فارس: برای نخستین بار، در ساعات آخر روز دوشنبه سوم مرداد از سوی ادارهی
کل اطلاعات کرمانشاه گزارش رسید که منافقین از مرز گذاشتهاند و به سوی
اسلام آباد و کرمانشاه در حرکتاند.
آیت الله ری شهری که در زمان
عملیات مرصاد مسئولیت وزارت اطلاعات را بر عهده داشتند در مورد حمله
منافقین و عملکرد این وزارت خانه در مرصاد می گویند:
*زمینههای توهم
در
ماههای آخر جنگ تحمیلی، به خصوص پس از تصرف مهران سازمان منافقین به
تحلیلی رسیده بود که بی شک پرداخته ذهن رجوی بود و باز به زعم وی در آن
زمان تنها تحلیل مشخص از شرایط مشخص بود!
چکیدهی تحلیل بدین قرار بود:
1-
اگر ایران قطعنامه 598 را بپذیرد، آیندهی سیاسی سازمان نامعلوم است و
تداوم خط مبارزه مسلحانه در چارچوب ارتش آزادی بخش به زیر سؤال میرود.
2-
برای تسریع در انجام یک عملیات سنگین علیه جمهوی اسلامی، عراق سازمان را
زیر فشار گذاشته است؛ و در صورت استنکاف با عدم انجام چنین عملیاتی، وجود
سازمان در عراق بی معنا میشود.
3- جمهوری اسالمی از حیث نظامی در
حداقل توان خویش و از حیث روحیه و توان عملیاتی و تدافعی بسیار ضعیف است و
از حیث کمکهای مردم، حداکثر نارضایتی وجود دارد.
نتیجهی سه وجه
تحلیل وجودی این بود که چون مردم ناراضی اند، در صورت هجوم منافقین به
داخل کشور، جمعیت میلیونی ناراضیان به آنها خواهند پیوست و نظام سقوط خواهد
کرد!
براین اساس رجوی عملیات مورد نظر صدام را برای 5 مهر
1367(مصادف با سالگرد تظاهرات مسلحانه 5 مهر 60 در تهران) طراحی کرده و
تدارک دیده بود؛ و بر همین مبنا کلیهی هواداران دختر و پسر مقیم در
کشورهای اروپایی و آمریکایی و سایر نقاط به عراق اعزام گشتند. اما پذیرش
قطعنامه توسط ایران در 28 تیر 1367 سازمان منافقین را غافلگیر و شوکه کرد؛
آماده باش عمومی اعلام شد و در 31 تیر همهی نیروهای مستقر در قرارگاهها
به سالن عمومی قرارگاه اشرف فراخوانده شدند تا در ساعت 8 شب به سخنرانی
رجوی گوش فرار دهند. در نمایشی که به اجرا در آمد، رجوی توهمات خود را
درباره فتح کوتاه مدت و چند روزهی تهران - طی عملیاتی موسوم به فروغ
جاویدان تصویر کرد و ضمن تحریک احساسات و تشجیع نیروها مدعی شد که از مرز
تا تهران با هیچ مقاومتی رو به رو نخواهند شد!
حملات هماهنگ ارتش بعثی
بلافاصله
پس از پذیرش 598 از سوی جمهوری اسلامی ایران آهنگ حملات ارتش صدام شدت
یافت و نیروهای عراقی از جنوب دست به پیش روی خطرناکی زدند. هدف آنها
متمرکز کردن توجه همهی نیروهای ما به سمت جبههی جنوب و جنوب غربی بود. در
اوج این حملات خبر رسید که پایگاه شهید نوژه در همدان بمباران شده است.
اخبار حکایت داشت که اغلب پرسنل رادار و هدایت پایگاه به شهادت رسیدهاند
امکانات فنی پایگاه نیز از بین رفتهاست. پایگاه و محیط اطراف آن با بمبهای
زمان دار مورد حمله قرار گرفته بود تا هر گونه امکان تحرک و مقابله از
جنگندههای جمهوری اسلامی سلب شود. همزمان تعداد پروازهای عملیاتی
هواپیمای عراقی طبق گزارش روزانهی ستاد مشترک ارتش به روزی هزار سورتی
پرواز در مناطق عملیاتی رسید که بی سابقه بود.
