تنها
يك محمد رويانيان ميتواند علي پروين را به عرش ببرد و بعد وقتي كه ديد
سلطان از بالانشينياش آنچنان راضي شده كه ميخواهد دوباره تخت سلطنت را
به دست آورد، زير پايش را تا جايي خالي كند كه پروين خودش را نه بر فرش كه
كلا در ته چاه ببيند. پس به همان فرشنشيني راضي ميشود، خيلي زود از موضعش
پايين ميآيد و با زبان بيزباني از آنچه به زبان آورده و بر دهان جاري
كرده عقب نشيني ميكند.
به گزارش رجانیوز، اين دومين بار طي 40
روز اخير است كه علي پروين در پرسپوليس خبرساز ميشود. اول بار خود محمد
رويانيان در مصاحبهاي كه بيشتر جنبه سياسي كاري و منحرف كردن افكار
رسانهها داشت، در پاسخ به سوال خبرنگاراني كه از او در مورد وضعيت سرمربي
سوال كرده بودند نام پروين را بهعنوان آخرين گزينه به زبان آورد كه خود
پروين البته همين حرف را روي هوا دو دستي قاپ زد.
پروين البته نميدانست همين حرف
رويانيان، دقيقا برگرفته از خصلتهاي پليسي سردار سابقي است كه ميخواهد
ردپاي گروهي از همراهانش را در توزيع بيانيههايي عليه برنو متسو بيابد.
اينكه آيا پروين هنوز هم دچار وسوسه بزرگي مانند نشستن روي نيمكت سرمربيگري
پرسپوليس هست يا نه، ميتوانست رويانيان را تا نام نگارنده بيانيهها هم
ببرد.
رويانيان يك دستي زد و پروين دو دستي
گرفت! او نه تنها به تعارف، نه تنها براي از سر باز كردن خبرنگاران يا رد
گم كردن و ادامه آرام و خاموش مذاكراتش با مانوئل كه در حقيقت با اين هدف
اصلي كه روحيات جاه طلبانه مردي مانند پروين را براي بازگشت بشناسد از او
بهعنوان گزينه نهايي خود حرف زد؛ اتفاقي كه امروز پروين را به عرش برد و
اما فردا روي فرش بود.
امروز پروين با شنيدن تعارف رويانيان
به وجد آمد و حتي با يكي دو گزينه خود براي دستياري صحبت كرد و دوباره پاي
داماد هم به ميان آمد اما فردا ناگهان در مصاحبهاي دوستانه با يكي از
خبرگزاريهاي نزديك به باشگاه، تغيير موضع داد و از ميل خود براي نشستن روي
نيمكت برگشت. امروز پروين گفت كه با قدرت برگشته و اين پرسپوليس را هم
قهرمان خواهد كرد، فردا گفت وقتي استعفاي رويانيان را ديده است، از او
خواهش كرده تا بماند و يك مربي درجه اول بياورد اما واقعا كدام استعفا؟!
رويانيان مگر استعفايي داده بود؟ دليلش
براي نوشتن استعفا چه بود؟ پرسپوليس را با صرف هزينههايي قابل توجه بست
كه قبل از شروع ليگ برود؟ پرسپوليس را در آستانه خصوصيسازي و ورود به بورس
قرار داد كه پيش از ديدن ثمرهاش استعفا را امضا كند و برود؟ براي پيدا
كردن اسپانسر و حامي مالي به هر دري بزند و بعد برود... كه به چه چيزي
برسد؟
استعفاي رويانيان يك شوخي بود بين مدير
و رسانهها.در حقيقت دستاويزي بود براي نشستن آبرومندانه پروين روي
صندلياش و فراموش كردن وعده و پيشنهادي كه از سوي محمد رويانيان رسيده
بود. پيشنهادي كه بيشتر شبيه به يك تله ميماند تا يك حقيقت. تلهاي براي
روشن شدن همان ميل وافر پروين براي نشستن روي نيمكت!
پروين آن روز نخستين عقب نشيني و بعد
قربان صدقه رفتن براي مديرعامل و دم زدن از رفاقت و دادن دست ياعلي و ...
را نشان داد اما اين بار، وقتي رويانيان با حمله نامتعارف و هدفمند پروين
روبرو شد، دست به قلم برد و قلم را روي كاغذ چرخاند و همان پست تشريفاتي
سلطان را هم گرفت. پروين عرش نبود كه با عزل شدن به فرش بنشيند. داشت روي
فرش راه ميرفت، ميخواست با راههاي نامتعارف خودش، با زير فشار گذاشتن
سرمربي، با حمله به او و ياركشي و تقسيم قوا در كميته فني، هم مرد پرتغالي
را زير فشار بگذارد و هم شرايط را براي بازگشت خود فراهم سازد.
در حقيقت پروين روي فرش بود و چشم به
عرش داشت اما احكامي كه رويانيان صادر كرد (كه در حقيقت به موقعترين و به
جاترين تصميمات مديريتي مديرعامل هم بود) پروين را به لبه چاه نزديك كرد.
رويانيان پروين را از مناصب كنار گذاشت و در عوض پروين درست در روزهايي كه
انتظار ميرفت به حرمت تمام آن روزهاي پرافتخارش، با يك برگه استعفا از
باشگاه جدا شود، با مصاحبهاي خاص و دور از تشخص گذشتهاش، همه چيز را عوض
كرد.
اين پروين، «پروين» نيست. نشاني از آن
غرور و جذبه، گوشهاي از آن ابهت گذشته، نمونهاي از آن فريادهايي كه ميزد
و تن و بدني را ميلرزاند يا آن نگاهي كه به عمق وجود هر كس نفوذ ميكرد و
ميسوزاند و رعشه ميانداخت را، ندارد. پس حرفهايي ميزند كه تا امروز از
او نديده بوديم.
شايد به اين دليل كه فكر ميكند دوره و
زمانه عوض شده، پس او هم بايد تغيير كند اما تغيير كردن پروين به چه درد
اين پرسپوليس ميخورد؟ اصلا به چه درد خودش ميخورد؟ چه سودي براي خودش و
آيندهاش دارد؟ پروين با آن ويژگيها، پروين بود وگرنه يكي ميشد عين همه،
همرنگ همه.
امروز كه عوض شده، امروز كه قربان و
صدقه رويانيان ميرود و با هر حكم و سمت و رفتاري ميماند تا شايد باز هم
روزنهاي براي خالي كردن زير پاي مانوئل و نشستن خودش روي نيمكت پيدا كند،
كمتر از هميشه ميتوان باورش داشت. كمتر از قبل و حتي ناچيزتر از آنچه در
روز اعتراض به مانوئل از خود نشان داد.
پروين خودش نيست... پس كيست؟ ! چيست؟ !
مانده تا چه چيزي را نشان دهد؟ پيرمردي تغيير كرده و مصالحه پذير را؟ چنين
كاريزمايي چه جذابيتي براي پرسپوليس دارد؟ !