردمی بی‌خانمان که در سراسر جهان آواره می‌باشند) اتفاق می‌افتد. مردم فلسطین همچنین در کشور خود، جایی که به طور مداوم از آنجا اخراج می‌شوند، نیز رنج می‌برند. با این حال، آنها بر حق خود برای کشورشان، اورشلیم و به ویژه "مسجد الاقصی" پافشاری می‌کنند. در نماز جمعه گذشته، یک چهارم مردم فلسطین برای برپایی نماز به داخل "مسجد الاقصی" رفته بودند.
 
 
جنایات فجیع در قبال مسلمانان میانمار دیگر مورد توجه قرار نگرفت، زیرا صحیح نیست که این موضوع به عنوان بهانه‌ای برای برگزاری یک کنفرانس بین‌المللی توسط اجلاسی که حاکمان زبده اسلامی را به دور هم جمع می‌کند، مورد استفاده قرار گیرد؛ زیرا بادهای انقلابی از جانب "بهار عربی" به سمت میانمار نوزیده و از این کشور عبور نکرده است.
 
 
به طور خلاصه، این یک کنفرانس جنگ میان مسلمانان، تحت لوای اسلام است. چنین اجلاسی نمی‌تواند خدمات مطلوب بیشتری از جانب اعراب، تحت شعار "اول فلسطین" که سپس تبدیل به شعار "تمام مسلمانان" می‌شود، برای اسرائیل ، دولت ایالات متحده و غرب فراهم سازد. این یک کنفرانس برای یک فتنه بزرگ و جدید است. امیدواریم که پادشاه عربستان "ملک عبدالله" با هرشخصی که وی را به برگزاری اجلاس برای اهداف سودمند تشویق می‌کند، موافقت و با برگزاری اجلاس برای ایجاد سردرگمی ، مخالفت کند.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها