به گزارش شبکه ایران، حسین شریعتمداری در نوشته خود با عنوان "یک هویت با دو شناسنامه" با بر شمردن "خیانت های" سران داخلی فتنه، اقدامات آنان را واقعیت های مستند و غیرقابل انکار دانسته و عنوان کرده است "آیا نباید نتیجه گرفت که سران و عوامل اصلی فتنه 88 نه فقط با جنایتکارانی که دست به ترور دانشمندان هسته ای ایران زده اند، هویت مشترکی دارند، بلکه ابعاد جنایت آنان بارها از اقدام تروریستی صبح دوشنبه تهران گسترده تر و مشمئز کننده تر است؟!"
متن یادداشت آقای شریعتمداری به این شرح است:
1- شاید برای عده ای- هر چند اندک و کم شمار- که هنوز
به عمق فتنه 88 پی نبرده اند، شنیدن این خبر- تاکید می شود بر «خبر» و نه
«تحلیل»- تعجب آور باشد که سران و عوامل اصلی فتنه 88 نه فقط با تروریست
هایی که دست به ترور دو دانشمند هسته ای کشورمان زده اند، هویت مشترک و
یکسانی دارند، بلکه خیانت سران فتنه، بارها از جنایت تروریست های صبح
دوشنبه تهران، بیشتر و نفرت انگیزتر نیز بوده و هست. چرا...؟! به قول
حقوقدانان؛ «نحن ابناء الدلیل، نمیل حیث یمیل... ما فرزندان دلیل هستیم و
در قضاوت به آن سوی می رویم که دلایل هدایتمان می کنند.».
2- آیا
تروریست هایی که دو دانشمند هسته ای ایران را ترور کرده اند، با آن دو
خصومت شخصی داشته اند؟ بدیهی است که با توجه به تمامی شواهد و قرائن موجود
پاسخ این سوال منفی است. بنابراین چرا دست به این جنایت آلوده اند؟ ترور
دانشمندان هسته ای ایران اسلامی در اوج چالش هسته ای کشورمان با دشمنان
بیرونی و مخصوصاً آمریکا، انگلیس و اسرائیل صورت گرفته، آنهم در حالی که طی
نزدیک به ده سال گذشته، حریف بیرونی از هیچ اهرم سیاسی، نظامی، اطلاعاتی،
اقتصادی و... برای مقابله با فعالیت هسته ای جمهوری اسلامی ایران دریغ
نکرده و حتی بارها تاکید ورزیده است که حمله نظامی به تاسیسات اتمی ایران
را نیز به عنوان یک گزینه روی میز دارد!
3- چند هفته قبل «جان ساورز»
رئیس سازمان اطلاعاتی MI6- شاخه اطلاعات و جاسوسی خارجی در اینتلجنت سرویس
انگلیس- به صراحت گفته بود «روش های دیپلماتیک برای متوقف کردن فعالیت هسته
ای ایران با ناکامی روبرو شده است و باید از طریق عملیات جاسوسی و
اطلاعاتی با ادامه برنامه هسته ای ایران مقابله کنیم» (روزنامه انگلیسی
تلگراف) و ژنرال پترائوس سرفرمانده سابق نیروهای نظامی آمریکا در خاورمیانه
و سرفرمانده کنونی نظامیان آمریکا در افغانستان فاش کرده بود که برای
مقابله با فعالیت هسته ای جمهوری اسلامی ایران و تنگ کردن عرصه بر مسئولان
نظام، شماری از کماندوهای آمریکایی از گردان نیروهای ویژه را برای انجام
عملیات جاسوسی و اطلاعاتی با همکاری عوامل داخلی به درون خاک ایران نفوذ
داده است و مئیر داگان، رئیس سازمان اطلاعاتی رژیم صهیونیستی از ضرورت
عملیات اطلاعاتی شکننده علیه برنامه هسته ای کشورمان خبر داده بود و...