ورود وزارت اطلاعات به صحنه
برای
نخستین بار، در ساعات آخر روز دوشنبه سوم مرداد از سوی ادارهی کل اطلاعات
کرمانشاه گزارش رسید که منافقین از مرز گذاشتهاند و به سوی اسلام آباد و
کرمانشاه در حرکتاند. به دلیل وجود ستاد فعال و امکانات کارشناسی و جمع
بندی سریع گزارشها در دفتر وزیر اطلاعات، و با توجه به شرایط جبههها و
اخبار مربوط به وضعیت پایگاه شهید نوژه، موضوع تهاجم منافقین که برخورد با
آن در حوزهی وظایف وزارت اطلاعات قرار داشت بسیار جدی گرفته شد. موضوع
سریعا به بیت حضرت امام و جناب آقای هاشمی رفسنجانی، که جانشینی فرمانده کل
قوا را بر عهده داشتند و ظاهرا در جبهههای جنوب به سر میبرند مخابره شد.
ایشان از طرق دیگری موضوع را بررسی نمودند و بر اساس سایر گزارشها نسبت
به صحت خبر تردید کردند. من به گزارشی که از سوی ماموران اطلاعاتی به مرکز
واصل شده بود، اطمینان داشتم؛ بنابراین بلافاصله به مدیر کل اطلاعات
کرمانشاه دستور داده شد که شخصا در منطقهی هجوم دشمن حضور یابد، فعل و
انفعالات را مستقیما ملاحظه کند و شرایط و مشاهدات را به طور دقیق گزارش
نماید.
گزارش فوری مسئول اطلاعات منطقه، ابعاد توطئه را که بخش
کوچکی از آن نشان از حرکات ارتش عراق جهت پوشش عملیات منافقین داشت، بیشتر
روشن ساخت. وضعیت به سرعت به مسئولان نظام و حضرت امام خبر داده شد و فقدان
نیروهای کافی در منطقه نیز مورد تاکید قرارگرفت. همزمان با این اقدامات
اینجانب طی حکمی معاونت وقت امنیت داخلی وزارت اطلاعات را به فرماندهی
اطلاعات منطقه منصوب و هدایت مستقیم ادارات کل استانهای کرمانشاه،
آذربایجان غربی، کردستان، ایلام و خوزستان را به وی تفویض نمودم.
آنچه
در صحنه رخ داد، متوقف ساختن و به صحنههای کمین کشاندن نیروهای منافق
توسط نیروهای داوطلب مردمی در اجابت دستور حضرت امام بود که تا 30 کیلومتری
کرمانشاه رسیده بودند. کنترل وضعیت پیچیدهی اختلاط منافقین و مردم و
نیروهای منطقه، شنود و کشف رمز لحظه به لحظهی بی سیم های منافقین، تشکیل
ستاد بازجویی از دستگیر شدگان، مقابله با جنگ روانی منافقین در شهرهای
منطقه و شایعات خطرناک بسیاری از این قبیل اقدامات، وظایفی بود که بر دوش
نیروهای وزارت اطلاعات قرار داشت که هماهنگ با سایر نیروها، سرانجام فروغ
جاویدان را به مرصاد تبدیل کردند.
مرور اجمالی تهاجم و هزیمت منافقین
نیروهای
منافقین مرکب از اعضا و هواداران و نیز جمعی از اسرای فریب خورده و اغفال
شده در مجمع حدوده 4500 نفر بودند که اندکی بیش از ثلث آنها را زنان و
دختران تشکیل میدادند. بیشتر تجهیزات و تدارکات نیز از سوی صدام به
استعداد 25 تیپ به منافقین تحویل داده شده بود که نفربرهای تندرو زرهی ساخت
برزیل عمدهترین آنها بود. برای فرماندهان اصلی، پنج محور تعیین و مدت
تصرف کامل مناطق مربوط به نحوی خیالبافانه طی دو روز دوشنبه 3 مرداد و سه
شنبه 4 مرداد 1367 زمان بندی شده بود که مرور آن خالی از لطف نیست:
عبور از مرز خسروی ساعت 4 بعد از ظهر دوشنبه؛
تصرف شهرهای کرند و اسلام آباد ساعت 22 دوشنبه؛
تصرف کرمانشاه: ساعت 24 دوشنبه تا یک بامداد سه شنبه؛
تصرف همدان: ساعت 7:30 صبح سه شنبه؛ تصرف
قزوین: ساعت 13 سه شنبه؛
تصرف تهران و شروع پاکسازی آن: ساعت 16 سه شنبه؛
ارتش
صدام به عنوان زمینه ساز عملیات منافقین، حملات وسیعی را در غرب و جنوب
کشور صورت داد در جنوب وانمود میکرد که قصد تصرف مجدد خرمشهر را دارد و در
غرب نیز با بمبارانهای مکر، سعی در مهیا نمودن منطقه برای اشغال داشت.
