کد خبر: ۷۱۲۱۲
زمان انتشار: ۱۳:۲۲     ۱۴ مرداد ۱۳۹۱
مدیر خانه ادبیات افغانستان گفت :همان طور که ایرانی‌ها درباره ورود مواد مخدر به ایران حساس هستند، در مرز افغانستان هم به شدت روی ورود کتاب به افغانستان از ایران حساسیت نشان می‌دهند.
فارس، توقع نداشتیم وقتی سخن از تبادل فرهنگی آن هم در حوزه کتاب می‌زنیم به نقطه‌ای برسیم که حساسیت به ورود مواد مخدر به ایران به همان اندازه ورود کتاب به افغانستان باشد!


وقتی سراغ محمد سرور رجایی مدیر خانه ادبیات افغانستان و عضو هیئت تحریریه مجله راه رفتیم تا به بهانه بازگشایی دفتر انتشارات الهدی در افغانستان با او گفت‌وگو کنیم، نکات جالبی از رفت و آمد کتاب بین مرز ایران و افغانستان شنیدیم و از نیازهای فرهنگی مردم افغانستان با خبر شدیم که نه تنها خواندن آن برای مردم ما جذاب است بلکه می‌تواند راهگشای ناشران و فعالان فرهنگی علاقه مند به فعالیت در کشور افغانستان باشد. این گفت‌وگوی خواندنی به شرح زیر است:

تبادل فرهنگی ایران و افغانستان در حوزه کتاب را چگونه ارزیابی می‌کنید آیا این تبادل فرهنگی در سطح قابل قبولی است؟

متاسفانه تبادل فرهنگی و کتاب بین ایران و افغانستان آن طور که باید و شاید وجود ندارند. نیازمندی‌های فرهنگی جامعه افغانستان به آنچه در ایران تولید می‌شود با توجه به سوابق و پیشینه دینی و فرهنگی بین دو کشور بسیار زیاد است. هم مردم و هم ناشران افغانستان تمایل زیادی برای دسترسی به کتاب‌هایی دارند که در ایران چاپ می‌شود. بسیاری از ناشران افغانستانی دوست دارند به کتاب‌هایی که در ایران چاپ می‌شود دسترسی پیدا کنند و آن را در کتابفروشی‌هایشان داشته باشند.


مثلا در نمایشگاه کتاب تهران هر سال ناشران افغانستان با توجه به نیازمندی‌های فرهنگی افغانستان و کتاب‌های مورد نیاز مردم افغانستان بیشترین خرید را از ناشران ایرانی و نمایشگاه بین المللی کتاب تهران دارند اما سختی و مشکلات انتقال کتاب به افغانستان باعث می‌شود که این تبادل فرهنگی سخت شود و صورت نگیرد. از طرف دیگر هم یعنی تبادل کتاب از افغانستان به ایران هم مشکل است. کتاب‌هایی که در افغانستان چاپ می‌شود خیلی کم به ایران می‌رسد و اصلا شما نمی توانید در کتاب‌فروشی‌های ایران کتابی از کشور افغانستان را پیدا کنید. حتی اهالی ادب و فرهنگ ایران از کتاب‌های جدید و تازه منتشر شده در افغانستان بی‌خبر هستند.


نمی‌دانند چه کتاب‌های در آنجا پرفروش می‌شود و تبادل کتاب از این سو هم وجود ندارد وا ین در عین رونق نشر و تولید کتاب در یکی دو سال اخیر در افغانستان است و بعضی از کتاب هایی که در افغانستان چاپ می‌شوند واقعا کتاب‌های شایسته‌ای هستند اما من هیچ گاه کتابی از افغانستان را در ایران ندیدم چون انتقال کتاب بسیار سخت است و این سختی‌ها باعث شده آن طور که باید نیازمندی‌های فرهنگی مردم افغانستان از راه کتاب‌های ایرانی برطرف نشود.

راه حل برطرف شده این مشکلات از هر دو سو چیست؟ چه اقداماتی باید انجام شود تا این سختی‌های تبادل فرهنگی و انتقال کتاب برطرف شود؟

مسئولان فرهنگی دو کشور باید تصمیم بگیرند و بعد همت کنند تا این مشکلات برطرف شود و مسئولان فرهنگی باید با نگاهی فرهنگی که نشات گرفته از روابط تاریخی و فرهنگی بین دو کشور است، دست به دست هم دهند تا سختی‌های انتقال از میان رود. مهم‌ترین مشکل هم در انتقال کتاب بین دو  کشور نگاه‌های سلیقه‌ای مسئولان به خصوص مسئولان مناطق مختلف افغانستان ‌است.

