این روز ها خوب بودن را می شود حداقل برای چند روز خرید و با اهدای مبلغی به بازماندگان زلزله خیلی راحت به صفحه اول روزنامه ها رسید اما این وسط هیچ کس به این خرید با نگاه منفی نمی نگرد و همه دوست دارند از ته دل برای کار درست فلان نهاد یا بهمان ستاره سینما و فوتبال کف بزنند و تحسین اش کنند.
آری این روزها خوب بودن اصلا کار سختی نیستاما در میان این همه خوبی و دل پاک که می بینیم جلو آمده اند و به احتمال فراوان به رخ کشیدن خوبی شان هدف شان نیست برخی افراد گل درشت تر و برجسته تر خوبی می کنند.
دوشنبه شب وقتی کریم باقری روی آنتن شبکه سه آمد و دقایقی کوتاه با عادل فردوسی پور همکلام شد دل مان لرزید.او که در تمام یکی دو ماه اخیر سکوت پیشه کرده بود و فقط با حضوردر جام ستاره ها به نوعی حضوری سمبلیک در بین اهالی فوتبال داشت در فرصتی کوتاه خوب حرف می زد و حرف های خوبی هم می زد.
هیچ وقت ندیده بودیم که آقای شماره شش اینقدر خوب کلمات راپشت هم بچیند و حرف دلش را در مدتی کوتاه به مخاطب و مجری تیزهوش برنامه پربیننده تلویزیون برساند.حرف های کریم البته همان قدر که سلیس وروان بود به دل می نشست چرا که از دل برمی آمد.
انگار برای او همان زمان دو دقیقه ای کافی بود و البته خودش نیزبه این نکته تاکید می کرد که نمی خواهد زیاد صحبت کند و حرف خاصی ندارد اما در واقع باقری ازفرصتش نهایت بهره را برد و با کلامش دل فوتبالی ها را حداقل به اندازه 6.4 ریشتر لرزاند.
کریم باقری راهمه اهالی فوتبال با ساده اندیشی ،صراحت کلام و صداقتش می شناسند و این صداقت دوشنبه شب بیشتر از همیشه در کلام او تابلو می نمود تا جایی که کل اهالی فوتبال را تحت تاثیر قرار دهد و همه طبق آنچه وظیفه ملی خود می دانند آستین بالا زنند و آجری از روی آجرهای ویرانه های آذربایجان بردارند.
دوشنبه شب کریم باقری و حرف هایش نقش بسیار پررنگی در بیدار کردن اهالی فوتبال برای پیشی گرفتن از تمام اقشارجامعه در کمک به هموطن زجر کشیده داشت اما کار آقای ستاره به همین سخنرانی قرا ختم نشد.
کارآقاکریم تازه ازصبح روز سه شنبه آغازشده واو نفراول صفی طولانی بود که می خواستند بدون فکرکردن به اینکه حرکتشان چه بازتابی در رسانه و پچ پچه های مردم دارد خوب بودن را به درستی به تصویر بکشند.شماره شش رویایی قرمزها شده بود صندوق کمک های اهالی فوتبال .صندوقی امین ومعتنمد که در خانه نماند وسیار بود تا کارش را به بهترین شکل ممکن انجام دهد.
باقری با حضور در بازار طلافروش های تهران دست به حرکت بزرگی زد.شاید برای شخصیتی مثل کریم که خدا همه جوره به او عزت داده شرم و حیامی توانست مانع از این باشد که برای پولگرفتن ازاین و آن دست پیش هر کسی دراز کند اما کریم با همان لبخند همیشگی و عزت نفسی که زبانز دفوتبالی هاست راحت تر از حد تصور به یاری همزبان هایش شتافت و وجهی دیگر ازشخصیت خوب خود را به منصه ظهور گذاشت.
حضورآقا کریم در تمرین پرسپولیس تماشایی و بی نظیر بود .بازگشت او به درفشی فر صحنه های بدیعی را خلق کرد و حلقه بازیکنان به دور او زمینه کنجکاوی پرتغالی ها را فراهم آورد که از خودشان بپرسند:«مگر این آقا کیست که همه اینقدر دوستش دارند؟»
تصویر به آغوش کشیده شدن باقری توسط امیر حسین فشنگچی تمام این علاقه را بخوبی به ذهن مخاطب می رساند که باقری هروز بیشتر از روز قبل محبوب تر می شود و این محبوبیت را با صداقتش به چنگ می آورد.دراین صورت می توان امیدوار بود هیچ اتفاقی نمی تواند از این محبوبیت بکاهد بلکه هر روز که می گذرد باید منتظر ارتقای جایگاه او در قلب مردم و اهالی فوتبال ماند و به این شخصیت برجسته راحت تر از قبل عنوان «اسطوره» را اطلاق کرد.
کار کریم هنوز تمام نشده؛او به غیر ازحضوردرتمرین تیم هاوجمع آوری کمک های مالی، همچنین حضور دربازار تهران حالا در تبریز فاز جدیدی از تبلور انسانیت در بین اهالی فوتبال را عینیت می بخشد.امروز کریم دربازار دیار خودش تبریز دست به کارشده و در نهایت باحضور در مناطق ویران شده تسلای درد همزبان های درد کشیده خویش خواهد بود.
تمام این اتفاقات البتهنه برای خود کریم بلکه سر فوتبال را بالا می آوردتا نگاه ها به این رشته پر هیاهو و مردانش دوخته شود. درست در روزهایی که با درخشش رشته های ورزشی در المپیک و مدال آوری ورزشکارانی که یک دهم فوتبالیست های متوسط لیگ برتری پول نمی گیرند،هجمه منتقدان علیه فوتبال و فوتبالیست جماعت شدت می گرفت و هر روز حلقه محاصره برای آنها تنگ تر می شد براستی کریم فریادرس ومنجی جامعه فوتبال شد.
حالا فوتبال ایران باید به داشتن چنین محصول ناب وبی غل و غشی ببالد .آقاکریم حالا آقاتختی فوتبالی هاست و برای این مقایسه آنقدر فکت وروایت تاریخی وجود دارد که هر فوتبالیستی با بردن نام او سینه ستبر کند و بگوید:«من هم فوتبالیستم».