کد خبر: ۷۱۵۴
زمان انتشار: ۱۳:۲۲     ۱۱ آذر ۱۳۸۹
کتاب تحول در علوم انسانی از سوی انتشارات فرهنگستان علوم انسانی منتشر شد. مجموعه‏ی حاضر شامل چهار سخنرانی و دو مصاحبه از استاد ارجمند حجت‏الاسلام و المسلمین سید محمد مهدی میرباقری در موضوع علوم انسانی می باشد که تقدیم فرهیختگان محترم می‌شود.
کتاب تحول در علوم انسانی از سوی انتشارات فرهنگستان علوم انسانی منتشر شد. مجموعه‏ی حاضر شامل چهار سخنرانی و دو مصاحبه از استاد ارجمند حجت‏الاسلام و المسلمین سید محمد مهدی میرباقری در موضوع علوم انسانی می باشد که با ویرایش اجمالی تقدیم فرهیختگان محترم می‌شود.

در این کتاب آمده است که ایجاد تحول در علوم انسانی در امتداد انقلاب فرهنگی است و نقطه‏ی آغازین خوبی برای این حركت می‌باشد که برای رسیدن به این مهم، حوزه و به ‏ویژه دانشگاه باید مولد باشند؛ چون مكتبی كه نتواند معادله‏ی تغییر تولید كند، حكومت را به مكتبی می‌سپارد كه معادله دارد و در نتیجه ارزش‌های آن را در عمل می‌پذیرد.

عقلانیت مدرن، ریشه‏ی چالش‌های سیاسی و ضعف‌های اجرایی

در نظر استاد میرباقری سه احتمال در علوم انسانی ـ اسلامی وجود دارد: 1ـ تركیب تجربه‏ی قطعی با وحی قطعی؛ 2ـ تفكیك علوم انسانی ـ اسلامی و غربی در حوزه‏ی تئوری‏های بنیادین؛ 3ـ نگاه نظام‌گرا؛ ایشان ضمن بیان این احتمالات، احتمال سوم را برگزیده‌اند. هم‏چنین به راه كارها و چگونگی ایجاد تحول اشاره كرده‌اند كه 1ـ ایجاد نهضت نقد؛ 2ـ تولید نرم افزار در روش نقد؛ 3ـ تعیین شاخصه‌های اسلامیت؛ سه بخش از آن است. رئیس فرهنگستان علوم اسلامی در بخش دیگری از این کتاب به یك‏پارچگی تمدن غرب و مقابله‏ی آن با اسلام اشاره می‌كنند، آن‏گاه نسبت بین عقلانیت و تمایلات و هم‏چنین انگیزه و انگیخته را بررسی می‌كنند، سپس انقلاب را در جبهه‏ی فرهنگ عمومی موفق ارزیابی می‌نمایند، اما آن را در ایجاد عقلانیت تخصصی هم‏بافت با تمدن اسلامی، در آغاز راه می‌بینند. در این بحث عقلانیت مدرن ریشه‏ی چالش‌های سیاسی و ضعف‌های اجرایی معرفی می‌شود، سپس علائم شكست تمدن غرب بررسی شده و نكات مهم برای رسیدن به عقلانیت اسلامی، نقطه‏ی شروع این حركت و بحث‌های ریشه‌ای آن معرفی می‌شود.

استاد میرباقری در این کتاب به ضرورت تحول در سازمان علمی‌كشور و به ¬ویژه حوزه توجه داده‌اند. این ضرورت را به ¬علت فراگیری تمدن غربی و مبارزه ی همه جانبه ی آن با تدین و به‌خصوص اسلام می‌دانند. هم چنین تأسیس نظام مبارك جمهوری اسلا می‌ و انتظارات داخلی و خارجی از آن را علت دیگر ضرورت معرفی می‌كنند. ایشان سه رویكرد را در پاسخ‌گویی به مطالبات جدید بر می‌شمارند: 1ـ پذیرش تجدد و اصلاح قرائت دینی؛ 2ـ مدرنیته‌ی اسلامی؛ 3ـ ایجاد تمدن اسلامی؛ ایشان ضمن نقد دو رویكرد اول و دوم، ضرورت انتخاب رویكرد سوم را اثبات می‌كنند. ایشان مدرنیته را یك سیستم واحد به -هم پیوسته می‌دانند كه با اسلام حداكثری قابلیت جمع ندارد و اجزاء هر كدام از این دو نظام، تناسبی با نظام دیگر ندارد. بر این اساس حوزه ی علمیه را دارای ظرفیت پرچمداری تمدن اسلا‏می‌ می‌دانند كه باید در پژوهش، آموزش و تبلیغ، تعالی ظرفیت و روش ایجاد كند. دانشگاه نیز در این دیدگاه باید از موضع مصرفی به موضع تولیدی بگراید و تئوری‌های متناسب با آرمان‏های اسلامی‌ تولید كند و در كنار حوزه به یك سازمان بزرگ علمی ‌مبّدل شوند و گردش عملیاتی هماهنگ داشته باشند.

تحلیل جایگاه تاریخی انقلاب اسلامی و چشم‌انداز آینده آن از دیگر بخش های مهم این کتاب می باشد. در این بخش بیان می‌شود که این انقلاب به عنوان سر فصل و نقطه عطف جدیدی از تقابل تاریخی حق و باطل، نیازمند ارائه راه‌کاری نوین، ازجمله تحقق امنیت و عدالت همه جانبه است و به‌خصوص باید بتواند از عقلانیت سکولار عبور کند و عقلانیت اسلامی را به جامعه بشری تقدیم نماید. در این صورت است که فرهنگ انقلاب اسلامی به ثمر خواهد نشست و جهان را بیش از پیش تحت تأثیر خود قرار خواهد داد. تحلیل «مأموریت روشن‌فکری دینی، در عبور از عقلانیت سکولار» نیازمند نگاهی عمیق است و باید به آن از منظر فلسفه‌ی تاریخ نگاه كرد. این‏كه بعضی از روشن‌فکران مسلمان معاصر، از تحلیل وقایع و موضع‌گیری روشن و مفید محروم هستند به این دلیل است که، فاقد نگاه فلسفه‌ی تاریخی هستند.
نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها