بیستوسوم مرداد برای مردم ایران از ترک و لر و بلوچ و عرب گرفته تا گیلکی
و مازنی و بندری، روز تلخی است. در چنین روزی در سال ۱۳۵۰، تکهای دیگر از
وطن ایران جدا شد؛ استان بحرین ایران در چنین روزی از مادر اصلی جدا و به
کشور بحرین تبدیل شد.
بنا بر این گزارش، سازمان ملل متحد به درخواست
شاه ایران، هیأتی را برای نظرسنجی درباره جدا شدن و یا نشدن بحرین از
ایران رهسپار این استان ایران کرد، ولی این هیأت به جای نظرسنجی از مردم،
از سران چند گروه خاص بحرینی نظرخواهی کرد و حکم به جدایی استان بحرین از
ایران داد و مردمی که ریشه در این آب و خاک داشتند پیوند تاریخی خود را وطن
دیرین خود از دست دادند .
به گزارش «تابناک»، اهمیت سیاسى ـ
استراتژیک استان بحرین ایران در دهه ۱۹۶۰ افزایش یافت، به ویژه که شاه شاهد
افزایش فعالیتهاى انقلابى اعراب در سواحل خلیج فارس در خلال سالهاى
۱۹۶۴- ۱۹۶۵ بود؛ اما حضور نظامى انگلیس در منطقه و نیز بندر عدن تا
اندازهاى ترس شاه را کاهش میداد، ولى در نوامبر ۱۹۶۷، نیروهاى انگلیسى
پیرو جنگهاى داخلى یمن، از بندر استراتژیک عدن خارج و در بحرین مستقر
شدند و بدین ترتیب، پس از عدن، مجمع الجزایر بحرین به عنوان پایگاه مهم
انگلستان در شرق سوئز و خلیج فارس مطرح شد.
مدتى بعد در ژانویه
۱۹۶۸، پس از اینکه انگلستان اعلام کرد، نیروهایش را تا پایان سال ۱۹۷۱ از
شرق سوئز بیرون خواهد برد، دولت ایران از این تصمیم استقبال کرد و اعلام
نمود که از حق حاکمیت خود بر بحرین منصرف نشده است و سپس با طراحى و هدایت
انگلستان، قرار شد فدراسیونى متشکل از 9 شیخنشین جنوب خلیج فارس و از جمله
بحرین در قالب یک کشور واحد پس از خروج نیروهاى انگلیسى از منطقه تشکیل
شود، به ویژه شیخ بحرین با ابراز ناخشنودى از مسأله خروج آتى نیروهاى
انگلیسى و ادعاى مالکیت ایران بر بحرین، آن را یک مشکل امنیتى براى آینده
مجمع الجزایر دانست و بنابراین، حل این مشکل را پیوستن بحرین به فدراسیون
یاد شده دانست.
در این میان، مذاکرات آشکار و پنهانى میان ایران،
انگلستان، عربستان سعودى و آمریکا انجام مىگرفت و همین باعث شد تا ایران
در مسأله بحرین کوتاه آمده و تا اندازهاى عقبنشینى سیاسى کند.
تصمیم شاه براى انصراف از ادعاى خود
محمدرضا
شاه به منظور جلب دوستى کشورهاى محافظهکار عرب و در ضمن براى این که
بتواند بر سر جزایر مزبور با انگلیس چانه بزند، به یکباره و ناگهانى تصمیم
خود را مبنى بر چشمپوشى از ادعاى دیرینه ایران بر بحرین اعلام نمود.
وى
در یک کنفرانس مطبوعاتى ـ که در چهارم ژانویه ۱۹۶۹ (چهاردهم دى ۱۳۴۷) در
دهلى نو تشکیل شده بود ـ گفت: «اگر اهالى بحرین نمىخواهند به کشور من
ملحق شوند، ایران ادعاى ارضى خود را در مورد این مجمع الجزایر پس مىگیرد و
خواسته اهالى بحرین را اگر از نظر بینالملل مورد قبول قرار مىگیرد،
مىپذیرد».
نه ماه پس از مصاحبه دهلى نو، وى در زمستان سال ۱۳۴۸
(اوایل ۱۹۷۰) دوباره در مصاحبهاى خواستار حل مسأله بحرین از راه نظرسنجی
مردم بحرین به طور رسمى، به وسیله سازمان ملل متحد شد، که سرانجام پیشنهاد
رسمى شاه از راه گفتوگوهاى بعدى ایران با انگلستان و دبیرکل سازمان ملل
(اوتانت) در اوایل سال ۱۹۷۰ به نتیجه نهایى رسید و ایران در تاریخ نهم مارس
۱۹۷۰ (نهم اسفند ۱۳۴۸) رسما مساعى جمیله دبیرکل سازمان ملل را براى
استعلام نظرهاى واقعى مردم بحرین از طریق انتصاب یک نماینده ویژه خود براى
انجام این مأموریت خواستار شد. (۹)
پس از این بیانات، دولت ایران
از دبیر کل سازمان ملل متحد تقاضاى میانجیگرى کرده و اعلام نمود که نظر
دبیرکل را مبنى بر اینکه به تصویب شوراى امنیت برسد، مىپذیرد.
اقدامات سازمان ملل متحد
انگلستان
نیز در تاریخ بیستم مارس، موافقت رسمى خود را با انجام پیشنهاد دولت ایران
به اوتانت، دبیرکل سازمان ملل اعلام کرد و او نیز در همان روز پس از
مشورت با نمایندگان ایران و انگلستان اعلام کرد که او مساعى جمیله خود را
انجام خواهد داد.
پیرو آن، دبیرکل سازمان ملل، شخص «ویتوریو
گیچیاردى» (دیپلمات ایتالیایى) معاون دبیرکل و نیز مدیر کل دفتر اروپاى
سازمان ملل در ژنو را به عنوان نماینده ویژه خود در کسب آرای مردم بحرین
منصوب کرد؛ افزون بر این که وى از سوى ایران و انگلستان در راه انجام دادن
مسئولیت خود و ابراز نظر و تصمیم نهایىاش درباره حل مسأله بحرین، اختیار
تام گرفت.
نماینده ویژه دبیر کل در امور بحرین، در رأس یک هیأت پنج
نفرى رهسپار این جزیره شد و از ۲۹ مارس تا ۱۸ آوریل ۱۹۷۰ به نظرخواهى
گزینشى و گفتوگو با گروههاى برگزیده سیاسى ـ اجتماعى بحرین پرداخت.
یادآوری
این نکته ضرورى است که بر خلاف ادعاى برخى منابع خارجى، مبنى بر مراجعه به
آرای عمومى و انتخابات عمومى، این امر درست نیست، بلکه به همان روش
محدود گزینشى یاد شده انجام گرفت.
گیچیاردى دادهها و نتایج به
دست آمده را در گزارشى به دبیرکل تسلیم کرد تا بر پایه آن تصمیم نهایى
درباره سرنوشت استان بحرین گرفته شود. گزارش یاد شده از سوى دبیر کل به
شوراى امنیت ارجاع شد و شوراى امنیت نیز با استناد به نتیجهگیرى نهایى
گزارش تدوین شده، مفاد آن را راجع به استقلال بحرین و جدایى آن از خاک
ایران در تاریخ سیام آوریل ۱۹۷۰ تأیید و تصویب کرد.