ترورها کار سیا ، موساد و MI6 بود
4- دیروز - یعنی یک روز پس از عملیات تروریستی صبح
دوشنبه تهران- روزنامه ایندیپندنت دو مقاله از دو تحلیل گر اسرائیلی و
آمریکایی را که هر دو نفر آنها سابقه آشکار و اعلام شده عضویت در سرویس های
اطلاعاتی دارند، به چاپ رساند. مقاله ای گزارش گونه به قلم «یوسی ملمان»
عضو «موساد» و مفسر ارشد روزنامه اسرائیلی «هاآرتص» و یادداشت دیگری از
«بروس ریدل» مأمور سابق سازمان «سیا» که تیتر اول کیهان امروز به این خبر
اختصاص یافته است. «یوسی ملمان» در مقاله گزارش گونه خود می نویسد؛
دیروز-دوشنبه- سه رویداد به ظاهر بی ارتباط با یکدیگر ولی در واقع مرتبط با
هم اتفاق افتاده است، افشای اسناد وزارت خارجه آمریکا که بسیاری از آنها
درباره نگرانی جامعه جهانی نسبت به برنامه هسته ای ایران است، ترور یک
دانشمند هسته ای ایران در تهران و مجروح شدن یک دانشمند دیگر و انتصاب
«تامیر پاردو» به جای «مئیر داگان» به عنوان رئیس موساد، سازمان اطلاعاتی
خارجی اسرائیل. یوسی ملمان در ادامه می نویسد «این سه رویداد با یکدیگر
ارتباط مستقیم دارند و همه آنها، بخشی از تلاش بی پایان جامعه اطلاعاتی
اسرائیل، همراه با همتایان غربی آن، از جمله MI6 انگلیس و سازمان اطلاعات
مرکزی آمریکا «سیا» است که با هدف اخلال در فعالیت هسته ای ایران، یا به
تأخیر انداختن آن و در صورت امکان، بازداشتن جمهوری اسلامی ایران از ادامه
فعالیت هسته ای خود، طراحی شده و به اجرا درآمده است». این عضو ارشد موساد
که طی چند سال اخیر در پوشش مفسر روزنامه صهیونیستی «هاآرتص» ظاهر شده است
در ادامه مقاله خود اشاره می کند که «این، حداقل، چهارمین تلاش برای ترور
دانشمندان ایرانی مرتبط با برنامه هسته ای این کشور طی 4 سال گذشته است» و
از احتمال اقدامات مشابه دیگر نیز خبر می دهد!
«بروس ریدل» نیز با بیان
دیگری به نگرانی اسرائیل از فعالیت هسته ای ایران می پردازد و با اشاره به
سوابق موساد در ترور مخالفان می نویسد؛ «امروز، ایران در صدر نگرانی های
اسرائیل قرار دارد و نتانیاهو با ابراز این نگرانی، به موساد دستور داده
است که ایران باید در صدر برنامه های عملیاتی موساد باشد». بروس ریدل خبر
دیگری هم در آستین دارد و می نویسد؛ «مئیر داگان رئیس موساد طی 8 سال گذشته
همواره تأکید داشته است که موساد نباید، فقط اطلاعات جمع کند، بلکه باید
براساس اطلاعاتی که به دست می آورد، وارد عمل شود» و اضافه می کند؛ «تامیر
پاردو» که به جانشینی داگان انتخاب شده است، سال ها در موساد و نیروهای
نظامی اسرائیل در اینگونه عملیات- ترور- شرکت داشته و همچنان، آن را یکی از
اولویت های اصلی خود می داند.
اگر این اعترافات صریح و بی پرده نیز
نبود، کمترین تردیدی وجود نداشت که ترور دانشمندان هسته ای ایران، جنایت
مشترک سرویس های اطلاعاتی آمریکا، اسرائیل و انگلیس بوده است.
