کد خبر: ۷۱۶۵۶
زمان انتشار: ۱۵:۰۴     ۱۶ مرداد ۱۳۹۱

بلاگستان 598/ وبلاگ درد فرهنگی در آخرین پست خود نوشت:

هیچ گاه نباید دچار این غفلت شد که "این فقط مائیم که داریم پیشرفت می کنیم". اینگونه نیست که دشمن، ایستاده تا ما به آن برسیم. این دست آورد بزرگی است که تا سال 1400 انسان به فضا بفرستیم، اما به احتمال زیاد، در آن تاریخ، آمریکا یک جامعه را به فضا می فرستد!


شاید عده ای پاسخ دهند: سرعت حرکت ما بالاتر از آنهاست و اگر به همین ترتیب پیش برویم، روزی از آنها جلو خواهیم زد. صرف نظر از اینکه این حرف، به کدام استناد زده می شود و شماره ی ثبت اختراع دستگاه سرعت سنج حرکت علمی چند است، با نگاهی اجمالی خواهیم دید که صحت این حرف خیلی بعید به نظر می رسد. آیا ما امکانات دانشگاهی و بودجه ی تحقیقاتی مان بیشتر از آنهاست؟ آیا جوانانمان کمتر از آنها دچار افسردگی و مشقت هستند که ذهنشان برای ابداع باز باشد؟ آیا ما مکانیزم صحیحی برای سازماندهی نخبگانمان داریم؟ آیا صنعتمان ارتباط درستی با دانشگاهمان دارد؟ آیا سازمان ISI به تازگی به ایران منتقل شده که حاصل مطالعات و تحقیقات تمام دانشگاه های دنیا، مفت و مسلم در اختیارمان قرار گیرد؟ ما در کدام یک از شرائط رشد علمی از آنها جلوتریم؟ برخی دست روی انگیزه های دینی می گذارند. نمی خواهم معدود جوانان پاک و خالص ما که خالصاً لله، برای رشد کشورشان تلاش می کنند را زیر سوال ببرم، اما مگر در نظام دانشگاهی و مدرسه های ما، انسان ها را با انگیزه های دینی وادار به حرکت می کنند؟ مگر می گویند: "اگر درس نخوانی، به امام زمانت خیانت کردی"؟ اگر هم بگویند، کلیشه ایست و خودشان هم قبول ندارند. اگر نمره نباشد، اگر تشویق و تنبیه نسبت به دنیا توسط والدین و اولیای مدرسه نباشد، موتور مدرسه و دانشگاه از کار می افتد. (آنوقت نمی دانم ما چطور از ماشینی که با سوخت نجاست می چرخد، انتظار محصول نورانی داریم؟ ببخشید خاکی زدم)

نمی خواهم وارد این بحث شوم که ما با نمره ای بار آوردن بچه هایمان، آنها را چطور عادت می دهیم که "تا چوب نباشد، راه نرو" و آنوقت از او انتظار داریم برای بهشت و جهنمی تلاش کند که حداقل 50 سال آینده است. فقط خواستم متذکر شوم که نظام دانشگاهی ما کسی را با انگیزه دینی حرکت نمی دهد. اینکه تک و توک افرادی با این انگیزه پیدا شوند، باید بروند دست پدر و مادرشان را خیلی سفت بوسه بزنند.

به بحث اصلی باز گردیم. یک دانشجوی آمریکایی، نه دغدغه ی جنسی دارد، نه اگر متعهل باشد، دغدغه ی لزوم تحمل کردن فردی که با او اختلاف دارد، حقوق اولیه ای در حد اجاره ی مسکن و خرج و مخارج اولیه زندگی از دولت دریافت می کند، نگران این نیست که این علومی که می خواند، آیا بعدها نون و آبی هم برایش می شود یا نه، هر وقت فشار زندگی بر رویش زیاد شد، آن را در دیسکو و با مشروب کاهش می دهد، دغدغه ی سیاسی که هیچی، اگر طرحی داشته باشد، نگران بی پول ماندن آن نیست و... اما دانشجوی ایرانی، دقیقاً تمام مشکلات بالا را دارد! با این حساب، احتمال عبور از آمریکا کمی دور از واقع به نظر می رسد.

اما چرا اینگونه است؟ شاید عده ای طرح این سوال را بعد از این همه حرف، بی جا و زائد قلمداد کنند و بگویند: این که سوال ندارد؛ چون حکومت بودجه لازم را اختصاص نمی دهد. اما آیا واقعا اینگونه است؟ یعنی اگر دولت، بودجه ی دانشگاه را بالا ببرد، مشکلات فوق حل خواهد شد؟ مثلاً دولت چه کار کند که جوانان دغدغه ی جنسی نداشته باشند؟ یک راه که توسط برخی مسئولین بلند پایه نظام هم داده می شد و بعضاً هم می شود، این است که خانه های عفاف راه اندازی شود. اما آیا این راه حل است؟ کسانی که این پیشنهاد را می دهند، آیا حاضرند دختران خودشان به این گونه مراکز بروند؟ وقتی خانه های عفاف وجو داشته باشد، دیگر می توان انتظار داشت مرد، به همسرش وفادار بماند؟ اینها سوال نمی خواهد؛ جواب آن در کتاب روانشناسی کاپلان و سادوک، کتاب مرجع رشته روانشناسی آمده: "100%مردان آمریکایی و 60%زنان آمریکایی، خارج از خانواده روابط آزاد جنسی دارند".

