کد خبر: ۷۲۴۹
زمان انتشار: ۰۰:۲۴     ۱۶ آذر ۱۳۸۹

سايت شبهه:‌ بی‌تردید، بنا بر علم معصوم (ع)، اخبار وارده از پیامبر اکرم (ص) و ...، حتی اگر این اخبار به امام حسین (ع) نمی‌رسید، ایشان می‌دانستند که چه خبر است و نتیجه چه می‌شود. پس سؤال مطروحه، سؤالی بسیار قابل تأمل و تفکر و نیز راه گشا و روشنی بخش است، چرا به رغم همه اینها امام (ع) به مکه برنگشتند. ذیلاً به صورت اجمال به محورهایی اشاره می‌‌گردد:

الف - اساساً یکی از علل وارد نشدن حضرت امام (ع) به شهر مکه و انجام مناسک این بود که مطلع شدند دستگاه‌ حکومتی مأمورینی برای ترور ایشان در حین مناسک حج اعزام کرده است و افراد بسیاری در حالی که شمشیر زیر احرام بسته‌اند، در آنجا منتظر ورود امام هستند. و امام نمی‌خواستند در حرم خدا خون ریخته شود. البته نباید گمان شود که امتناع امام (ع) از ریخته شدن خود در مکه‌ی معظمه، فقط همین مسئله‌ی نجس و پاکی و طهارت ظاهری ماست. بلکه ضمن حرمت حرم، تمامی احکام الهی که از جمله «امن بودن حرم» است برای همیشه شکسته می‌شد و از اسلامی که امامش در کعبه به دست مسلمین کشته شود نیز اثری نمی‌ماند و جو دفاع از مظلوم توسط ظالم نیز سبب می‌‌گردید که حقایق حکومت ظلم آشکار نشود و بگویند:‌ یک تروریست ناشناسی او را ترور کرد.

چنان ایشان با اشاره به این موضوع می‌فرمایند: «اگر یک وجب دورتر از مکه کشته شوم، بهتر است از این که داخل آن به قتل برسم و اگر دو وجب دورتر کشته شوم، بهتر از یک وجب است». یعنی هر چه دورتر، بهتر. و نیز فرمود: «ابن زبیر! اگر من در کنار فرات دفن شوم، برای من محبوب‌تر است از این که در آستانه‌ی کعبه دفن شوم». پس اگر دقت شود، در این جمله معانی و معارف بس عمیقی و قابل تحلیلی وجود دارد.

ب – امام حسین علیه‌السلام خود بهتر از دیگران می‌دانستند که به هر کجای دیگری از سرزمین‌های اسلامی بروند، کشته خواهند شد. چنان چه خود فرمودند: «اگر در لانه‌ی مرغی باشم، مرا در خواهند آورد تا با کشتن من به هدف خود برسند و به خدا سوگند! همان گونه که قوم یهود احترام روز شنبه را در هم شکستند (برای حکم خدا هیچ وقعی قائل نشدند)، اینها نیز احترام مرا در هم خواهند شکست.»

ج – پس، امام (ع) به هر کجای دیگری می‌رفتند کشته می‌شدند، مگر این که بگوییم به نوعی از سرزمین‌های اسلامی خارج می‌شدند، مثلاً به روم یا اسپانیا یا ... می‌رفتند، که اولاً‌ هدف امام (ع) نه حکومت بود و نه حفظ جان خودش. ثانیاً چنین امری نیز ممکن نبود و باز در سفر یا جای دیگر کشته می شد. ثالثاً جوسازی بعد از آن اسلام را به طور کلی نابود می‌کرد و در نهایت این که دأب امام این نبود.

د – ایشان می‌دانستند که «امان نامه» دروغی بیش نیست، چنان چه به بقیه نیز امان نامه داده بودند. مضاف بر این که «امام» در امان یزید در نمی‌آید. وانگهی امان‌نامه در قبال بیعت بود و اگر قرار بود امام بیعت کنند، در همان مدینه می‌کردند. اما فرمودند: «چون منی با چون یزیدی بیعت نمی کند». و بی تردید حتی اگر بیعت می‌کردند، باز هم کشته می‌شدند.

ھ – در ضمن اخبار شهادت مسلم و پشیمان شدن کوفیان از دعوت، در مدینه نرسیده بود، بلکه در همان نزدیکی کربلا رسید. و امام (نیز) برای آن که در طول تاریخ شبهه‌ای باقی نماند، به آنها فرمود: اگر پشیمان شدید، چرا راه را بستید، بر می‌گردم. نه به مکه و مدینه، به جای دیگری می‌روم. اما آنها گفتند: دستور داریم که بیعت و یا جنگ و مرگ. و امام (ع) قرار نبود که بیعت کنند.

و - هدف حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام، چنان چه خود نیز مکرر به آن تصریح نمودند، احیای دین اسلام، احیای امر به معروف و نهی از منکر ـ که معروفی بالاتر از ولایت و منکری بدتر از تسلیم طاغوت شدن مسلمین نیست – بود و این امر محقق نمی گردید، مگر با برپا شدن قائله‌ی کربلا.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها