سرویس نقد رسانه پایگاه 598
- چرا شریعتمداری و بسیاری از همفکران او با ساخت پروژه لاله مخالفت می
کنند؟ بحث فیلمساز آن به کنار و اصلاً فرض کنید کسی مثل خود جمال شورجه یا
یک کارگردان مورد تأیید حزب الله می خواست آن را بسازد. اختلاف اصلی بر سر
فیلمساز نیست، بر سر موضوع است: «یک دختر قهرمان رالی». آیا رالی برای خانم
ها حرام است؟ قطعاً خیر. چه اشکالی دارد یک زن که با پشتکار خود توانسته
موفقیت هایی را در مسابقات بین المللی کسب کند، بعنوان الگو برای زنان
ایرانی معرفی گردد؟ مگر «پشتکار» و «تلاش» خودشان مفاهیمی دینی نیستند؟ پس
چرا شریعتمداری با این الگو مخالف است؟
واقعیت این است که ریشه این اختلاف بسیار عمیق تر از یک پروژه سینمایی است و
سابقه ای به درازای ورود تجدد و مدرنیته به ایران دارد که البته فعلاً قصد
طرح ریشه های تاریخی آن را نداریم. تفکری که در پس دیدگاه آقای شمقدری
نهفته است، با واژگانی چون «مدرنیته اسلامی» یا «ژاپن اسلامی» و «سوئد
اسلامی» شناخته می شود.
یعنی اعتقاد به اینکه ما در تمام ابعاد مانند کشورهای توسعه یافته بشویم،
منتها دین خودمان را هم حفظ کنیم. این تفکر که می توان پرچمدار اصلی آن را
آقای هاشمی رفسنجانی در عمل و عبدالکریم سروشِ دهه 60 در نظر دانست، بر دو
پیشفرض اساسی استوار است:
1- تمام آنچه مدرنیته به آن دست یافته است نیکوست، الا برخی دین گریزی ها و مفاسد اخلاقی.
2- دین آن چیزی است که در رساله های عملیه آمده است و لاغیر.
وقتی به رساله های عملیه رجوع می کنیم، هیچ حکمی درباره انتخاب شغل زن و
نحوه زندگی او در آن مشاهده نمی کنیم. الا اینکه اگر شغلی اجتماعی انتخاب
می کند، نباید منجر به تزلزل حجاب او شود و از راه های حرام هم درآمد
نداشته باشد. البته به احکام مبهمی هم در باب عدم معاشرت غیر ضروری با
مردان بر می خوریم که بدلیل واگذاری تشخیص این ضرورت به خود مکلف، عملاً
اثر خاصی ندارند.
از طرف دیگر یکی از دستاوردهای مدرنیته و تجدد، راهیابی زنان به عرصه های
اجتماعی و کار بوده است. در جامعه مدرن، زنان پا به پای مردان مشغول کار و
فعالیت اند و به اندازه ایشان حق اظهار نظر و حضور در تصمیم گیری های
حکومتی را دارند. لذا بر مبنای تفکر فوق، می بایست چنین چیزی را بعنوان
«پیشرفت» از جوامع غربی اخذ نمود. منتها علاوه بر تشویق بانوان به شرکت در
فعالیت های اجتماعی، به ایشان یادآور شد که حجاب خویش را حفظ نمایند.
لذا کسی مثل آقای شریعتمداری تا موقعی که در زمین چنین نظریه ای باشد، به
هیچ وجه نمی تواند به شمقدری از پایگاه دین حمله کند. زیرا با این پاسخ
مواجه می شود که: جوامع غربی پیشرفته اند، یکی از این پیشرفت ها هم حضور
گسترده زنان در اجتماع است و در رساله های دینی هم هیج کجا نیامده حضور زن
در اجتماع حرام است. اگر هم بخواهد به احادیثی در این زمینه استناد کند، در
بهترین حالت با این پاسخ مواجه می شود که این احادیث مربوط به جوامع قبیله
ای و اولیه آن زمان اند و در بدترین حالت با این پاسخ که از کجا معلوم سند
این احادیث درست باشد؟
همانطور که در ابتدای متن ذکر شد، این اختلاف تنها در یک مصداق خاص سینمایی
نیست، بلکه ریشه در دو باور عمیق دارد. اما کار شریعتمداری از آنجا سخت تر
می شود که نه تنها باور آقای شمقدری باوری عمومی و بلکه «بدیهی» در جامعه
تلقی شده و از رسانه ها و حتی از بالای منابر به گوش می رسد، بلکه طیف
همفکران خود ایشان نیز آنگاه که می خواهند از اسلام در مقابل هجمه «قدیمی
بودن» و «مال گذشته بودن» دفاع نمایند، می گویند «اسلام با پبشرفت های غرب
مخالف نیست» «اسلام با علم غرب مخالف نیست» و حتی برخی
از علمای برجسته این طیف با بیان اینکه «هرچه شناخت جهان باشد، جزو دین
است» بر کل علوم مدرن مهر تأییدی دینی نیز می زنند.
آقای شریعتمداری در اصل می بایست با آن دو تفکر ذکر شده مبارزه نمایند.
ایشان هم باید مانند حضرت امام یک بار برای همیشه اعلام کنند که «آنچه در غرب
اتفاق افتاده است، بیشتر توحش است تا تمدن» و نیز به تأسی از ایشان بگویند
«آنچه در رساله های عملیه آمده است، یک پنجاهم اسلام هم نیست و حوزه های علمیه
از مباحث اصلی اسلام که همان اجتماعیات است، غافل اند». والا اگر آقای
شمقدری زیرک باشد، از صد مرجع تقلید این استفتاء را می آورد که «شرکت زنان
در مسابقات رالی، اگر با مفسده همراه نباشد بلامانع است» و منظور از مفسده
هم که در بالا روشن شد.