آنهایی که کمی با سواتر می نمایند، می گویند: "دولت باید کار فرهنگی بکند". کار فرهنگی بکند که چه بشود؟ که نیاز جنسی جوانان کاهش یابد؟!! در شرائطی که موضوع 100 درصد فیلم هایی که با بودجه مقدس جمهوری اسلامی ساخته می شود، عشق و عاشقی و عشوه گری های زنانه است، وقتی با اینترنتی طرف هستیم که جوان ما با یک کلیک، می تواند... دولت چه کار فرهنگی بکند؟ اینترنت را قطع کند؟ سر نویسنده گان ایرانی را که اکثراً دچار کمبود عاطفی و عقده های عشقی هستند را ببرد؟ تلویزیون را تعطیل کند؟ جالب است که این مشکل، نه تنها با ازدواج حل نمی شود، بلکه ازدواج های امروزی بدتر موجب ایجاد دغدغه و تنش های جدید برای جوانان می شود.

اما اگر دولت بودجه ی اضافی در اختیار دانشجو قرار دهد. کمی صبر کنید تا این گزینه را هم برسی کنیم. اما مشکل کار. یک نکته را متذکر شوم که کسی تصور نکند کار ما در این مقاله، دفاع از دولت و حکومت و توجیه مشکلات آن است. بلکه قصد داریم آسیب شناسی های سطحی را نقد کرده، کمی عمیق تر به مشکلات نگاه کنیم. چرا اکثر فارق التحصیل های ما یا بیکارند، یا کارشان ربطی به شغلشان ندارد؟ این مسأله را  آقای امیرخانی در کتاب «نشت نشا» با قلم گیرا و کاملاً دقیق توضیح داده اند و نشان داده اند که مسأله از اینی که ما فکر می کنیم، بسیار عمیق تر است.

می دانم از ابتدای این متن که خیلی ها شروع کردند، منتظر شنیدن "راه حل" و رها کردن مقاله بودند. در اینجا می خواهم این عادت بد را متأسفانه در جامعه ما رواج دارد و مانع عمیق اندیشیدن راجع به مشکلاتمان می شود را مورد نقد قرار دهم. چرا ما وقتی یک مقاله ی نقدآمیز می خوانیم، بلافاصله منتظر راه حل هستیم؟ چرا ما فکر می کنیم ارزش نقد، کمتر از راه حل است؟ آیا کسی که علائم یک بیماری را در شما میبیند، الزاماً باید درمانش را هم بلد باشد والا اصلاً نگوید شما بیمارید؟ ما تا عمیق و دقیق شرائطمان را نقد نکنیم و سپس نقدها را به رقابت بگذاریم تا دقیق ترین و عمیق ترین آنها را برگزینیم، راه حل دادنمان سودی ندارد. نتیجه ی زود راه حل دادن این است که خواننده یا شنونده ی نقد، تصور می کند "خب؛ الحمدلله راه حل پیدا شده و نیازی نیست ما خودمان را درگیر مشکل کنیم". یعنی یک جور فرار از احساس مسئولیت نسبت به فکر کردن راجع به مشکلات.

چرا ما از عمیق شدن نسبت به مشکلات فرار می کنیم و دائماً انتظار داریم دیگران، خصوصاَ دولت راجع به آنها فکر کنند؟ اصلاً کار دولت عمیق شدن روی مشکلات نیست. دولت یک نهاد اجرایی است و دغدغه اش بیشتر اجرای آن قوانینی است کخ تصویب شده. حتی مجلس هم جای تعمق نیست. مجلس بر اساس شرائط موجود، قانون تصویب و رد می کند و نه فرصت و نه علم کافی برای تعمق راجع به مشکلات دارد. تعمق در مشکلات، تنها و تنها، کار دانشگاه و موسسات دانشگاهی است که متأسفانه به جای اینکه فکر خود را نسبت به مشکلات کشور خودمان مشغول کنند، دغدغه شان این است که مقالاتشان در کدام ژورنال بین المللی چاپ شود تا حقوقشان و اعتبار علمی شان زیادتر شود. اساتید دانشگاه های ما در اصل دارند روی مشکلات صنعتی و علمی جامعه آمریکا تلاش می کنند نه جامعه خودمان... ادامه دارد

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها