حدود دوسال است که از اتفاقات مهم منطقه می گذرد؛ اما بازتاب هر یک رسانهها از این اتفاقات شکلی دیگر دارد. بی بی سی در ابتدا انکار می کند بعد بیداری اسلامی را بهار عربی می خواند و بعد از آن خبر های دیگر را برای کمرنگ کردن این اخبار پررنگ می کند؛ "سوریه" سوژه اصلی بی بی سی و هم تیمی های اوست؛ هر روز صحنه جنگ داخل سوریه در رسانه های غربی پررنگ تر می شود و خون ریزی های این کشور در صدر تلگراف های رسانه ای جهان قرار می گیرد.
الجزیره و العربیه معتقدند که خودشان عامل سقوط این دیکتاتور ها هستند و رسانه ملی ما هم به نحوی این ماجرا ها را پوشش می دهد و البته در کنار اتفاقات جهان اسلام، یک کارویژه دیگر هم دارد و آن هم "بحران اقتصادی غرب" است.
بیایید یک برش خبری از رسانه ملی را در مورد اتفاقات جهان اسلام بخوانیم و تاثیر آن را بر مخاطب مشاهده کنیم:«تونس شلوغ می شود و مسلمانان در نماز جمعه استارت سقوط دیکتاتور این کشور را می زنند. خبر به باقی بلاد اسلامی می رسد و همه در تکاپو می افتند.
به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»؛ به چشم بر هم زدنی نواری از کشورهای هم راستا در بلاد اسلامی یک پارچه "الله اکبر" سر می دهند. یمن و الحوثی های آن جان تازه ای می گیرند و به مقابله با صالح؛ دیکتاتور غرب زده خود بلند می شوند.
دیگر کم کم خبر سقوط "بنعلی" از تونس می رسد که لیبی نیز به تلاطم می افتد و قذافی که زمانی خود را نماد اقتدار اسلامی می دانست و بعد ها به نوکری غرب روی آورد با توپ و تانک به جان مردم می افتد. اینجا ناتو نیز وارد کار شده تا شاید بتواند غنیمتی از جنگ داخلی لیبی بردارد که برداشت و تور خود را بر چاههای نفت لیبی پهن کرد.
اما "شاهماهی" همچنان بر سر کار است و خیال غربی ها راحت از حیات خلوت خود در منطقه. مبارک از جای خود تکان نخورده است و همزمان که شلوغی های منطقه را دیده؛ حکومت نظامی را نیز اعمال کرده است اما انگار اینجا نیز دیگر برای عاملان آمریکا و اسرائیل امن نیست. نماز جمعه میدان التحریر به شروعی برای یک انقلاب اسلامی بدل می شود.
بحرین نیز بر ضد "آلخلیفه" قیام کرده اند اما اینجا شیعیان مظلومند و فقط شهید می دهند. مساجد بر سرشان خراب می شود و زن و بچه و کودک و بزرگشان کشته می شوند و مجامع جهانی سکوت کرده اند.
یک یک دیکتاتور ها سقوط می کنند اما هیچ خبری خوشحال کننده تر از این نیست که شب 22بهمن اعلام کنیم که "حسنی نامبارک سقوط کرد" و انقلاب اسلامی مصر به پیروزی رسیده است.
چند ماهی گذشته؛ دختران تونسی دیگر به راحتی حجاب بر سر می گذارند و به مدرسه و دانشگاه می روند. یمن در حال بازسازی است و لیبی به دست شورشیان واما مصر؛ جوانان انقلابی سفارت اسرائیل را فتح کرده اند و ثابت کرده اند که انقلاب مصر منبعث از انقلاب اسلامی و ریشه ضد صهیونیستی دارد.
احزاب سیاسیاسلامی در تونس و مصر و .... رأی می آورند و مهر تاییدی دیگر بر بیداری اسلامی منطقه می زنند ............»
این خلاصه دیالوگ های گوینده خبر در رسانه ملی است که تا دو هفته گذشته بر روی آنتن جمهوری اسلامی می آمد. همه شلوغ است و در سوریه هیچ خبری نیست. انگار سوریه از ایران امن تر است اما بمب خبری سوریه نیز به یکباره می ترکد. سه تن از مسئولین ارشد دفاعی و اطلاعاتی سوریه در ساختمان شورای امنیت این کشور در یک بمب گذاری کشته می شوند و اخبار رسانه ملی رنگ تازه ای به خود می گیرد:
«امروز سوریه صحنه درگیری ارتشیان و مخالفان است. دولت بشار اسد اعلام کرده است تا سه روز آینده سوریه را از وجود شورشیان پاک کند. تا بحال 2000 تن از شورشیان کشته شده اند شهرهای حمص ، حله، دمشق و..... از وجود شورشیان پاک سازی شده است و.....»
مخاطب رسانه ملی به یکباره دچار اعوجاج و سردرگمی ذهنی می شود. مگر در سوریه چه خبر بوده است که حالا چندیدن شهر را پاکسازی می کنند؟ در این 2 سال چرا هیچ خبری از سوریه نبود؟ آیا صدا و سیما در حال سانسور خبرهای جهان برای ماست؟ و این ابتدای بی اعتمادی مخاطب به رسانه ملی می شود.
این یک جنبه ماجرا است و روی دیگر سکه وضع مواج اقتصادی در داخل کشور است
که مخاطب به جای بروز آن در اخبار سیما فقط شاهد سقوط بورس های غرب و کاهش
اعتبار بانکی آنها و تجمعات و تحصن ها و اعتصابات هر روزه مردم در کشور های
غربی است.
درست است که سوریه به لحاظ امنیتیدفاعی به عنوان هم پیمان استراتژیک جمهوری اسلامی شناخته می شود و حلقه اول مقاومت را تشکیل می دهد اما پوشش صحیح رسانه ملی از اوضاع آن کشور می توانست حس اعتماد را در مخاطب اخبار سیما بوجود آورد. چه آنکه هم مردم می دانستند و هم رسانه ملی می توانست که در سوریه هم حقیقت ماجرا را نشان دهد. حقیقتی که در رودخانه بیداری اسلامی نبود و غربی ها بودند که در شعله آن می دمیدند و هیزمش را فراهم می کردند.
این نوع پوشش رسانه ای حتی می تواند نتیجه عکس هم بدهد چرا که مردم در خلاء رسانه ای قرار ندارند که فقط به رسانه ملی رجوع کنند امروز عصر اطلاعات است و ماهوراه و اینترنت و..... هم به عنوان منابع خبری شناخته می شوند که این نوع پوشش رسانه ملی نیز بدتر گرایش را به سمت رسانه هایی مثل بی بی سی بیشتر می کند که با توجه به دروغ بودن بسیاری از اخبار آن اما مخاطب را پای خود نگه می دارد.
اپیدمی اخبار بحران اقتصادی غرب نیز همین وضعیت را ایجاد خواهد کرد و ذهن مخاطب را بیشتر از آنکه متوجه شرایط سخت اقتصادی جهانی بکند به کارایی نداشتن مسئولین داخلی، قیمت مرغ و گوشت و مسکن و ..... سوق می دهد.