درباره این نگاه‌های سلیقه‌ای بیشتر توضیح می‌دهید؟

ببنید وقتی مسافری از افغانستان قصد سفر به ایران دارد، مسئولان مرزی بیشترین توجهشان بر روی مواد مخدر است و حساسیت زیادی دارند که مواد مخدر وارد ایران نشود. اما وقتی کسی از ایران به افغانستان می‌رود بیشترین حساسیت مسئولان مرزی روی کتاب است و نمی‌گذارند از ایران کتاب وارد افغانستان شود و بیشترین فشارها و سخت گیری‌ها درباره ورود کتاب اعمال می‌شود. یعنی همان طور که ایرانی‌ها درباره ورود مواد مخدر به ایران حساس هستند، در مرز افغانستان هم به شدت روی ورود کتاب به افغانستان حساسیت نشان می‌دهند.

دلیل این همه حساسیت برای ورود کتاب‌های ایرانی به افغانستان چیست؟

دلایل زیادی وجود دارد. شرایط کشور افغانستان با اقوام مختلف و گوناگون و دیدگاه‌های متفاوت باعث این حساسیت شده است. از طرف دیگر چون بیشتر شیعیان افغانستان از ایران با خودشان کتاب می‌برند، بعضی مسئولان مرزی دوست ندارند کتاب‌های ایرانی به خصوص کتاب‌های دینی و با اهداف روشنگری از ایران وارد افغانستان شود و این سیاست‌های سلیقه‌ای در مناطق مختلف افغانستان جدای از سیاست‌های فرهنگی دولت افغانستان است و معمولا افرادی که در مرزها هستند سلیقه شخصی خود را درباره کتاب‌ها اعمال می‌کنند و از ورود کتاب‌ها با رای خود جلوگیری می‌کنند. نمونه‌اش هم اتفاقی بود که 3 سال پیش در شهر نیمروز افغانستان افتاد و مسئولان نیمروز چندین هزار جلد کتاب را که از ایران وارد افغانستان می‌شد به آب ریختند و می‌گفتند تشخیص ما این است که این کتاب‌ها به ارتباط قومی و اجتماعی مردم و دینشان آسیب می‌رساند و این در حالی بود که همان کتاب در داخل کابل چاپ و پخش می‌شد اما مسئولان شهر نیمروز با کتاب‌ها این گونه برخورد کردند. اگر این نگاه‌های سلیقه‌ای برطرف شود و نگاهی جمعی به فرهنگ و ارزش های دینی و اجتماعی و سیاسی مشترک بین ایران و افغانستان به وجود آید مشکل انتقال کتاب برطرف شده و تبادل فرهنگی بهتر و بیشتر خواهد شد.

پس با این وجود بازگشایی نمایندگی موسسه انتشاراتی الهدی می‌تواند قدم مهمی در این تبادل فرهنگی و انتقال کتاب باشد؟

ایران و افغانستان در نگاه فرهنگی، تاریخی و حتی زبانی مشترک هستند و یگانه شاهراه فرهنگی مردم افغانستان، مراکز فرهنگی ایرانی است. اگر نگاه منصفانه‌ای به فعالیت ارگان‌های فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در داخل افغانستان داشته باشیم، می‌بینیم انتشارات الهدی به عنوان تنها ناشر فعال، همیشه کارهای شایسته و مثبتی از جمله وارد کردن کتاب‌های دانشگاهی انجام داده است و بازگشایی نمایندگی موسسه قدم موثر و امیدوارکننده‌ای است. البته مردم افغانستان هنوز فرهنگ ایرانیان را خوب نشناخته‌اند و ایرانیان هم همینطور و کار فرهنگی الهدی در داخل افغانستان گامی بود برای هر چه بیشتر شدن این شناخت نسبت به فرهنگ دو کشور و امیدوارم این موسسه بین المللی همانطور که یک مرجع دانشگاهی برای افغان‌ها بود، در راه نزدیک‌تر شدن ارتباطات فرهنگی دو کشور گام‌های بزرگتری را بردارد. اما ای کاش ناشران و سازمان‌های فرهنگی دیگری هم متولی حضور در افغانستان شوند.

از نظر شما که خواستار فعالیت بیشتر ناشران در افغانستان هستید، چه کتاب‌هایی در افغانستان مخاطب بیشتری دارد و نیاز فرهنگی مردم کشورتان است؟

در شرایط فعلی کتاب‌های ارزشی درباره مذهب و دین و ارزش های مشترک جهادی مورد نیاز مردم افغانستان است چرا که غرب تلاش کرده به گونه ای خاک غفلت را بر ارزش‌های جهادی افغانستان بپاشد که سراغ افتخارات جهادی خود نروند لذا بهترین گزینه‌ای که مردم را به گذشته جهادی و خاطراتشان نزدیک می‌کند ارسال کتاب‌های دفاعی و ارزشی دفاع مقدس است البته نه با نگاه‌های سیاسی چرا که این نگاه پس زده خواهد شد بلکه ملاک انتخاب و ارسال آثار باید آن نگاه و استقبال مردمی باشد که در ایران برپا شده؛ در این صورت این آثار در افغانستان هم فروش دارد و هم تاثیر گذار خواهد بود.

