مشرق-
چند روز پیش صدا و سیمای جمهوری اسلامی در یکی از بخش های خبری گزارشی را
پخش کرد که بسیاری از مخاطبان پای گیرنده هایشان میخکوب شدند این گزارش که
کمتر از سی ثانیه طول کشید موضوعی داشت که به پست های شبکه های اجتماعی
بیشتر شبیه بود تا یک گزارش در یک بخش خبری رسمی از تلویزیون ملی یک کشور.
این
گزارش که موضوعش درباره نحوه سانسور تصاویر خاص در سریال های تلویزیونی
بود با نمایش چند عکس مقایسه ای میان دو پلان، یکی پلان واقعی یک فیلم و
دیگری پلان پس از سانسور صدا و سیما شروع و به پایان رسید و در نهایت هم
مشخص نشد که این نمایش در حقیقت چه بود؟ نمایش قدرت رسانه ی ملی در آفت
زدایی تصویری از فیلم ها و سریال های غربی؟ یا کنایه ای ظریف به معاونت
سیما از جایگاه معاونت سیاسی.
نمایش قدرت
گمانه
ی اول این است که این گزارش را نوعی نمایش قدرت تفسیر کنیم و بگوییم که
صدا و سیما می خواسته است نشان دهد که در تصحیح فرهنگ بیگانه تا چه اندازه و
چه میزانی پیشرفت کرده و به راحتی و بدون این که مخاطب حتی متوجه شود یک
اثر سینمایی یا تلویزیونی را تصحیح می کند. خوشمزه اینجاست که این مساله
خود به نوعی نگرش و روش برای شناخت برنامه قابل پخش از غیر قابل پخش تبدیل
شده؛ یعنی اگر برنامه ای صحنه های جنسی نداشت و نوع پوشش در آن همخوانی با
فرهنگ اسلامی پیدا می کرد قابل پخش است و ... داستان همچنان ادامه دارد.
چاه ویل پخش صدا و سیما آن قدر عمیق هست که اگر کمی قرار باشد محتوا را نیز
به معیار ها وارد کنیم رسانه عریض و طویل ملی با مشکل مواجه خواهد شد؛ این
یعنی چه ؟ یعنی توانایی حذف صحنه های جنسی و پوشاندن لباس مجازی بر تنهای
عریان از افتخارات در چنین ساختار رسانه ای خواهد بود.
با این همه این گمانه چندان قابل اعتنا نیست و متاسفانه ماجرا اندکی جدی تر و تاسف بار تر است.
کنایه های درون سازمانی
داستان
کنایه های درون سازمانی در رسانه ی ملی آنجا جدی تر می شود که نمونه های
دیگر آن را در لابه لای گزارش های ماه های گذشته ی بخش های خبری خصوصا
"بیست و سی" پیدا کنیم. تعدد کنایه های معاونت سیاسی به معاونت سیما قبل از
اینکه شکل علنی بگیرد در شایعه های درون سازمانی قوت گرفته بود اما وقتی
پای این شایعه ها به رخداد های خبری و گزارش های خاص رسید به طوری که مثلا
یک بخش خبری شروع به نقد های کنایه آمیز برخی سریالهای سیما و بعضی از
برنامه های دیگر کرد دیگر شایعات دلایلی برای اثبات داشتند.
در حالی که
برنامه هایی که با موضوع نقد سریال ها ساخته شده و به صورت میزگرد از شبکه
های سیما پخش می شود به برنامه هایی فرمایشی تبدیل شده اند؛ برنامه هایی
که یکی دو منتقد و عوامل فیلم دور یک میز می نشنید و به رمز گشایی سکانس
های مختلف و مجیز گویی از برخی از ویژگی های کیفی می پردازند نکته سنجی های
بعضی از بخش های خبری و برنامه های تولیدی معاونت سیاسی که اغلب گزنده و
در بعضی موارد حتی از دایره انصاف نیز خارج می شود.
چنین برخوردی در هیچ
رسانه ای از رسانه های جهان معمول نیست؛ دقیقا منظور این است که بخشی از
سازمان صدا و سیما بخشی دیگر را نقد و البته کنایه باران کند.اینکه چه
منافعی یا مضاری در این ماجرا برای این دومعاونت وجود دارد بحثی دیگر است
که قرار نیست به آن بپردازیم؛ اما چنین برخوردهایی و تکه پرانی ها تنها به
این برداشت منجر می شود که جنگ قدرت در رسانه ملی درجریان است. این مساله
با وجود همه ی انتقادهایی که نسبت به این سازمان وارد است تنها به تضعیف
این سازمان منتهی خواهد شد و قطعا یک سازمان ضعیف نمی تواند اصلاحاتی سامان
دهد.
نکته ی آخر اینکه بهتر این است که مسوولان رسانه ملی با جدی گرفتن
جریان نقد رسانه ی ملی به جای نادیده گرفتن آن و مانورهای حمایتی از
تولیدات سازمان؛ بررسی و موشکافی این نقدها در دستور کار قرار دهد و بخش
های قابل استفاده این انتقادات را به صورت دستور العملهای اصلاحی در آورند
اگر نه نقطه ضعف های برنامه های تولیدی رسانه ملی اندک اندک به گزک هایی
قابل استفاده در دعواهای درون سازمانی تبدیل خواهد شد؛ قطعا هیچ عاقلی بن
شاخه ای را که بر آن نشسته است نمی برد.