کد خبر: ۷۳۸۹۸
زمان انتشار: ۰۲:۳۳     ۲۶ مرداد ۱۳۹۱
شكست در انتخابات فيلا و ناداوري هايي كه صداي همه را درآورد، بار ديگر نشان داد چقدر ورزش ايران در عرصه بين المللي ضعيف و ناكارآمد است.
المپيك لندن به موفق ترين دوره حضور كاروان ايران در تاريخ برگزاري اين رقابت ها تبديل شد. درخشش خيره كننده كشتي فرنگي و وزنه برداري موجب شد تا موجي از مدال ها به سوي ما روانه شود. دووميداني نيز با حدادي عملكرد قابل قبولي از خود به جاي گذاشت و نامش در تاريخ ثبت شد. اما اين همه المپيك است؟
در وراي تمام اين نتايج كه قابل قبول و حاكي از تلاش شبانه روزي ورزشكاران، مربيان و مجموعه اي از فدراسيون هاست، كاروان ايران شاهد اتفاقاتي بود كه نشان از شكست بزرگ مديريتي اين كاروان در آوردگاه لندن داشت. اتفاقاتي كه منجر شد نه تنها رسانه ها موجي از اعتراض را ايجاد كنند؛ بلكه مردم نيز به خيل معترضين پيوستند؛ اما سكوت مسئولان و بي اقدامي آنها مهر تاييدي بر اين شكست بزرگ بود و اين تاسف كه چرا بايستي قرباني هميشگي داوري ها و معادلات بين المللي ورزش باشيم.
شكست كشتي ايران
برابر قطر
سوت آغاز در شكست مديريتي ورزش ايران در المپيك، در حاشيه آن خورده شد؛ جايي كه بسياري تصور مي كردند امير خادم بتواند وارد تشكيلات فدراسيون جهاني كشتي (فيلا) شود. اما واقعيت به گونه اي بود كه فقط موفقيت هاي كشتي فرنگي موجب شد تا عمق اين اتفاق درك نشده و كارشناسان نيز از كنارش بگذرند.
در انتخاباتي كه برگزار شد، قطر توانست ايران را شكست دهد و به كرسي فدراسيون جهاني دست پيدا كند. اين در حالي دردناك است كه اين كشور هيچ جايگاهي به صورت مطلق در اين رشته ندارد. اگر روس ها و ساير رقبا توانسته اند در اين عرصه جولان دهند، باتوجه به قدمت و قدرتشان، قابل توجيه است؛ اما قطر؟
اين انتخابات نشان داد اساساً ورزش ايران در عرصه بين المللي در چه جايگاه ضعيف و نااميدكننده اي قرار دارد. البته، ساير فدراسيون ها نيز اگرچه فهرستي از پست هاي بين المللي را رديف مي كنند؛ اما معمولا هيچ طرفي از آنها نبسته و عملا فاقد اثرگذاري هستند. اين شكست كه نشانه آن در انتخابات فيلا ديده شد، مهمترين رويداد مديريتي ورزش براي ما بود كه نتيجه آن را مي شد در ادامه اين رقابت ها ديد.
فرياد ملت
در داوري ها و سكوت مسئولان
وقتي به راحتي و در روز روشن، داوري ها بلايي سر كشتي گير و بوكسور ايراني آوردند، حتي صداي اعتراض رسانه هاي خارجي و مردم ساير كشورها هم درآمد. اشك هاي عبدولي كه داور به شكلي عجيب وي را بازاند كافي بود تا موجي از اعتراض ها به وجود آيد. اين تا بدانجا بود كه حتي اين دوران در المپيك با محروميت هايي نيز روبه رو شدند؛ اما عملكرد دستگاه ورزش ما در قبال اين اتفاق چه بود؟
وزارت ورزش و كميته ملي المپيك كه با تمام قوا عازم لندن شده اند، در قبال اين اتفاقات كه به نظر مي رسد چندان هم طبيعي نبود، چه عملكردي داشت؟ آنها كه از نزديك شاهد برگزاري اين رويداد بودند، چه واكنشي از خود بروز دادند؟ ايراني هاي عضو در سازمان هاي بين المللي كه مدت ها در سفر و سياحت هستند، چه استفاده اي از اين نفوذ داشتند؟
بررسي عملكرد نمايندگان كشورمان در فدراسيون هاي جهاني و آسيايي گوياي اين حقيقت است كه اساساً اين حضورها معمولا فارغ از بهره ملي بوده است. عموماً اين پست ها مجوزي براي سفرهاي خارجي و ارتقاي شخصي افرادي است كه نصيبي در چنين موقعيت هايي نداشته و بيشتر داراي واكنشي ديپلماتيك هستند و مراقب هستند تا مبادا به حيطه استحفاظي شان آسيبي وارد شود.
المپيك لندن شكست بزرگ ديپلماسي ورزش كشوري است كه توانست با مدال هاي خود دل ميليون ها نفر را شاد كند؛ در مقابل ديدگان همين ملت، داوري ها چنان كرد كه كام بسياري تلخ شد. اكنون اين پرسش مطرح است كه آيا وقت آن نرسيده تا تجديدنظري در اين زمينه صورت گيرد و نگاهي واقع گرايانه به چنين رويدادها و اتفاقاتي داشته باشيم و از خود بپرسيم، صرفاً داشتن يك عنوان «ايراني» مي تواند ضامن فعاليتي دلسوزانه در عرصه اي بين المللي باشد يا خير؟ تا كي بايد اينگونه حق ملت و ورزشكاران پايمال شود و مسئولان ما با پزي مديريتي، از اقداماتي گويند كه نتيجه اي جز تكرار همين اشتباهات را در دوره هاي بعدي در پي ندارد، بگويند؟ اين واقعيت مديريت كلان ورزش است كه اكنون در پشت تريبون مي نشيند و از كاميابي ورزش مي گويد كه الحق، هيچ ارتباطي با آنها ندارد كه اگر چنين بود، اكنون نيمي از فدراسيون ها بي رئيس بودند!
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها