این نماینده مجلس سوم افزود: مثل این است که گفته شود جناح راستسنتی برای رهایی از دست رئیسجمهور فعلی بیاید پشت سر آقای خاتمی. تمسک به چنین راهحلهای مقطعی و یکبار مصرف و دوچرخهسواری در باند حریف است که طبعا شایسته جریانات سیاسی عمده و مدعی اداره کشور نیست. عدول از مواضع منطقی و مواضع قانونی به پای ضعف و ندانمکاری نوشته میشود. به نظرم این نوع پیشنهادها نه تنها راه علاجی نیستند که خود نشانه بیماری مزمن شانه خالیکردن از بار مسوولیت است.
اصغر زاده در مصاحبه با هفته نامه آسمان می گوید: این قبیل ابتکارات شخصی هر از گاهی در خلاء ناشی از به هم خوردن توازن قوای اجتماعی و در غیاب برنامه و خلاقیت امکان بروز و ظهور مییابد. فرصتسوزی و کمکاری در خلق فرصتهای جدید در شرایط سخت، و فروکاستن سطح رقابتپذیری در عرصه سیاسی به چانهزنی تحقیرآمیز از یک سو و افراط، چپروی و رادیکالیسم کور دور از منطق آشکار اصلاحطلبانه از دیگر سو به یک اندازه موجب رشد سرخوردگی، انفعال و تقویت حرکتهای آنارشیک میشود. در صورتی که اصلاحطلبان به علت بیاعتنایی به حساسیتهای عمومی و یا برعکس، مصداقیت و صلاحیت خود را به هر دلیل در افکار عمومی برای کنش مؤثر ازجمله معرفی نامزد در مهمترین رخداد سیاسی کشور از دست بدهند، بدون شک صلاحیت حضور ندارند و باید منتظر رواج ناامیدی و نیز رشد گرایشات قهرآمیز و عطف توجهات به خارج از مرزها در میانه بدنه اجتماعی خود باشند.
وی می افزاید: قهر و تحریم انتخابات ریاست جمهوری، شرکت نمایشی و تزیینی در آن، حمایت از یکی از نامزدهای اصولگرا یا شرکت در انتخابات با نامزدی که از حداقلهای اصلاحطلبی بیبهره باشد و اساسا مطالبات بدنه اجتماعی آنها را نمایندگی نکند، نه ممکن است و نه مفید. ممکن نیست زیرا جبهه اصلاحطلب یک سازمان واحد و منسجم با سلسله مراتبی منضبط نیست و چنین تصمیمی با تکثر و تنوع سلایق و گرایشها در میان بدنه اجتماعی ایشان همخوانی نداشته و به قول مرحوم مهندس بازرگان آنتروپی و آشفتگی را افزونتر از قبل مینماید. مفید نیست چون به حذف کامل اصلاحطلبان از عرصه سیاست رسمی میانجامد و حضورشان را بلاموضوع میکند. این دست نسخه پیچیدنها به معنای انحلالطلبی و دست شستن از اصول و هویت اصلاحطلبی است و اصلاحطلبان را به سطح نیروهای چترباز که به هر قیمت قصد حضور در قدرت را دارند، تنزل میدهد.
اگر مشاهده میشود در برخی کشورها احزاب دست به ائتلافهای انتخاباتی با رقبای نزدیکتر در برابر رقیب دورتری میزنند بر این مبناست که قوانین انتخاباتی از این قبض و بسطها پشتیبانی میکند و استاندارد رقابت و آزادی عمل احزاب مخدوش نمیشود. مقام منتخب یا حزب پیروز از اختیارات لازم برای تحقق خواستههای توافقشده در ائتلاف رسمی برخوردار است، پرواضح است در این صورت نیروی سیاسی یا حزبی که از توان لازم برای رقابت برخوردار نیست یا شکست خود را قطعی میداند میکوشد در ازای انتقال نیروی اجتماعی خود در پشت سر دیگری و کمک به پیروزی وی در انتخابات، به برخی مطالبات حداقلی خود دست یابد.