5- اکنون
جای این سؤال است که عاملان ترور دانشمندان هسته ای ایران، چه می خواسته
اند و در پی چه بوده اند که سران فتنه طی 8 ماه فتنه گری و خیانت و جنایت
در پی آن نبوده اند؟! آیا تمامی مراحل فتنه 88 بی کم و کاست- تأکید می شود
که بی کم وکاست- مطابق نسخه و دستورالعمل رسماً اعلام شده مثلث آمریکا،
انگلیس و اسرائیل صورت نگرفته بود؟! آیا سران فتنه، آشکارا به حمایت از
نسخه دیکته شده مثلث یادشده، نه فقط توقف برنامه هسته ای جمهوری اسلامی
ایران، بلکه مقابله با مبانی و ارکان اسلام، انقلاب، امام(ره) و نظام
اسلامی را دنبال نمی کردند؟ تشکیل «کمیته صیانت از آراء» بعد از ملاقات
پنهان با جرج سوروس و فرمول آشکارا اعلام شده و مشترک «جین شارپ، ریچارد
روتی و سوروس». انتخاب یک نماد رنگین بعد از توصیه «مایکل لدین»، برنامه
ریزی برای آشوب های خیابانی قبل از انجام انتخابات، اعلام پیروزی در حالی
که هنوز رأی گیری تمام نشده بود، چه رسد به آغاز شمارش آراء، ادعای تقلب
بلافاصله پس از اعلام اولین نتیجه رأی گیری، درخواست ابطال انتخابات- فرمول
جرج سوروس و جین شارپ- درخواست رفراندوم- با توصیه قبلاً اعلام شده مایکل
لدین- خودداری از پیگیری ادعای تقلب از مجاری تعریف شده قانونی، درخواست
حضور ناظران و بازرسان بین المللی- توصیه وزارت خارجه اسرائیل و بخشی از
فرمول جرج سوروس برای کودتاهای مخملی- شایعه پراکنی و اصرار بر آن بعد از
افشای دروغ بودن شایعات، شعار به نفع اسرائیل در روز قدس و تکرار بی کم و
کاست شعار «نه غزه، نه لبنان جانم فدای ایران»! که دو روز قبل از سوی وزارت
خارجه اسرائیل- در سایت رسمی این مرکز صهیونیستی- توصیه شده بود. شعار به
نفع آمریکا در روز جهانی مبارزه با استکبار، ائتلاف و همکاری آشکار با
منافقین، مارکسیست ها، بهایی ها، سلطنت طلب ها، کومله، پژاک ، اهانت به
ساحت مقدس حضرت امام حسین(ع) در روز عاشورا و حمایت آشکار از اهانت کنندگان
با عنوان «مردمان خداجوی»!!، نفی وجود مبارک حضرت صاحب الزمان«عج»- توصیه
بیت العدل بهایی ها از اسرائیل- و معرفی نفی کننده به عنوان یکی از 5 عضو
اصلی اتاق فکر فتنه در لندن.
گفتنی است که اهانت به ساحت مقدس امام
حسین(ع) و نفی وجود مبارک حضرت صاحب الزمان(عج) فرمول از قبل اعلام شده
«فرانتس فوکویاما» نظریه پرداز و استراتژیست آمریکایی در فرمول معروف وی با
عنوان «مهندسی معکوس» برای مقابله با نظام ولایت فقیه در ایران بوده است
که بعد از حماسه عظیم و بی نظیر 9 دی ماه 88، «ریچارد هاس» مسئول شورای
روابط خارجی آمریکا، ضمن پذیرش مسئولیت ارائه این فرمول به سران فتنه، با
تأسف اعلام کرد «فرمول مهندسی معکوس آقای فوکویاما، نتیجه معکوس داده است و
به جای دور کردن مردم از آیت الله خامنه ای، بر نفوذ وی افزوده است» و....
6-
آیا هیچیک از موارد یاد شده قابل انکار است؟! آیا به همین علت نبود که
شیمون پرز از فتنه گران به عنوان «بزرگترین سرمایه اسرائیل در داخل ایران»
یاد می کرد؟ و نتانیاهو با صراحت می گفت «اصلاح طلبان به نیابت از اسرائیل
با جمهوری اسلامی می جنگند» و اوباما؛ حمایت از فتنه گران را یکی از اهداف
استراتژیک آمریکا می دانست؟! آیا به گفته مقامات آمریکایی اصلی ترین هدف از
صدور قطعنامه 1929 شورای امنیت سازمان ملل، حمایت از سران فتنه نبوده
است؟! و...
اگر، اینها، همه و صدها نمونه دیگر از این دست، واقعیت های
مستند و غیرقابل انکار بوده است- که بوده و هست- آیا نباید نتیجه گرفت که
سران و عوامل اصلی فتنه 88 نه فقط با جنایتکارانی که دست به ترور دانشمندان
هسته ای ایران زده اند، هویت مشترکی دارند، بلکه ابعاد جنایت آنان بارها
از اقدام تروریستی صبح دوشنبه تهران گسترده تر و مشمئز کننده تر است؟!
«ما فرزندان دلیل هستیم و در قضاوت به آن سوی می رویم که دلایل هدایتمان می کنند».
حضرت
امیرعلیه السلام که اسوه صبر و حلم و خویشتن داری است و از خیانت برخی از
دشمنان دوست نما تنها به عنوان «استخوان در گلو و خار در چشم» مبارک خویش
یاد کرده و لب به گلایه نمی گشود، اشعث بن قیس را به این جرم بزرگ لعنت می
فرمود که «شمشیر دشمن را به سوی قوم و قبیله و خویشاوندان خویش کشانده
است».