شناخت مردم افغانستان از شخصیت‌های ادبی ایران چگونه است که بتوان امیدوار بود فروش کتاب این چهره‌ها در افغانستان بیش از دیگر کتاب‌ها باشد؟

هنوز اکثریت مردم افغانستان شخصیت‌های سرشناس ادبی و فرهنگی اخیر ایرانی از جمله قیصر امین‌پور و سیدحسین حسینی و شاعران دیگر را نمی‌شناسند و همچنان با اشعار فروغ فرخزاد مانوس هستند و باید در این راستا با وارد کردن اشعار شاعران ارزشمند جدید و ارزشی تلاش و مردم افغانستان را با زبان ادبیات امروز آشنا کرد.

به نظر شما بیشتر جای چه کتاب‌هایی در افغانستان خالی است؟

در حال حاضر کتاب‌های مفید دانشگاهی در تمام رشته‌ها جایشان در افغانستان خالی است. اگرچه وارد کردن کتاب‌های دانشگاهی کار مثبتی بود اما گاهی این کتاب‌ها طبق سلایق شخصی دوستان ایرانی وارد شده و نگاه و علاقه قشر دانشگاهی ملاک نبوده در حالی که نگاه مسئولان باید همه جانبه و به سوی همه رشته‌های درسی در افغانستان باشد و تمام منابع را در دسترس قشر تحصیل کرده افغانستان قرار دهند؛ به عنوان مثال اخیرا گرایش به رشته‌های حقوقی و سیاسی در افغانستان زیاد شده اما کتاب‌های تخصصی این رشته‌ها کم است.

کتاب‌های بخش دانشگاهی افغانستان اگر از سوی ج.ا.ایران تامین نشود، مردم افغان به سوی دیگری می‌روند. نگاه مردم افغان همیشه به سوی ایران است و مسئولیت رشد علمی ایشان مخصوصا دانشجویان به عهده ایران است و به طور خاص به عهده مراکز فرهنگی و ناشران که در عرصه های فرهنگی، سیاسی، علمی، ادبی و ...زحمت کشیده‌اند از جمله الهدی که به عنوان نماینده فرهنگ جمهوری اسلامی ایران در این راه مسئولیت بسیار سنگینی به دوش دارد.

از معضلات و مشکلات قشر فرهیخته و کتاب‌خوان در افغانستان می‌گویید؟

نخستین معضل قشر کتابخوان افغانستان،گران شدن کاغذ است که تاثیر نامطلوبی بر کتابخوانی مردم افغانستان گذاشته است. بنابراین به نظر می‌رسد نیاز است تا دوستان ایرانی سعی کنند برای ارتباط فرهنگی با افغانستان مخصوصا در حوزه نشر، یارانه‌ای برای افغانستانی‌ها در نظر بگیرند تا زحمتی که برای تدارک کتاب ها و ارسال آنها می‌کشند به ثمر بنشیند و مخاطبان افغان به کتاب‌ها برسند در غیر این صورت نتیجه مثبتی به بار نخواهد نشست و لازم است بدانید که عده ای از ناشران افغانستان، کتاب‌های ایرانی را بدون هیچ مجوزی از ایران به پیشاور پاکستان می‌برند و با کیفیت پایین و هزینه‌های بسیار کم در آنجا چاپ می‌کنند و با قیمت بسیار اندک در بازار افغانستان عرضه می‌کنند؛ از جمله این کتاب‌ها می‌توان به کتاب «قصه‌های خوب برای بچه‌های» خوب نوشته مرحوم آذر یزدی اشاره کرد. به نظرم تنها راه جلوگیری از این اتفاق پایین آوردن قیمت‌ها از سوی ایران است.

معضل دیگر در حوزه نشر افغانستان کیفیت نامطلوب و گرافیک ظاهری کتاب است.اکنون دانشجویان و مردم افغانستان به حدی رسیدند که با ظاهر کتاب به یک آرامشی برسند. گرافیک ظاهری کتاب است که سواد بصری مخاطب را بالا می‌برد همانطور که در ایران بالا برده است.

یکی از اساسی‌ترین نیازهای جامعه افغان، ادبیات کودک و نوجوان است که منطبق با جامعه اسلامی ما باشد. بزرگترین رنج جامعه ما نبود این ادبیات است. ما به تعداد انگشتان دست هم نویسنده ادبیات کودک نداریم. متاسفانه برخی شبکه‌های تلویزیونی و رادیویی هم در افغانستان اگر کاری برای کودک انجام داده‌اند فقط ظاهری و با غرض ورزی‌های خاص بوده و می‌توان گفت برنامه سازی به نام کودک به کام تهیه کنندگان.

تاثیرگذاری کتاب کودک اگر بالاتر از کتاب‌های دانشگاهی نباشد، پایین‌تر نیست. ما دوستان نویسنده خوبی در حوزه ادبیات کودک داریم که در صورت نیاز و در راستای رشد این حوزه در افغانستان، از این همکاری استقبال می‌کنند.

نظرات بینندگان
نام:
ایمیل:
انتشاریافته:
در انتظار بررسی: ۰
* نظر:
جدیدترین اخبار پربازدید ها