نیروی سازمان راس ساعت مقرر از مرز رد شدند و با حمایت نیروهای هوایی ارتش
بعثی از قصر شیرین و سرپل ذهاب گذشتند، پس از تصرف کرند پیشروی خود را به
سودی اسلام آباد ادامه دادند و اندکی زودتر از زمان تعیین شده یعنی در ساعت
21:30 اسلام آباد را تصرف کردند.
فرار مردم از شهر باعث شده بود که
تنها افراد معدودی باقی بمانند... همین امر به تصرف زود هنگام شهر کمک
کرد؛ اما فرار مردم باعث گردید که جادهی اصلی تقریبا مسدود شود. همه
توهمات و خیالبافیهای رجوی (چنین و چنان میکنیم و یکی دو روزه به تهران
میرسیم) در گردنهی حسن آباد و چهار زبر به باد فنا رفت. نیروهای جمهوری
اسلامی که برخی از آنها حتی با لباس شخصی و از نقاط مختلف کشور به منطقه
رسیده و با منافقین درگیر شده بودند از سه طرف حمله ور شدند و ارتش آزاد
بخش رجوی را در جاده منتهی به کرمانشاه متوقف کرده تلفات سنگینی بدان وارد
نمودند. هواپیماها و بالگردهای ارتش نیز از صبحگاه سه شنبه وارد عملیات
شدند. دشمن از چند سو به دام افتاده بود؛ کشتهها بر جای مانده و زندهها
فرار را بر قرار ترجیح دادند.
غافلگیری وحشت سردرگمی اقدامهای موفق
و ناموفق برای خود کشی، قتل، اسارت و دیگر نشانههای هزیمت و شکست،
واقعیتهایی بود که نیروهای منافق با آن رو به رو شدند. دستاورد رجوی از
فروغ جاویدان قریب 3400 کشته و زخمی بود؛ که بسیاری از عناصر قدیمی و
سرشناس سازمان نیز در میان آنها بودند.
جمع بندی
هنگامی که
اینجانب وزارت اطلاعات را ترک کردم، منافقین دو شکست بزرگ و مهلک را تجربه
کرده بودند نخست نابودی و انهدام هزاران نفر از نیروها و تجهیزات در عملیات
مرصاد، و دوم رسوایی رجز خوانیها و توهمات آنان قبل از ارتحال امام خمینی
(ره) با حضور چندین میلیونی امت عزادار و تثبیت رهبری نظام.
سازمان
منافقین در بن بست نوینی گرفتار شده بود که میتوان آن را جدیترین و
هولناکترین بن بست در طول حیات آن برشمرد رهبری تشکیلات برای گریز از
پرسشهای سرریز شده از سوی اعضا و هواداران خود قاعدتا نیاز به مانورهای
جدیدی داشت! بن بست خطی پدیدار شده، یک بحران ناگریز و حتمی فروپاشی را فرا
راه منافقین قرار داده بود. امید واهی آنان این بود که با ختم جنگ و به
خصوص با ارتحال بنیانگذار جمهوری اسلامی، این نظام در چنبرهی بحرانهای
داخلی متلاشی شود و پیروزی مزدوران صدام محقق گردد.
برای فرار از
این بن بست هولناک، رهبری منافقین به تمهید انقلابهای پی در پی دیگری دست
زد که البته همه نوین بودند و در نهایت فرد اول را مصونیت میبخشیدند متهم
کردن اعضا و هواداران به شرک، طلاقهای اجباری، جدا کردن فرزندان از پدران و
مادرانشان گسترش و تشدید اختناق درونی از طریق افزودن بر تعداد زندانها و
زندانیان سازمان، تعمیق مزدوری و جاسوسی و دست نشاندگی بیگانه از طریق
شرکت در سرکوب کردها و شیعیان و دهها و صدها نمونه و مصداق از این گونه
حاصل و دستاورد انقلابهای مکرر رجوی بود که جز نکبت و شقاوت ابدی سرانجامی
نداشته و نخواهد داشت.