بولتن نيوز: كنفرانس بينالمللي «روز جهاني فلسفه»، با حضور اساتيد داخلي و خارجي به مدت سه روز از تاريخ 30 آبان تا روز دوم آذر ماه ادامه داشت. نكتهي قابل توجه و مهم اين بود كه در نشستهاي تخصصي اين كنفرانس، آراء و عقايد مختلف امكان طرح داشتند و انديشمندان اسلامي در كنار اساتيد سكولار خارجي حضور يافتند و به بيان اعتقادات خود پرداختند. اين گفتگوها، كه در فضايي آزاد و علمي برگزار شد، قدرت منطق و فلسفهي اسلامي را به رخ ميكشيد و اينكه آراء و عقايد مبتني بر انديشهي اسلامي، قدرت حضور و رقابت با ساير نظريههاي غير ديني را دارد.
به گزارش خبرنگار بولتن، استقبال دانشجويان و علاقمندان به فلسفه، نشاندهنده موفقيت اين كنفرانس است. قرار بود كه يونسكو نيز در اين كنفرانس مشاركت داشته باشد كه به دليل كاملا سياسي از اين كار انصراف داد. همين موضوع، باعث به وجود آمدن بحث و گفتگوهايي در طول برگزاري كنفرانس شد. برخي از حواشي جالب اين كنفرانس در ذيل آمده است:
- نشست شماره دو اين كنفرانس در روز سوم، پذيراي صاحبنظراني بود كه در موضوع «فلسفه و سياست» به ارائه مقاله ميپرداختند و افكار خود را در معرض نقد و نظر سايرين قرارميدادند.
- دكتر احسان نراقي، جامعهشناس و از همكاران سابق سازمان يونسكو، در سالن شماره دو حضور يافت و درخواست كرد كه در مورد اختلاف به وجود آمده ميان ايران و يونسكو توضيحاتي ارائه دهد. اين درخواست با موافقت مديران جلسه مواجه شد و وي در جايگاه سخنراني قرار گرفت. نراقي به علت كهولت سن، مجبور شد با كمك دو نفر از حضار، از پلهها بالا بيايد و در جايگاه قرار گيرد.
-
دكتر احسان نراقي، اختلاف نظر ميان ايران و يونسكو را طبيعي توصيف نمود و از هر دو
طرف خواست كه براي رفع اين اختلاف تلاش نمايند. وي با بيان اينكه به كشورهاي زيادي
مسافرت نموده و 40 سال در يونسكو كار كرده است تأكيد كرد: ايرانيان، بيش از مردم
همه كشورها تحمل آراي مخالف را دارند. او تصريح كرد: اختلاف ايران و يونسكو، شبيه
دعواي زن و شوهر است و نبايد به طلاق منجر شود. نراقي، بازتاب اين اختلاف در رسانههاي
خارجي را ناچيز دانست و افزود: مسئول يونسكو تا يك يا دو روز قبل از اعلام انصراف،
از مشاركت در اين كنفرانس بينالمللي، مخالف كنار كشيدن يونسكو از كنفرانس روز
جهاني فلسفه در ايران بود. البته وي توضيح نداد كه چه فشارهايي باعث تغيير عقيدهي
ناگهاني مسئولين يونسكو شد.
- پس از اين توضيحات، وي از سالن خارج شد. در راهروي سالن شماره دو، يكي از خبرنگاران از او سوال كرد كه وي در اين اختلاف، ايران را مقصر ميداند يا يونسكو را؟ احسان نراقي در پاسخ گفت: يونسكو نبايد كنار ميكشيد، اما ايران هم نبايد اين مسأله را تا اين حد بزرگ ميكرد. البته ايران كار خوبي كرد كه اين كنفرانس را لغو نكرد و اين به نفع جامعه علمي كشور است. سپس با لحن خودمان افزود: يونسكو ...... ميخورد كه بخواهد مانع از برگزاري اين كنفرانس شود و در امور ايران دخالت نمايد!
- عليرغم فضاي علمي و محققانه، برخي اشكالات جزئي باعث شد كه براي دقايقي تعصب برخي مهمانان، جلسه را با اختلال مواجه سازد. بنابر عرف، رياست جلسه بايد به صورت مشترك بر عهده دو تن از صاحبنظران ايراني و خارجي قرار ميگرفت، اما در نشست بعد از ظهر سياست و فلسفه، رياست جلسه به عهده ميهمانان خارجي بود و مسئول ايراني، حضور نداشت. همين مسأله باعث بروز برخي مشكلات شد.
- در اواخر سخنراني احسان نراقي، يكي از مهمانان آلماني به نام «راينهارد برانت» از جا بلند شد و ضمن ابراز اعتراض، پرسيد: چرا دوست مرا از تلآويو دعوت نكرديد! چرا همكار من از اورشليم دعوت نشد كه در اين كنفرانس شركت نمايد!
- در ساعات پاياني نشست سياست و فلسفه، يكي از اساتيد ايراني مقالهاي با عنوان «مباني حقوق بشر در اسلام» را ارائه نمود. زماني كه او به سكولاريسم، همجنسبازي، زنا و سقط جنين انتقاد نمود، مهمانان خارجي، واكنش خشمگينانهاي نشان دادند. پس از پايان سخنراني، رئيس جلسه كه يكي از اساتيد فلسفه سوئيس بوده و در غياب مسئول ايراني جلسه، تمام امور را در دست داشت، از همجنسبازي دفاع نمود. سپس همان استاد آلماني يعني «راينهارد برانت» از جا بلند شد و با توهين به سخنران، اعلام كرد كه اين افكار احمقانه، ما را به قرون وسطي باز ميگرداند. موضوع قابل تأسف اين است كه زماني كه استاد ايراني سعي كرد به توهينهاي وي پاسخ دهد، يكي از دستاندركاران برگزاري جلسه، در يك موضعگيري آشكار و ضمن دخالت در حوزه كار رئيس جلسه، اجازه نداد كه اين استاد ايراني، پاسخ اين توهينها را بدهد و به بهانه پايان وقت، از ايشان خواست كه از جايگاه، پايين بيايد. در اعتراض به اين وضع، استاد ايراني از جايگاه پايين آمد و بلافاصله مجلس را ترك نمود.
- تعصب و واكنش اساتيد برجسته اروپايي در مواجهه با نظر مخالف يك سخنران، يادآور سخن ابتدايي احسان نراقي است كه ايرانيان، در ميان تمام ملل دنيا، بيشترين تحمل عقايد مخالف را دارند. زماني كه اين افراد كه از فرهيختهترين اساتيد فلسفه غربي هستند، اينچنين تنگنظري و تعصب از خود نشان دهند، چه انتظاري ميتوان از سياستمداران اين كشورها داشت؟